آثار و نوشته‌های محمدمهدی مقدم

۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرصت» ثبت شده است

مونولوگ/ انسانِ بی‌مسئولیت

او انسانی است گم‌شده در هزارتوی بی‌مسئولیتی، چونان برگ خشکی که در طوفان غرور و جهل، به هر سویی می‌افتد، آن هم بی‌آنکه لحظه‌ای بیندیشد که بر چه خاکی فرود می‌آید و چه زخمی بر جای می‌گذارد... «ادامه مطلب»...

محمدمهدی مقدم

از حرف تا عمل!

می‌دانی، گاهی آدمی شبیه قایقی است که باد را می‌ستاید، اما باد که می‌وزد، لنگر می‌اندازد... «ادامه مطلب»...

محمدمهدی مقدم

نامه‌ ای به دخترم

روزت مبارک. امروز، که روز پاسداشتِ لطیف‌ترین آفرینش خداست، دلم می‌خواهد کلامی برایت بنویسم؛ نامه‌ای از سر مِهر، و به رسم عهدی بلند میان انسان و معنای انسانیت... «ادامه مطلب»... 

محمدمهدی مقدم

داستان/ آن‌طورها که نورا فهمید

چرا به خودت دروغ می‌گویی؟ آیا واقعاً فکر می‌کنی این سیب‌ها ارزش ندارند؟ یا فقط از این که به آن‌ها نرسیدی، ناامید شده‌ای؟... «ادامه مطلب»... 

محمدمهدی مقدم

مونولوگ/ انتخابم بیداری‌ست

گاهی فکر می‌کنم چرا دلم نمی‌لرزد؟ چرا وقتی حقیقت در برابرم قد می‌کشد، من بی‌تفاوت می‌ایستم؟... «ادامه مطلب»...

محمدمهدی مقدم

زنگ زلزله

زنگ زلزله

زلزله، زمانی است برای بازگشت به فطرت؛ برای تلنگر به لوامه و تسلط بر اماره؛ برای غنیمت شمردن فرصت‌های طلایی عمر جهت ساخت‌وساز عمارت سعادت جاودان... «ادامه مطلب»...

محمدمهدی مقدم

فاطر عاطر

عید الجوایز فطر

مشام فاطر عاطر به عطر فطر، معطر می گردد و شمیم شورانگیز شهود را از نهایت نهان نهاد جهان و جهان آفرین، استنشاق می کند... ادامه مطلب...

محمدمهدی مقدم