حسین(ع) را در «شدن» باید دید و فهمید و زیست؛ حسین(ع) پیش از رسیدن به قله شهادت، شدن در شهود را به غایت رسانید... «ادامه مطلب»...
امکانِ «شدن»
کیست که نداند برای دریا شدن باید قطرهای شوی که در آتش عشقی ناب گرفتار آمده و به عطشی مقدس دچار شده است، تا از رهگذار تدبیر تبخیر، از ناخالصیها جُدا و تطهیر شده و به خویشتنِ خویش بازگشته و در فراسوی حصار زمان و مکان، بر ابر پر مهر احدیت بار گردیده و بر پهنه دریای تجلیات کاملهاش، باریدن بگیری.
برای کسی که به صاحب همه ممکنها و امکانها اتصال یافته است، هیچ ناممکنی را یارای عرضۀ اندام نیست.
او جز به شدن، نمیاندیشد و جز به شدن، راه نمیپوید و جز به شدن، نمیرسد.
او در کلام و مرام، با بسیج همه امکانهای درونی و بیرونیاش برای «شدن»، برای چیزی که در فطرتش به ودیعه قرار گرفته است، برای آنچه که باید باشد و بماند و به اتمام و اکمال برساند، مجاهدتی بیوقفه و پایدار دارد.
او باور دارد امکان حسینی شدن، از حسینی بودن تا حسینی ماندن، با شناخت همه جانبۀ چگونه شهید بودن و شهید ماندن و تحقق همۀ ارکان و ملزومات نظری و عملی این راه و روش پر اَرج اصلاحی در تمامی ابعاد زندگیاست که آدمی را به فیض عظمای شهادت نائل میآورد.
او یقین دارد رها کردن امکان شهادت و قناعتورزیدن به بزرگداشت شهیدان، از آدمی، دربانی میسازد برای گورستانها، نه اصلاحشدۀ اصلاحگری در همه زمانها و مکانها.
حسین(ع) را در «شدن» باید دید و فهمید و زیست؛ حسین(ع) پیش از رسیدن به قله شهادت، شدن در شهود را به غایت رسانید.
آنها که دَم از حسین میزنند و از حسینی شدن غافلند یا واهمه دارند، نه حقیقت عشق را در خواهند یافت و نه به عطشی قدسی دچار میگردند تا قطره کوچک وجودشان در اثر تعبدی خالص و تبخیری متعالی، به رجعتی پاک نائل آید و مسیر حقیقت را در مصیر به حق بپیماید و از عرش کبریایی شهود، توفیق بارشی مبارک بر دریای وجود الهی اِبنِ علی(ع) و یکی شدن با آن اقیانوس بیکران آب حیات جاودان دو گیتی بیابد؛ که دریا شدن، یک دل سیر، حسین می طلبد.
از چشم حسین به عالم نگریستن یعنی از دریچه دیده شهدای عالم عامل به دنیا نگاه کردن؛ یعنی از سکون و سکوت بیرون شدن و نفس نفرت و نفی وضع موجودی گردیدن که در درون و بیرون، با رسم و آرمان شهیدان راستین راه حق در تنافر است؛ یعنی عالم را در سایهسار محبت حسین دیدن و عالمیان را با محبت به خیمه پر محبت اباعبدلله رهنمون شدن؛ یعنی به وظایف امام زمانخواهی خویش عمل نمودن و در سپاه امام غایب حاضر، سربار نه، بلکه سرباز بودن؛ سربازی که امکانِ شهید «شدن» را در جایجای زندگیاش معنایی مشهود بخشیده است.
لینک این مطلب: