خائن به خدا

بیکازیسم یا ماله‌کشی ناشیانه که یکی از مصادیق بارز دفاع بد است، مکتب تازه ای نیست و ریشه در روش جاهلانۀ مدافعان کم سواد و کارنابلد، آن هم به وسعت تاریخ دارد... «ادامه مطلب»...


بیکازیسم!


بیکازیسم یا ماله‌کشی ناشیانه که یکی از مصادیق بارز دفاع بد است، مکتب تازه ای نیست و ریشه در روش جاهلانۀ مدافعان کم سواد و کارنابلد، آن هم به وسعت تاریخ دارد.

اما انتخاب این عنوان برای چنین رویکرد تاریخمندی، بر می گردد به واژه ای که در میان گفتگوی سخیف و سفیهانه‌ای که در روزگار ما بسیار دست به دست شد و با واکنش‌های طنزآلود و حتی جدی روبرو گردید.

ماجرا از این قرار بود که زنی از کشوری که در آن حضور بانوان در استادیوم ورزشی برای تماشای فوتبال مردان، ممنوع بوده به کشور دیگری سفر می کند و در حاشیه حضور در جام جهانی فیفا، در پاسخ به خبرنگاری انگلیسی‌زبان، انگلیسی را با کلمات و لهجه فارسی و البته رفتارهای عجیب اَدا می‌نماید تا مثلا از برابری و آزادی یکسان زن و مرد در کشور متبوع خویش دفاع کند و اینگونه به مثابه یک ماله‌کش ناشی و بیکازیست تمام عیار، پرچم مکتب بیکازیسم را علناً و عملا بالاتر از همیشه به اهتزاز در می‌آورد.

بدترین مفسده آن است که نوع دفاع ما از دین، اسلام، حق و حقیقت، موجب صدمه دیدن آن توسط جاهلان و معاندان شود، چراکه خطرناکترین تبلیغ، تبلیغ نادرست و بدترین دفاع، دفاع بد و حتی دروغ است.

متاسفانه امروزه کم نیستند افراد ساده‌دل، سطحی‌نگر، یا خودبرتربین که به‌نام تکلیف‌گرایی، و یا به‌خاطر برتری‌جویی، نه تنها در هر چیز اظهار نظر و اِعمال سلیقه می‌کنند، بلکه با دفاع بد، اعمال نادرست، علم ناقص، سخنان نسنجیده، کنش و واکنش‌های غلط خود، که اکثرا از عدم یا کاستی شناخت و دانش و تجربه، سرچشمه می‌گیرد، موجب لطمه خوردن حق و معروفات می‌گردند.

حفظ نظام اسلامی به کاربلدی و کارگشایی است؛ آنها که با ناآگاهی و ناکارآمدی خود تولید خشم و خشونت می‌کنند و داد مردم را در می‌آورند، وجودشان از هر دشمنی خطرناکتر است؛ آنها حامیان ویرانگرند نه حافظان اصلاح‌گر نظام اسلامی.

این در قبای همه‌چیزدانها و دانای کل درآمدن‌ها، خودفرزانه‌پنداشتن‌ها، خودملت‌دیدنها، خود حلّال مشکلات جا زدن‌ها، و خود را صالحتر از دیگران در تشخیص مصالح مردمان دانستن‌ها، برونداد رشدنیافتگی و زاینده حکومت یکدست، قدرت یکدست و سیاست یکدست است که خواسته و ناخواسته، زمینه‌ساز بیداد و بیدادگری می‌شود.

رفیقان صرفا آنان نیستند که بر وفق مراد «من» سخن گویند و فهیمان صرفا آنان نیستند که بر وفق نظر «من» حرکت نمایند؛ که به فرموده امام خمینی(ره): «این من و شما هستیم که هرجا بر خلاف مصلحت ما باشد اساس را می‌گوییم قبول نداریم. هرجا هرکس برخلاف من است این اصلاً مسلمان هم نیست و هرکه بر وفق من است، اگر شمر هم باشد این ابوذر است! این یک مطلبی است که در باطن ذات هرکس هست. اصلاح کنید خودتان را. در باطن ذات همه هست که آنکه با من خوب است خوب است؛ و آنکه با من بد است بد. نه آنکه به حسب حکم خدا خوب است و به حسب واقع خوب است، نخیر، آنی که با من خوب است آن میزان است. آن قانون میزان است که برای من باشد؛ و آن مجلس میزان است که برای من باشد؛ و آن ارتش میزان است که برای من باشد! آنکه برای من نباشد آن فاسد است!»(صحیفه امام، ج14، ص378)

