چند سالی است که گروهی تلاش می کنند تا مقوله ای با عنوان دهه محسنیه (توأم با دهه عسکریه) را تبلیغ و ترویج نمایند و اعتقاد دارند که آغاز ماه ربیع را نباید تبریک گفت... «ادامه مطلب»...
همه آنچه درباره «ایام محسنیه» باید بدانیم
چند سالی است که گروهی تلاش می کنند تا مقوله ای با عنوان دهه محسنیه (توأم با دهه عسکریه) را تبلیغ و ترویج نمایند و اعتقاد دارند که آغاز ماه ربیع را نباید تبریک گفت، و عزاداری های محرم و صفر، همچنان باید در این ایام نیز ادامه داشته باشد؛ چرا که به عقیده ایشان، ایام ابتدایی ماه ربیع، با توجه به روزهای کفن و دفن پیامبر، ماجرای غصب خلافت، شهادت حضرت محسن و شهادت امام حسن عسکری، ایام حزن و عزاست.
در ادامه به بررسی ابعاد گوناگون این موضوع می پردازیم:
1- برخی روزهای اول ماه ربیعالاول را به مناسبت شهادت حضرت محسن(ع) فرزند حضرت زهرا(س)، ایام مُحسنیه می نامند، در آن مراسم عزا برپا میکنند و این درحالیست که با توجه به گزارشها و قراین تاریخی، شهادت حضرت محسن بیش از یک ماه پس از رحلت پیامبر(ص) به وقوع پیوسته است و ابدا عزاداری در این ایام، سابقه ندارد.
این موضوع (تعیین تاریخ شهادت) از موضوعات جدیدی است که در سالهای اخیر مطرح و روز شهادت حضرت محسن بن علی(ع) تلقی شده است، حال آنکه نه در تاریخ و نه در روایات، به تاریخ شهادت هیچ اشارهای نشده است.
مبنای اینگونه گزارشها، قول مشهور علمای شیعه است که از یک طرف، رحلت رسول خدا(ص) را ۲۸ صفر دانسته و از طرف دیگر، شهادت حضرت محسن بن علی(ع) را در پی رحلت پیامبر(ص) نقل کردهاند. از مجموع این دو گزارش، برخی، شهادت حضرت محسن را در ربیعالاول نتیجه گرفته اند.
تاریخ دقیق شهادت حضرت محسن(ع) ابدا مشخص نیست، ولی با تفحص در گزارشهای تاریخی میتوان نتیجه گرفت که این واقعه پس از رحلت پیامبر(ص) با فاصله یک ماه یا بیشتر صورت گرفته است. بدین جهت آنچه مشهور است که هجوم به خانه حضرت علی(ع) با فاصله چند روزه از رحلت رسول اکرم(ص) اتفاق افتاده، قطعا صحیح نیست.
این اشتباه از آنجا ناشی شده که طبق گزارشهای تاریخی، هجوم به در بیت حضرت فاطمه(س) چند بار اتفاق افتادهاست. در هجوم اول، درگیری صورت نگرفته تا منجر به شهادت محسن شود. بعضی با تصور اینکه در هجوم اول، جریان آتش زدن درب خانه اتفاق افتاده، شهادت حضرت محسن(ع) را چند روز پس از رحلت پیامبر(ص) دانستهاند.
با این تعبیر، ایام محسنیه که در اوایل ربیع الاول گرفته میشود با گزارشهای تاریخی هیچ تطبیقی ندارد و اتفاقا دلایلی برای اثبات این موضوع وجود دارد که خلافش را نتیجه می دهد که از جمله آنهاست: تحرکات اجتماعی و سیاسی حضرت زهرا(س) به همراه امام علی در روزهای متمادی برای مددخواهی از انصار و مهاجر، برگشت سپاه اسامه بن زید (که حدود یک ماه پس از رحلت پیامبر صورت گرفته) و ربط آن با حمله به خانه حضرت علی(ع)، ماجرای خطبه فدکیه، و...
