پرسش و پاسخ

ماجرای حرام شدن گوشت یخ زده!

 

پرسش

مطلبی در شبکه های مجازی دست به دست می شود مبنی بر اینکه امام خمینی، گوشت یخ زده را حرام اعلام کردند؛ آیا این موضوع صحت دارد؟

 

پاسخ

امام خمینی در مورخه «۱۱ اسفند ۱۳۵۷» خطاب به نخست وزیر وقت(آقای بازرگان) حکم کردند: «لازم است جنابعالی به مقامات مربوطه دستور دهید از ورود گوشتهای یخزده و مصرف کردن آنها بشدت جلوگیری شود و آنچه از این نوع گوشتها موجود است از بین برود؛ زیرا آنها نجس و حرام است، و مردم نیز حق استفاده از آنها را به عنوان خوراک ندارند و می‌توانند به مصرف کشاورزی مانند کود زمین برسانند.»(صحیفه امام، جلد ۶، صفحه ۲۸۰)

 

این حکم را باید از دو منظر «حکم فقهی یک مرجع» و نیز «حکم حکومتی ولی فقیه» مورد بررسی قرار داد:

 

1) از منظر فقهی، به نظر امام خمینی، بر مردم واجب نیست که در مورد ذبح شرعی شدن گوشت تجسس نمایند و همینکه احتمال بدهند، وارد کننده گوشت به بازار مسلمین، به این مساله توجه داشته است کافیست که مصرف آن حلال باشد:

‏[سؤال 9016]‏‏ آیا تکلیف اکثر مردمی که نمی توانند در مورد گوشت های یخ زده که از خارج‏ ‏وارد می کنند احراز تذکیه و ذبح اسلامی نمایند چیست؟‏

‏‏بسمه تعالی، اگر احتمال دهند که وارد کننده مسلمان احراز تذکیه حیوان را‏ ‏کرده و آن را در دسترس مسلمین قرار داده محکوم به حلیت است.‏ (استفتائات امام خمینی، ج8 ، صفحه 21)

اما این موضوع وظیفه مسئولین بازار مسلمین است که تجسس لازم را از صحت ذبح اسلامی گوشتهای وارداتی داشته باشند. امام خمینی که مطلع می شوند گوشتهای یخ زده وارد شده در سال 57، بدون انجام ذبح شرعی بوده است، حکم به حرام بودن استفاده آن برای مصرف خوراکی می دهند.

 

2) بررسی این مساله از منظر حکم حکومتی ولی فقیه، موضوع را جالب تر می کند.

به گزارش روزنامه اطلاعات در آن سال مصرف گوشت یخ زده در کشور 250 تن بوده است که حدود 180 تن آن در تهران و 20 تن بقیه آن در اصفهان مورد مصرف قرار می‌گرفت. بر اساس این گزارش برای مصرف چلوکبابی‌ها نیز در آن سال 2 هزار تن راسته یخ زده از خارج وارد کشور می‌شده است.

امام که همواره در سخنرانی های متعددی از وابستگی شدید ایران به کشورهای دیگر گله مند بود، حالا پس از پیروزی انقلاب و اطلاع از این حجم واردات گوشت، بر اساس قاعده فقهی «نفی سبیل»، سیطره غیر مسلمانان را بر مسلمانان جایز ندانسته و تلاش می کند تا با صدور چنین حکمی، راه را بر نفوذ بیش از پیش غرب و شرق بر زندگی ایرانیان مسلمان ببندد و تولیدگران داخلی را ترغیب به پای نهادن در عرصه ای نماید که به استقلال هرچه بیشتر ایران و ایرانی بیانجامد.

سخنان دردمندانه امام خمینی در طی سالیان متمادی گواه این معناست که ایشان تا چه حد نگران از وضعیت اسفبار وابستگی ایران در زمینه های گوناگون از جمله واردات گوشت بوده است:

 