دوستان، فقط آنها نیستند که به تایید و ثنای حاکمیت مشغول‌اند، و ملت فقط آنها نیستند که به آنچه مورد پسند حاکمان است، صدای خویش بلند می‌کنند. دوست، آن است که درد را می‌بیند و فریاد می‌زند و دشمن، آن است که دردها را پنهان و کتمان می‌نماید. دوست آن است که به جای تملق و مجیزه‌گویی، با انتقاد و اعتراضش، اصلاح و اعتلا را پی می‌گیرد و دشمن آنکه با تایید و تمجیدهای ناصوابش، راه را بر افساد و استبداد هموار می‌سازد.

توهم‌پراکنی دوستان و دشمنان، یعنی ندیدن واقعیت موجود و تفسیر واژگونه از شرایط داشتن. یعنی سفید یا سیاه دیدن، لَه یا علیه دانستن، خودی یا ناخودی شمردن. یعنی قشر عظیم دوستان دین و وطن، و دوستداران اصلاحات اصولی را نادیدانگاشتن، و جاهل و فریب‌خورده و حتی معاند و دشمن قلمداد نمودن!

دشمن صرفا آن نیست که دشمنی‌اش را به وضوح ابراز می‌نماید؛ دشمن کسی است که با لاپوشی و چشم‌پوشی از حقیقت، منافقانه یا جاهلانه دوستی می‌کند.

دشمن کسی است که به تبر قرائتی خاص از دیانت و سیاست، ریشه دوستان مختلف‌افکار و متضادنظر را می‌زند و در عوض، عرصه را برای همنظران بی‌فکر و بی‌کفایت می‌گشاید و با تایید نابلدان و نالایقانِ ولو ظاهرا با ایمان، خرابی روی خرابی، ویرانی روی ویرانی، نارضایتی روی نارضایتی، خشم روی خشم به‌بار می‌آورد و دین و دنیای خلقی را به فساد و تباهی می‌کشاند.

دشمن کسی است که بدون داشتن تخصص و تجربه و تعهد لازم و کافی، مسئولیتی را می پذیرد و به‌جای فراهم نمودن زمینه برای به‌دست گرفتن کارها توسط افراد تواناتر و لایق‌تر، خود با اِشغال نمودن آن جایگاه، و گفتار و کردار نسنجیده و غیراصولی و نامناسب خویش، بر جولان فسادها و مفسدها، و نااهل‌ها و نااهلی‌ها دامن می‌زند و اینسان از هر دشمنی، خیانتکارتر می گردد.

امام علی(ع) می فرمایند: «مَنْ تَقَدَّمَ عَلَی قَوْمٍ وَ هُوَ یَرَی فِیهِمْ مَنْ هُوَ أَفْضَلَ فَقَدْ خَانَ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ المُؤمِنینَ.» هرکس خود را در جامعه بر دیگران مقدم بدارد؛ درحالی که بداند افراد لایق‌تر از او هستند، قطعا او به خدا و پیامبر و مؤمنان خیانت کرده است.(الغدیر، ج۸، ص۲۹۱)

دشمن کسی است که با ادعای دانایی و توانایی بر مسند امور می‌نشیند و منابع و سرمایه‌های طبیعی و انسانی را با ندانم‌کاری‌ها و کم‌خردی‌هایش به نابودی می‌کشاند.