تحرکات اجتماعی سیاسی حضرت زهرا(س)
جریان یاری طلبیدن شبانه امام علی(ع) و جریان فدک نمیتواند پس از بیماری حضرت زهرا(س) اتفاق افتاده باشد. روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که حضرت زهرا(س) پس از مضروب شدن دچار مریضی شدید شدند،[طبری، دلائل الامامة، ص۱۳۴] این روایت حاکی از آن است که بعضی از تحرکات اجتماعی فاطمه زهرا(س) علیه هیئت حاکمه، قبل از بیماری ایشان بوده است. این تحرکات اجتماعی عبارتند از:
*مددخواهی از انصار و مهاجر
یکی از تحرکات اجتماعی حضرت زهرا(س) رفتن به خانه مهاجر وانصار برای طلب یاری بود. بنا بر نقل سلمان فارسی، پس از غصب خلافت و فدک، علی(ع) همراه حضرت فاطمه(س) و حسنین(ع) شب هنگام به درِ خانه مهاجران و انصار رفته و آنان را به همراهی برای بازپسگیری حق خویش فرا خواندند. از آنجا که بنا بر روایت سلمان، پس از حمله مهاجمان به خانه حضرت فاطمه(س) و واقعه سقط جنین، آن حضرت به طور مداوم و پیوسته بستری بود تا به شهادت رسید، میتوان چنین نتیجه گرفت که تا زمان ملاقاتهای شبانه آن حضرت با مهاجر و انصار، هنوز حملهای به خانه او صورت نگرفته بود؛[کتاب سلیم بن قیس هلالی، ص۱۵۳] زیرا در صورتِ وقوع حمله، آن حضرت دیگر توان رفتن به در خانه تعداد زیادِ مهاجران و انصار(حتی فقط اهل بدر)[همان، ص۱۴۶و ۱۴۸] را نداشت.
*خطبه فدکیه
خطبه فدکیه و نحوه حرکت حضرت فاطمه(س) به مسجد، نشان از عدم بیماری ایشان دارد. ابن ابی الحدید در توصیف چگونگی رفتن حضرت فاطمه(س) به مسجد برای ایراد خطبه فدکیه آورده است که: آن حضرت در میان جمعی از زنان در حالی که همچون حضرت محمد راه میرفت، به مسجد آمد. با توجه به این تعبیر که: «ما تخرم من مشیه رسولالله؛ راه رفتنش هیچ تفاوتی با راه رفتن رسول خدا(ص) نداشت.» میتوان چنین نتیجه گرفت که تا هنگام ایراد خطبه، هنوز هجمهای به خانه حضرت فاطمه(س) صورت نگرفته بود، زیرا در صورت مضروب شدنِ آن حضرت، نوعِ حرکت او نمیتواند معمولی باشد تا راوی آن را به راه رفتنِ رسول خدا(ص) تشبیه کند.[ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱۶، ص۲۶۳]
*برگشتن سپاه اسامه بن زید به مدینه
طبق شواهد تاریخی هجوم به خانه حضرت فاطمه(س) بعد از برگشت سپاه اسامه بن زید صورت گرفته است و سپاه اسامه بیش از یک ماه بعد از رحلت پیامبر(ص) به مدینه باز گشت.[تاریخ الیعقوبی، ج۱،ص۱۲۷] شخصی به نام بریده بن حصیب اسلمی که در جریان حمله به خانه حضرت زهرا(س) و بیعت گرفتن از امام علی(ع) حضور داشته و از ایشان طرفداری میکرده، در سپاه اسامه نیز به عناون پرچمدار حضور داشته است. او پس از بازگشت از جنگ، با اعتراض به خلیفه و طرفدارانش پرچمی در قبیله بنی اسلم نصب کرده و مردم را به بیعت با حضرت علی(ع) فرا خواند. پس از آن بود که طرفداران ابوبکر چارهای جز بیعت گرفتن از حضرت علی(ع) ندیدند.[سید مرتضی، الشافی فی الإمامة، ج۳، ص۲۴۳] این گزارشها گویای آن است که ماجرای حمله به خانه فاطمه زهرا(س) نمیتواند در روزهای اول ماه ربیع الاول افتاده باشد.
