عاشق باش؛ اما...

عاشق باش، اما نه هر عشقی؛ عاشق باش و به معجزه عشق ناب، ایمان بیاور؛ عشقی که تو را در تو در توی بی بازگشت کوچه های هوس نکشاند، بلکه بال پروازت شود و به اوج عزت آفرین تعالی و رشدت برساند؛ عشقی که پاکت کند، نه اسیر خاکت!... «ادامه مطلب»...

یا ایها العزیز، دلتنگم!

دلم سفر می خواهد؛ سفری که تو باشی و نور زیبای محبتت ای روشنای قلبم... «ادامه مطلب»...

دعوت

دعوت کن، دعوت به سوی خیر و نیکی، دعوت به سلامت و سعادت، دعوت به اخلاق و انسانیت، دعوت به مطالعه و مراقبه، دعوت به نور و رشد، دعوت به بهترینها، اما این دعوت را نخست از خودت آغاز کن... «ادامه مطلب»...

مدیریت زمان

مدیریت زمان و تدبیر دقیق برای استفاده حداکثری و بهینه از لحظه لحظه حیات و سازماندهی مطلوب فراغتها، رکن رکین زندگی پویا و متعالی است و موجب پیشرفت و سعادت انسان می گردد... «ادامه مطلب»...

من و کامو؛ دو راه متضاد!

برای من ماجرای مردی را نقل کردند که دوستش به زندان افتاده بود و او شب ها بر کفِ اتاق می خوابید تا از آسایشی لذت نبرد که دوستش از آن محروم شده است... «ادامه مطلب»...

دروازه طلایی

چرا ما تلویزیون دیدن را بیشتر از با هم صحبت کردن می پسندیم؟! چرا کانال گردی و کارهای سطحی را به کار مفید و اثرگذار ترجیح می دهیم؟! چرا فاصله هایمان برای خدمت یا محبت به یکدیگر هر روز بیشتر از دیروز می شود؟! تنها یک پاسخ دارد، چون... «ادامه مطلب»...

کِرمِ خاکی نباش!

روحِ بیمار، کور و زمین گیر است بسان کرم خاکی؛ خاک می خورد و راه خاک می پوید، آرمان و آرزویش خاک است و در خاک طی طریق میکند، حیاتش به خاک وابسته است و عاقبت در خاک فرو میرود و میمیرد؛ از خاک برآمده و در خاک می شود و دیگر هیچ!... «ادامه مطلب»...