خداوند حکیم در قرآن کریم می‌فرماید: «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیُشْهِدُ اللَّهَ عَلَىٰ مَا فِی قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ؛ وَإِذَا تَوَلَّىٰ سَعَىٰ فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا وَیُهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الْفَسَادَ؛ وَإِذَا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ»(بقره/204-206) ﺍﺯ ﻣﺮﺩم ﻛﺴﻲ‌ﺍﺳﺖ ﻛﻪ سخنان ناب و الهی و انسان‌دوستانه‌اش، آدمی را به شگفت و تحسین وا می‌دارد، ﻭ او نیز ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﻭﺍﻧﻤﻮﺩ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺯﺑﺎﻧﺶ ﺑﺎ ﺩﻟﺶ ﻳﻜﻲ‌ﺍﺳﺖ، ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﭽﻪ عنوان می‌نماید ﺷﺎﻫﺪ و گواه ﻣﻰ‌ﮔﻴﺮﺩ. ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ او در حقیقت بدترین دشمن خدا و خلق است. ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ همین فرد، ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﺣﻜﻮﻣﺘﻲ به دست می‌گیرد، تصمیمات و فرامین و کارهایش ضرر ﻭ ﺗﺒﺎﻫﻲ ﺑﻪ ﺑﺎﺭ می‌ﺁﻭﺭﺩ، ﻭ طبیعت ﻭ نسلها و عمر و توان انسانها ﺭﺍ ﻧﺎﺑﻮﺩ کرده و بر باد فنا می‌دهد! ﻭ ﭼﻮﻥ ﺍﻭ را نصیحت کرده و تلاش می‌کنند تا از نادرستی اعمالش آگاه سازند، و به وی میﮔﻮﻳﻨﺪ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ شرم کن و دست از کردارت بردار؛ او را می‌بینی که با ﻏﺮﻭﺭ ﻭ ﺳﺮﺳﺨﺘﻲ ﻭ ﺗﻌﺼّﺐ ﻭ ﻟﺠﺎﺟﺖ و استبداد، به راه و روش خود ادامه می‌دهد و بر آن اصرار می‌‍ورزد! ﭘﺲ ﺩﻭﺯﺥ و عذاب ذلت‌بار، حق ﺍوﺳﺖ که ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺑﺪ فرجام و ﺟﺎﻳﮕﺎﻫﻲ ﺍﺳﺖ.

دشمن کسی است که موجب تحلیل ظرفیتهای نهادی شده و اساس کاستی‌ها را بنیان و بسط می‌دهد و کار را به جایی می‌رساند که به اصطلاح، ریل باشد و بار نباشد، بار باشد و ریل نباشد، لکوموتیو باشد و لکوموتیوران نباشد، بار باشد و ریل باشد و لکوموتیو و لکوموتیوران باشد و گاواری و ابعاد تونل نباشد!

دشمن کسی است که با ادبیات چاله‌میدانی، سخنان سخیف، منش شرم‌آور، رفتار بد و عملکرد غیر قابل دفاعش، آبروی دوستداران و مدافعان اسلام و نظام اسلامی را برده و آنان را خجالت‌زده و سرافکنده در پیشگاه جامعه و تاریخ می‌نماید.

دشمنان همین تنفر پراکن‌ها، گل به خودی زن ها، دوستان دشمن‌ساز و دشمن شاد کن، هیزم به آتش‌ریزها و افرادی از این دست هستند که دهان باز نمی‌کنند و دست به کار نمی‌شوند مگر با دفاع بد و مواجهه غلطشان، بیرق شرّی می‌افرازند و بساط  فتنه‌ای فراهم می‌سازند.

به دنبال دشمن‌شناسی و دشمن‌تراشیِ صِرف در فراسوی مرزها بودن، فضا را برای دشمنی‌های جاهلان و منافقان بازتر می‌کند. آنکه چشم به دوردست دوخته است، از توجه به آنچه بیخ گوشش می‌گذرد، غفلت بیشتری دارد. بی‌جهت نیست که بهترین جا برای تقلب کردن، کنار پای ناظم و مراقب است!

در اکثر مواقع، نباید چشم ذهن را در جستجوی هیولاهایی که قصد نابودگری دارند به خارج از مرزهای کشور خود دوخت؛ هیولاها، خیلی وقتها نااهل‌ها و نا اهلی‌های داخلی هستند، که باور و اراده حیدرمآب و رستم‌گونه می‌طلبد تا سرهای این اژدهای هزارسرِ خانه‌زاد را یکی پس از دیگری قطع، ریشه هیولاهای وطنی را منقطع نموده و بسوزاند، گرگانِ میش‌پوش را رسوا، و ناخردان و ناخبرگان را برکنار سازد.


لینک این مطلب:

https://rahemoghaddas.blog.ir/post/379