2- برپایی مناسبتهایی همچون دهه محسنیه، خروج از قواعد عرفی برگرفته از اهلبیت علیهمالسلام درباره عزاداری نیز میباشد. توضیح بیشتر اینکه در تعالیم شیعه و روایات اهلبیت- علیهمالسلام- آمده است: «کُلُّ الْجَزَعِ وَ الْبُکَاءِ مَکْرُوهٌ سِوَی الْجَزَعِ وَ الْبُکَاءِ عَلَی الْحُسَیْنِ، عَلَیْهِ السَّلَامُ؛ یعنی: همه عزاداریها و گریستنها ناپسند است مگر عزاداری و گریستن برای امام حسین، علیهالسلام.» (شیخ طوسی، الأمالی، ص ۱۶۲)
همچنین در کتابِ معروف و معتبر کامل الزیارات نیز آمده است که امام صادق- علیهالسلام- میفرمودند: «إِنَّ الْبُکَاءَ وَ الْجَزَعَ مَکْرُوهٌ لِلْعَبْدِ فِی کُلِّ مَا جَزِعَ- مَا خَلَا الْبُکَاءَ وَ الْجَزَعَ عَلَی الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍ علیهالسلام فَإِنَّهُ فِیهِ مَأْجُورٌ. یعنی: برای بنده، عزاداری و گریستن در تمام امور مکروه و ناپسند است مگر گریستن و عزاداری کردن بر حسین بن علیّ علیهماالسّلام، که شخص در این گریستن مأجور و مُثاب میباشد.» (ابن قولویه قمی، کامل الزیارات، ص۱۰۰)
همچنان که در سیره عملی اهل بیت- علیهمالسلام- نیز با وجود آنکه ایشان به استمرارِ عزاداری در سوگِ عزیزان خویش نمیپرداختند، امّا در دهه اول محرم و ایام عاشورای هرسال، توصیه به ذکر یاد واقعه عاشورا مینمودند. با این حال بعدها، شیعیان به احترامِ دیگر ائمه بزرگوار علیهمالسلام، سالروز شهادت آنها را نیز مورد تعظیم قرار دادهاند و با برپایی مجالسی، ضمنِ بیان مناقب آن بزرگواران و مصائب وارده بر ایشان، با محوریت قرار دادن ذکر مصائب اباعبدالله(ع)، به بزرگداشت مقام آن حضرات میپردازند، که بیتردید این موضوع امری پسندیده و مطلوب است و موجب تعظیمِ شعائر الهی و ترویجِ معارف اهلبیت خواهد شد.
3- شاد یا محزون بودن، یک حالت قلبی است. مگر میشود که کسی از روی تقویم شاد یا محزون باشد؟! بله، تقویم سبب میشود تا موضوع یادآوری (ذکر) شود؛ توجه جلب شود. اما در هر حال شادی و یا حزن، به قلب است و نه به تقویم.
اگر تاریخ اسلام را فقط در دوران 23 سالهی پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله مطالعه کنیم، هر روزش مصادف با حوادث تلخی بوده است، چرا که کفار، مشرکان، منافقان، جاهلان و بالاخره مسلمانان پوستهای، بیبصیرت، دم دمی مزاج، نان به نرخ روز خور و ... در آن دوران، هر روز مصیبت تازهای را تحمیل میکردند (چنان که امروز میکنند)
اگر تاریخ اسلام را پس از رحلت، مورد مطالعه قرار دهیم، از همان ساعت اولش تا همین ساعتی که این نوشتار را میخوانید، نه تنها هر روز، بلکه هر ساعت و دقیقهاش، قرین با ظلم و جنایت و خیانت بوده است.
