این روزها که در شهر قدم میزنم، حجم عظیم پروانه های آشفته و پراکنده مرا به فکر فرو می برد... «ادامه مطلب»...
این روزها که در شهر قدم میزنم، حجم عظیم پروانه های آشفته و پراکنده مرا به فکر فرو می برد... «ادامه مطلب»...
مهمانی هم مهمانی خدا؛ همه جوره هوای مهمانش را دارد این میزبان حکیم و دست و دل باز!... «ادامه مطلب»...
مشغول صحبت در باغ دولتآباد یزد بودیم که ناگهان صدای گربه ای توجه ما را به خود جلب کرد؛ حیوانِ زبان بسته با ادا و اطوار، دنبال جلب توجه بود بلکه خوراکی به واسطه ما برای خودش دست و پا کند... «ادامه مطلب»...
غریبِ قریب؛ نیا که غریب تر نشوی و واقعه جانسوز کربلای جدت تکرار نگردد؛ نیا که تنها باقی مانده خیر را به شرّ خویش دچار نکنیم و طبیب مسیحا نَفَس را خرج بیمار خودپرست و بی عار ننماییم، ای آنکه آمدنش وعده ای حق و انکار ناپذیر است... «ادامه مطلب»...