میدانی، گاهی آدمی شبیه قایقی است که باد را میستاید، اما باد که میوزد، لنگر میاندازد... «ادامه مطلب»...
میدانی، گاهی آدمی شبیه قایقی است که باد را میستاید، اما باد که میوزد، لنگر میاندازد... «ادامه مطلب»...
بخوان، که جهان، به واژههایی روشنتر از آفتاب نیاز دارد. بخوان، که رستگاری، در جوهر ناپیدای کلمات پنهان شدهاست. بخوان، که در سرزمین دانایی، همیشه بهاران است... «ادامه مطلب»...
گاهی فکر میکنم چرا دلم نمیلرزد؟ چرا وقتی حقیقت در برابرم قد میکشد، من بیتفاوت میایستم؟... «ادامه مطلب»...
به جلوه آمدهای تا این نعمت فرصت به جلوه آمدنت را غنیمت شماری به انتخابها و انقلابهای نیک پُر تکرار، که خیلی زود، دیر میشود بسیار! به جلوه آمدهای تا امکانِ شدن را در شناختن و رفتن و به حق پیوستن دریابی... «ادامه مطلب»...
وقتی نوجوان بودم، خانواده ام تصمیم گرفتند تا برای ساخت خانه ای جدید، یک مِلک قدیمی را بخرند و خانه کلنگی اش را تخریب و ساختمان جدیدی بنا کنند... «ادامه مطلب»...