حال چه کنیم؟ یک تقویم بگذاریم مقابل خودمان و دائم ورق بزنیم و گریه کنیم؟! یا مردم را به برپایی مراسم (که کار فردی نیست، بلکه اجتماعی و مردمی است) فرا بخوانیم؟! آیا اسلام چنین آموزههایی دارد و از مردم چنین خواسته است؟!
متأسفانه بعضی با برداشت نادرست از حکمت والا و انسان ساز عزاداری، خصوصا برای امام حسین(ع)، گمان می کنند برای هر مصیبتی که به اهلبیت علیهمالسلام در طول زمانهای متمادی وارد شده، باید لباس مشکی پوشیده و عزاداری کنند. درحالی که چنین کاری نه ممکن است و نه معقول، و نه از شیعیان خواسته شده است. در این صورت شیعه باید در تمام طول سال به سوگواری نشسته و در عزا به سر برد.
آیا مگر انسان برای هر موافقت، خوشایند و امر نشاط آوری، مراسم جشن میگیرد؟! و مگر برای هر موضع مخالف و یا نارضایتی و ناخوشایندی، و حتی حزن و اندوه خود از یک واقعه، مراسم عمومی عزاداری برپا میکند؟!
مثلاً یک تقویم جلوی خود بگذارند و بگویند: امروز مصادف است با رحلت پسر رسول خدا صلوات الله علیه و آله، پس یک مراسم عزا بگیریم – در چنین روزی، حصر اقتصادی و اجتماعی در شعب ابیطالب (ع) رخ داد، پس عزاداری کنیم – در این روز دندان ایشان در جنگ شکست، پس مراسم عزاداری برپا کنیم – در چنین روزی، یهودیان صهیونیست آن زمان، کفار و مشرکین مکه را تحریک به جنگی دیگر کردند، پس مراسم عزاداری برپا کنیم – امروز یک کافری، فرزند امام سجاد علیه السلام را کُشت، پس مراسم عزاداری برپا کنیم و...؟!
4- حقیقت این است که وقتی کسی با ابداع ایام عزاداری محسنیه مخالفت میکند، قطعا مخالف وجود حضرت محسن و مصیبت وارده به حضرت زهرا سلامالله علیها نیست، بلکه سخن در این است آیا توصیه شده که در ایامی خاص برای چنین مصیبتی سوگواری کنند؟ آیا این شیوه ائمه اطهار، بزرگان و علمای اعلام در تاریخ شیعه بوده است؟ آیا منابع متقنی وجود دارد که نشان دهد که ائمه ما و اولیای الهی در این ایام عزاداری می کردند و دیگران را نیز در طول قرنهای متمادی به این عمل سفارش نموده اند؟
از این گذشته، تعیین این ایام برای عزاداری محسنیه به گونه ای صورت میگیرد که با مناسبت های دلخواه این افراد همچون نهم ربیع الاول تضاد نداشته باشد وگرنه با استناد به قرائت ایشان، اتفاقا ایام محسنیّه با ایام نهم ربیع الاول تلاقی پیدا خواهد نمود؛ پس چگونه است که به یکباره در ایامی که حضرت زهرا(س) به بستر بیماری افتاده اند و درد و رنج بسیاری را متحمل می شوند، آن هم درست در نهم ربیع، مصیبت برداشته میشود و شادیهای خارج از عرف جای آنها را میگیرد؟!
5- اصرار برای زیاد کردن عزاداری از سوی عده ای محل تردید است و مورد تذکر جدی برخی از مراجع عظام تقلید نیز قرار گرفته و باید مراقب بود زیاد کردن ایام عزاداری از جهت روانی برای جامعه آسیب زا و غیر قابل پذیرش است و احترام به اصل عزاداری را زیر سوال می برد. این درحالی هست که برای سایر ائمه اطهار به صورت دهه عزاداری صورت نمی گیرد چون بدیهی است که از نظر اجتماعی، زیاد کردن ایام عزا به صورت عزاداری های رسمی به نفع خود عزاداری نیست.
آیت الله مکارم شیرازی درباره برگزاری مراسم ایام محسنیه می فرمایند: توسل به ذیل عنایت معصومین (علیهم السلام) و فرزندان آنها کار بسیار خوبی است، ولی بهتر این است که برنامه های جدیدی که در میان شیعه سابقه نداشته است ترتیب داده نشود تا برنامه های موجود کم رنگ نگردد.
آیت الله العظمی شبیری زنجانی نسبت به ترویج دهه های پیاپی عزاداری هشدار دادند و گفتند: افراط در عزاداری ها به تفریط می انجامد. از آنجا که جامعه نمی تواند نسبت به همه عزاداری های پیاپی مراقبت داشته باشد سرانجام به انکار مجموع عزاداری روی میاورد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله العظمی شبیری زنجانی، این مرجع عالی قدر عصر روز چهارشنبه (۲۱/۱۲/۹۲) در جمع تعدادی از روحانیون و طلبه های حوزه علمیه قم که در دفتر ایشان حضور داشتند، ترویج دهه های پیاپی عزاداری را زمینه ساز رویگردانی جامعه از عزای اهل بیت علیهم السلام دانستند و گفتند: همین طور پشت سر هم دهه درست کردن،توسط جامعه قابل پذیرش نیست و به مرور زمان زمینه انکار مجموعه عزاداری ها را به وجود می آورد.افراط در عزاداری ها به تفریط می انجامد.
این فقیه وارسته با تاکید بر اینکه موضوع هتک عزاداری را عرف تشخیص می دهد و مسأله ای شرعی نیست، خاطرنشان کردند: حدیث خاصی راجع به مدت زمان عزاداری ها وجود ندارد. از نظر شرعی هتک حرمت عزای اهل بیت – علیهم السلام- خلاف شرع است، اما این که چه کاری هتک حرمت است را خود افراد باید تشخیص بدهند.
ایشان افزودند: عقیده ما درباره اینکه آیا شادی در ایامی غیر از روز شهادت، موجب هتک حرمت می شود یا خیر، حجت نیست بلکه تشخیص این موضوع بر عهده عرف است جامعه مشخص می کند تا چه زمانی باید عزا نگه داشته شود.
ایشان با ابراز نگرانی از اینکه عده ای امروزه با افراط در عزاداری ها زمینه هتک حرمت را فراهم می کنند فرمودند: این افراد در این زمینه مسئولند.آیا واقعا کسی که مدعی محب اهل بیت – علیهم السلام- بودن است موظف به چنین کارهایی است؟!
امروزه برخی از منبری ها و بعضی از مداح های بی تقوا حرفهای بی سند و مجالس بی سندی را ترویج می کنند نظر عرف، پس از ترویج آن در جامعه، ممکن است به اینکه هرگونه مجلس شادی در این ایام، هتک حرمت باشد تغییر کند البته در این صورت موضوع هتک حرمت محقق است و افراد هم شرعا موظفند هتک حرمت نکنند ولی آیا ما باید دنبال این باشیم که آنقدر در اذهان مردم بعضی از مصادیق را به عنوان هتک عزاداری مطرح کنیم و آن را تبلیغ کنیم تا واقعا عرف آن را هتک بداند؟ آیا شرع چنین سفارشی به ما کرده است؟
پی نوشت:
سخنان قاطع استاد رحیم پور ازغدی پیرامون بدعت های عزاداری را «اینجــــــــــــا» ببنید
لینک این مطلب:
http://rahemoghaddas.blog.ir/post/80