اگر شهید نشویم، می میریم! تلف می شویم! نیست و نابود و پوچ و بی ارزش می گردیم!!... «ادامه مطلب»...
اگر شهید نشویم، می میریم! تلف می شویم! نیست و نابود و پوچ و بی ارزش می گردیم!!... «ادامه مطلب»...
در این حجم عظیم ناملایمات و دردها و رنجهای غریب و آشنا؛ در این موج دهشتناک غصه های بی حد و حصر؛ در این روزهای تلخ بی قراری و سالیان کشندهٔ دوری و صبوری٬ سر به سجده های سجادوار بگذار و ذکر العجل العجل سر گیر و فریادرس عالم و آدم را از خداوند کریم٬ طلب کن... «ادامه مطلب»...
کهف الحسین(ع)، فرارگاه آنان است که در «فِرُّوا إِلَى الله» به «فِرُّوا إِلَى ثارالله» رسیده اند و در مسیر منا از من گذشتند و در مصیر فطرت به عبودیت رسیدند و حقیقت کعبه را در کربلا یافتند و تاج مقدس حاجیان عاشورایی بر سر نهادند... «ادامه مطلب»...
محبت، شاهبیت غزل عاشقانه خلقت و مثنوی عارفانه آفرینش است. محبت، تابش خورشید صمدیت و رحمانیت ربّ رحیم بر دلهای نیازمند و تاریک مربوبین است. محبت، تحفه مقدس خداوند علیِ عالیِ اَعلی بر عالمِ امکان است. بی محبت، نه بهاری در باغ عبودیت رُخ می نمایاند و نه برگ و باری بر اشجار انسانیت می نشیند، چرا که ادب بندگی و آداب زندگی، میوه درخت تربیت است و محبت، آب حیاتِ شجرۀ طیبۀ انسان سازی... «ادامه مطلب»...
آتش در محاق، شعله ای است زیر خاکستر که در بزنگاههای زندگی انسان، سر بر می آورد و تبدیل به آتشفشانی از تباهی و ویرانی می گردد. آتشی که انحراف را چون موری سیاه در شبی سیاه بر سنگی سیاه، میان وجودِ حاملِ خویش، نگاه میدارد و او را یکباره در سیاهی نحس و وحشتناک حرارت سوزناک خود فرو می کشد. اخگری که به جرقه لقمه ای حرام، در درون آدمی پدید آمده و تبدیل به آتشی بزرگ و هیولایی هولناک می شود... «ادامه مطلب»...