این سروده را در «ادامه» مشاهده بفرمایید...
او انسانی است گمشده در هزارتوی بیمسئولیتی، چونان برگ خشکی که در طوفان غرور و جهل، به هر سویی میافتد، آن هم بیآنکه لحظهای بیندیشد که بر چه خاکی فرود میآید و چه زخمی بر جای میگذارد... «ادامه مطلب»...
میدانی، گاهی آدمی شبیه قایقی است که باد را میستاید، اما باد که میوزد، لنگر میاندازد... «ادامه مطلب»...
بگذار با خودم روراست باشم؛ نه با لبخندم، نه با واژههایی که بلدم، نه با تصویری که برای دیگران ساختهام، بلکه با... «ادامه مطلب»...
بگذار تا سخن آغاز کنیم از آنجایی که جهان، هنوز خاک خام بود و عقل، نخستین بار بر صفحه هستی دمید. از آن روز که... «ادامه مطلب»...
روزت مبارک. امروز، که روز پاسداشتِ لطیفترین آفرینش خداست، دلم میخواهد کلامی برایت بنویسم؛ نامهای از سر مِهر، و به رسم عهدی بلند میان انسان و معنای انسانیت... «ادامه مطلب»...
اگر عبادت را صرفاً ترسی خام یا طمعی کودکانه بدانیم، آن را تحقیر کردهایم. و اگر آن را تنها به اشتیاقی بیمهار بسپاریم، گمراه میشویم. اما اگر با عقل بنگریم و با عشق بپرستیم، آنگاه... «ادامه مطلب»...