«هرکس از هر طرفی یک [سرمایۀ ایران‌] را دارد می‌برد: یکی گازش را می‌برد، یکی نفتش را می‌برد، یکی مسش را می‌برد، یکی جنگلش را می‌برد، یکی مرتعش را. اینکه عرض می‌کنم، سند داریم ما که مراتع خوب ایران را به ملکه انگلستان و چند نفر از ثروتمندان آنجا دادند. جنگلهای خوب ما را ظاهراً به اتریش دادند و [ادعا] کردند که آنها دارند [جنگلهای ملی شده را احیا می‌کنند]؛ «ملی» کردن! این پولش تو جیب خود آقا می‌رود و می‌دهند به خارجیها. این ملی کردن [است‌] که آقایان [شعارش را می‌دهند] نه دامداری شما دارید، نه جایی دارید که [دامداران‌] گوسفندهایشان در آنجا بروند چرا بکنند، که دامهایشان آنجا چرا بکنند. این از دامداری ایران. از بین رفت. حالا گوشت از خارج می‌آورند؛ گوشتهای یخ کرده را از خارج می‌آورند. ایران احتیاجی به اینها نداشت. به برکت این شاه ما دامداریمان از بین رفت؛ زراعتمان از بین رفت؛ نفت را دارند همچو می‌برند»(جلد ۴ - ص ۱۲۰و119)

«هر قراردادی که اینها کردند، مراتع سرسبز بسیار غنی ایران را دادند - آنطور که به من نوشته بودند - به یک هیأتی که یکی از آنها هم ملکه انگلستان است، مراتعی که متخصصین - آنهایی که آمدند دیدند - گفتند بهترین مراتع در دنیاست از حیث دامداری، اینها دادند به او! و خود مملکت ایران مانده؛ حالا گوشتش را باید گوشت یخ کرده‌هایِ ... آنها را بیاورند و اینجا خودش ندارد. اینها خیانت نیست بر یک مملکتی؟!»(جلد ۵ - صفحه ۶۷)

«برنامه‌ای بوده است که خرابی بکنند. کشاورزی را به اسم «اصلاحات ارضی» بکلی از بین ببرند؛ و بازار درست کنند برای امریکا که گندمهایش زیاد است، باید بریزد دریا یا بسوزاند، بهتر این است که ایران یا سایر کشورهایی که تحت نفوذ اوست، کشاورزی‌اش به هم بخورد تا محتاج بشوند به گندم و به همه حبوبات. چنانکه ما الآن محتاج هستیم؛ همه چیزمان از خارج باید بیاید. دامداری را از بین ببرند تا اینکه در گوشت محتاج بشوند از خارج بیاید. و همین طور هر چیزی را. اینها در این پنجاه سال، با اسمهای بسیار فریبنده و اغفال کننده، این مملکت را خراب کردند و از بین رفت.»(جلد ۸ - صفحه ۱۵۵)

«برای نجات دادن کشاورزی. دولت باید عمل بکند برای نجات دادن کشاورزی و سایر احتیاجاتی که ملت دارد؛ و خود کشاورزها باید همّت بکنند برای کار کردن، که نجات پیدا کند این مملکت؛ [نه آنکه‌] بخواهد این مملکت حالا تا آخر باز هی احتیاج به امریکا داشته باشد برای اینکه گندم بگیرد و جو بگیرد [؛ یا] به اسرائیل که کشوری بود که همه چیز ما را از آنجا بیاورند. تخم مرغ از آنجا بیاورند! دامداریمان شکست خورد به واسطه اینکه مراتع، «ملّی» شد - به اصطلاح خودشان! هی جلو گرفتند از اینکه مردم به مراتع بروند؛ و بعد کم کم به هم خورد؛ و باعث این شد که یک بازاری برای گوشتِ خارج شدیم. جنگلها را «ملّی» کردند، و بعد دادند به اشخاصی یا ممالک دیگر! مراتع را دادند به کسانی دیگر. همه چیز ما را از بین بردند.»(جلد ۹ - صفحه ۳۶۵)

«این یک تکلیف هم ملی است و هم شرعی. یعنی اگر ما بتوانیم یک کاری بکنیم و نکنیم، پیش خدای تبارک و تعالی مسئول هستیم. این یک باب است که باب کشاورزی و دامداری و چیزهایی که مربوط به ارزاق مملکت است، یک مملکتی که می‌تواند و می‌توانست در دامداری جوری باشد که حتی به خارج هم شاید می‌توانست بدهد، حالا باید گوشتش را از یک جایی بیاورند و گندمش را از یک جایی بیاورند و تخم مرغش را از یک جایی بیاورند و هر چیزش را از یک جایی. برای ما عیب است این مطلب که ما همه چیزمان به دست غیر باشد و چشممان به این باشد که کی نان ما را بدهد، کی گوشت ما را بدهد. بنابراین باید همت کنند. همه قشرها همت کنند و این حاجت، ارزاقی را که ما احتیاج به آن داریم و ملت ما محتاج است، این را برآورند، و ان شاء الله خودکفا بشوند.»(جلد ۱۱ - صفحه ۴۱۵)



لینک کوتاه این مطلب:

http://b2n.ir/25438