عاشق صادق، نادار نیست، ناچار است؛ دارائی او گنج مقدس عشقی است که از معشوق و محبوبش در سینه دارد اما ناچار است به... «ادامه مطلب»...
عاشق صادق، نادار نیست، ناچار است؛ دارائی او گنج مقدس عشقی است که از معشوق و محبوبش در سینه دارد اما ناچار است به... «ادامه مطلب»...
جام، تهی میشود، مستی، پایان میپذیرد، اما مِیخواره از اندوه خلاصی نمییابد؛ عُمر به اتمام میرسد، توانایی به سستی میگراید، اما عاشق از عشقبازی سیر نمیشود؛ شب، سحر میشود، یلدا به خورشید میپیوندد، اما هجران بلاییست که شب و روز نمیشناسد؛ حضرت عشق! دلدادهای که مست شراب طهور وجود بیقرین شماست، چگونه با درد جانسوز یلدای هجرانت بسازد و تاب بیاورد... «ادامـــــــه»...
حجابِ فاصله برگیر و دلربایی کن که این سرمازده، سخت محتاج آغوش گرمابخش معرفتافزای توست... «ادامه مطلب»...
با حساب و کتاب که به دفع شدۀ خویش بنگری، آبخانه ات تبدیل به ادبخانه ای می شود آکنده از درس و تذکر! آری! خدا بخواهد و انسان نیز همراهی کند، میشود از مستراح هم دانشگاه ساخت... «ادامه مطلب»...
آفتابگردانها عاشقان صادقی هستند که به خوبی دریافته اند برای پخته تر شدن و رسیدن، نیازمند چشم و دل دوختن به سیمای منوّر و سیرتِ ذرّهپرور خورشیدند... «ادامه مطلب»...