مدیریت زمان   2

مدیریت زمان و تدبیر دقیق برای استفاده حداکثری و بهینه از لحظه لحظه حیات و سازماندهی مطلوب فراغتها، رکن رکین زندگی پویا و متعالی است و موجب پیشرفت و سعادت انسان می گردد... «ادامه مطلب»...

 

 

مدیریت زمان

 

بعد از ولایت، سلامت و امنیت، نعمتی بالاتر و با ارزش تر از فراغت نیست. فراغت برای انسان ولایتمدارِ سالم می تواند زمینه ساز رشد و تعالی دوچندان شود و او را در پیمایش بهتر مسیر کمال، یاری نماید. استفاده از نعمت فراغت اگر در مسیر فلسفه خلقت باشد، به رقم خوردن بهترین و والاترین اتفاق برای انسان یعنی رسیدن به نقطه کمالش خواهد انجامید. انسان مؤمن متعبد که از فلسفه وجودی اش به شناخت و معرفت  قابل قبولی رسیده است، فراغت را غنیمت شمرده و از فرصتهایش بیشترین بهره را برای افزایش اندوخته های فکری و معنوی می برد.

او می داند که هر لحظه از عمر، موهبتی است گرانقدر و بی بازگشت. او آگاه است که ثانیه های عمر چنان پر شتاب سپری می شوند که خیلی زود، دیر می شود. او ایمان دارد که اگر از فرصتهای فراغتش برای غنی کردن هرچه بیشتر خود و مجهز شدن به علم و صلاح بهره گیرد و در انجام مسئولیتهای هرچند کوچک و جزئی اش با تمام توان و موفق عمل کند، قطعا فرصتهای بیشتر و بزرگتری برای به کارگیری اندوخته ها و تجربیات سالیان نصیبش خواهد شد. او باور دارد که هرگز نمی تواند زمان را برای خودش ذخیره کند، ثانیه های گذشته، گذشته اند و آینده از چنبرۀ قدرت و اراده او خارج است و تنها چیزی که نقداً توان چیره شدن بر آن را دارد، ثانیه ثانیۀ الانِ اوست.

عقربه های ساعت، گاه عقربی می شوند بر حیات مفید و مؤثر انسان و او را از پای درآورده و به آدمی بی مصرف، زائد و حتی مضر تبدیل می کنند. و گاه همین دُمهای عقرب سان ساعت، نقش نیشتری بیدارگر و هشدار دهنده را برای انسان بازی می کنند و او را به سوی مقرب شدن در درگاه پروردگارش سوق می دهند. آنچه موجب شکل گیری هر یک از این اتفاقهای خوب و بد در زندگی آدمیان می گردد، نحوه برخورد هر فرد با نعمت بزرگ و ثروت ارزشمند «زمان» است. اینکه آدمی چگونه به مدیریت لحظه های خویش مشغول است و چطور و برای چه هدفی، گویِ فرصتها را به چوگانِ عُمر می زند، مسأله ای است که می تواند سبب شکل گیری عرصه های پر برکت و یا اتفاقات شوُم برای انسان باشد.

مدیریت زمان و تدبیر دقیق برای استفاده حداکثری و بهینه از لحظه لحظه حیات و سازماندهی مطلوب فراغتها، رکن رکین زندگی پویا و متعالی است و موجب پیشرفت و سعادت انسان می گردد. آیات و روایات بسیاری به مساله حیاتی ارزش وقت و مدیریت زمان اشاره دارد که در ادامه نگاهی اجمالی به آنها خواهیم داشت.

 

ارزش زمان

در قرآن به قدری به وقت احترام شده که گویی در اوج ارزشها و مادر فضایل است، تا آنجا که خداوند به آن سوگند یاد نموده و می‏فرماید: «والعصر؛ سوگند به وقت»[والعصر/1] (عصر به معنی زمان، روزگار و وقت است). همچنین، بر اساس آموزه های وحیانی آنچه موجب اتلاف وقت شود به عنوان لغو، باطل، افراط و به طور کلّی بیهوده گرایی و پوچی، اموری ناپسند و  سرزنش شده هستند، چرا که موجب نابودی عالی ترین سرمایه زندگی، و آفت زیست سالم او می گردد؛ خداوند در تبیین صفات انسان باایمان می فرماید: «و الّذین هم عن اللّغو معرضون؛ مؤمنان از کارهای بیهوده و لغو، روی‏گردان هستند.»[مؤمنون/3] و نیز در چندین آیه، خسارت و آه و افسوس آنان را که به وقت اهمّیت ندادند، در قیامت متذکر شده و می فرماید: «و خسر هنا لک المبطلون؛ در قیامت اهل باطل و اتلاف گران وقت زیان خواهند دید.»[مؤمنون/78]

کلام وحی با طرح مسأله محدود بودن و کوتاه بودن عمر، انسان را نسبت به اهمیت آن گوشزد می کند و افرادی که در باتلاق یکنواختی و روزمرگی زندگی دچار رکود شدند را زیانکاران و برشکستگان روز قیامت معرفی می کنند. آنچه از آیات قرآن کریم برمی آید گویای این است که زمان و عمر آدمی بسیار کوتاه است. این واقعیت مهم را انسان زمانی درک می کند که اجلش فرارسیده، دستش از این دنیا کوتاه و از آن خارج گشت. اینجاست که می فهمد، توقفش در این دنیا عصرگاه یا صبحگاهی بیش نبوده[نازعات/46] و یا احساس می کند که تنها ساعتی از روز را در دنیا مانده است[یونس/45] قرآن کریم برای پی بردن ارزش زمان از برخی از اتفاقات راز آلود پس از مرگ پرده برداشته و حال افرادی را حکایت می کند که پس از مرگ، خواهان بازگشت دوباره به دنیا و تدارک فرصتی جدید هستند، که با عدم اجابت پروردگار روبرو می شوند[مومنون/98-99] اینان چون عمر خود را در بی حاصلی و بی خبری سپری کردند، هنگام غروب آفتاب زندگی آرزو می کنند که ای کاش برای زندگی زمان بیشتری در اختیار داشتند. لیکن خداوند هرگز مرگ کسی را آن هنگام که اجلش فرا رسید، به تأخیر نمی اندازد.[منافقون/9-11] این درحالی است که قدر عمر خود را ندانسته و تمام ابزارها و استعدادهای تکاملی خویش را در هنگامه حیات بی بهره گذارده و بدین سان به خویشتن ظلم روا داشتند.[فاطر/36و37]

چنان که ملاحظه می کنید قرآن با تعبیرات گوناگون و هشدارهای شدید، ما را به بهره گیری صحیح از وقت فراخونده، و اتلاف گران وقت را به عذاب های سخت تهدید نموده است، بنابراین آنان که وقت خود را به بطالت می گذرانند در حقیقت بر ضد قرآن و فلسفه خلقتشان گام برداشته، و در راه گمراهی افتاده اند، چرا که قرآن قدردانی از وقت را از ارکان اصلی ایمان، و وسیله نجات و پیروزی قرار داده است.

به فرموده قرآن یکی از پرسش هایی که کافران از پیامبر(ص) نمودند در مورد فواید ماه ها بود، خداوند به پیامبر(ص) وحی کرد: «قل هی مواقیت للناس...، بگو این ماه ها نشان دهنده وقت ها برای نظام زندگی مردم است.»[زمر/56] پیامبر گرامی اسلام و ائمه معصومین نیز با تأسی به قرآن کریم، بارها نسبت به استفاده بهینه از وقت و عمر هشدار داده و اندرزهای جالب و در خور تاملی را در اینباره مطرح نمودند. بر همین اساس پیامبر اسلام(ص) فرموده اند: «کن علی عمرک اشح منک علی درهمک و دینارک؛ در مورد حفظ عمر و مدیریت اوقات زندگی خود بخیل تر از پول و ثروت خود باش.»(بحارالانوار، ج77، ص78) و امام علی(ع) نیز با اشاره به این نعمت بزرگ الهی می فرمایند: «وقت های زندگی تو جزء جزء عمر تو است، پس بکوش که هیچ وقتی از عمر تو جز در موارد اموری که عامل نجاتت است صرف نشود.»(غررالحکم، ج1، ص252)

امیرالمومنین(ع) دنیای فانی را گذرگاهی موقت معرفی کرده و نهایت استفاده از آن را بسیار سفارش می کنند و می فرمایند: «بندگان خدا، هم اکنون عمل کنید، که زبان ها آزاد، و بدنها سالم، و اعضا و جوارح آماده اند، و راه بازگشت فراهم، و فرصت زیاد است، پیش از آنکه وقت از دست برود، و مرگ فرا رسد، پس فرا رسیدن مرگ را حتمی بشمارید. (نهج البلاغه/ ترجمه دشتی/413) امام علی(ع) با بیان این حقیقت که «آخرت نزدیک و زمان ماندن در دنیا اندک است»(حکمت 168) ضمن یادآوری ارزش و اهمیت فرصت ها، پیروان خود را به بهره گیری هرچه بهتر از این فرصت های زودگذر تشویق کرده و می فرمایند: «فرصت ها همچون ابرها می گذرند، بنابراین فرصت های نیک را غنیمت بشمارید»(حکمت 20)

از نگاه مولای متقیان(ع) بهره گیری از فرصت ها به ویژه جهت توشه اندوزی برای آخرت، شیوه متقین و نشانه عقل و تدبیر است و از دست دادن فرصت یا عجله در کاری که هنوز موعد آن فرا نرسیده، نشانه بی خردی و نادانی است. امام علی(ع) کسانی که به موقع از فرصت های خود استفاده و بر اجل پیش دستی کرده و از کار و تلاش خود توشه کافی برگیرند را مشمول رحمت خدا دانسته  و در مقابل، از دست رفتن فرصت ها را موجب اندوه و پشیمانی می دانند و می فرمایند: فرصت هایی را که پیش می آید سریع دریابید زیرا هر چیزی را سرآمد و وقت مشخصی است که دیگر یا بازگشتی نداشته یا بسیار دیر باز می گردند. (خطبه 75)

از این عبارت می توان نتیجه را گرفت که زندگی فردی و اجتماعی هیچ کس، بدون وقت شناسی و ایجاد نظم و برنامه، به سامان نمی رسد، چرا که جهان هستی بر اساس نظم دقیقی شکل گرفته که بیهوده گرایی، اتلاف وقت، عدم برنامه ریزی، سستی و فروگذاردن کارها به آینده، گام نهادن برخلاف نظم موجود عالم هستی و فلسفه آفرینش است که نتیجه ای جز شکست و خسران را برای انسان رقم نمی زند. بنابراین باید توجه داشت همان گونه که گردش ماه وسیله ای برای نظام زمان بندی مقرر شده است، ما نیز باید همسو با این نظام، با برنامه ریزی صحیح حرکت کنیم، و زندگی معنوی و مادی خود را با آن هماهنگ سازیم، که این هماهنگی همان استفاده مطلوب از وقت ها، فراغت ها، فرصت ها و لحظه هاست.

 

مدیریت زمان

مدیریت زمان، این ارزشمندترین سرمایه هر فرد در بازۀ زیست دنیا، که برگشت ناپذیر بوده و غیر قابل خریداری و غیر قابل تولید و بازیافت می باشد، در واقع به معنای کنترل آگاهانه بر روی فعالیت های زندگی به منظور افزایش کارآیی فرد و اثر بخشی وی بر مدار فلسفه وجودی و حیات ابدی اوست. 

پس از شناخت ارزش زمان و جایگاه گرانبهای وقت، آنچه میتواند یک انسان مؤمن متعبد را در مدیریت بهتر آن کمک کرده و از اتلافش جلوگیری کند، توجه به علت و فلسفه در اختیار داشتن این عنایت ربوبی است؛ اینکه بدانیم فرصت نفس کشیدن و تجربه زندگی در عالم دنیا توسط چه وجودی و برای چه هدفی در اختیارمان قرار گرفته است، ما را در مدیریت این غنیمت مقدس حساس تر خواهد نمود.

انسان مومن متعبد، بیشترین بهره را از اوقات و زمانهای خویش می برد. چرا که موعد مرگ را نزدیک دانسته و خود را همواره در میعادگاه محشر می بیند و به خوبی می داند که باید برای ساعات روزهای بی تکرار عُمرش برنامه ای منظم در جهت خدمت هرچه بیشتر به دین و دنیای خود و بندگان خدا داشته باشد.

فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ، وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ؛ پس هرگاه فراغت و فرصتی داشتی، خویش را به امر ارزشمندی منصوب و مشغول کن و با اشتیاق به سوى پروردگارت روى آور(انشراح/7و8)

بندۀ وظیفه شناس به خوبی آگاه است که چگونگی استفاده بهینه از وقت، یعنی اینکه انسان با برنامه ریزی صحیح، کارهای مثبت خود را با تنظیم خاصی بین ساعات شبانه روز تقسیم کند، و هر ساعت یا هر چند ساعت را برای انجام کاری قرار داده، و به این برنامه و نظم ادامه دهد، به گونه ‏ای که اگر روزی در نظم و برنامه‏ اش خللی وارد شد احساس چالش و کمبود نموده و خود را مورد معاقبه شرعی قرار داده و به جبران مافات بپردازد.

استراتژی کاربردی مؤمن مجاهد الهی و مشتاق به سبک زندگی اسلامی می بایست اینگونه باشد که در حین سلوک روزانه اش، همواره خود را در مواجهه عملی با پنج مرحله طلایی نظارت درونی، آن هم با ترتیب و برنامه ریزی خاصی قرار دهد که عبارتند از: مشارطه، مراقبه، محاسبه، معاقبه و مکافئه.

یعنی در مرحله نخست با خدا و خود شرط و عهد می کند که در انجام وظایفش و پایبندی به برنامه حساب شده از پیش نگاشته شده، کوتاهی نکند و دچار لغزش نگردد. در مرحله دوم، مراقب و متوجه است که به عهد خود وفا نماید، و با مراقبت و نگهبانی جدّی به ترک اعمال لغو و بیهوده و از بین بردن موانع تحقق برنامه های متعدد اولویت بندی شده زندگی و بندگی اش ادامه می دهد، و با اراده نیرومند متکی به توکل، تلاش و توسل از وقوع هرگونه خلل و اشتباهی جلوگیری می نماید، و در مرحله سوم در پایان کار، خود را محاسبه نموده و صحیح بودن اعمال، گفتار و چگونگی پیشرفت در برنامه های از پیش تعیین شده را مورد ارزیابی و حسابرسی قرار می دهد، و با کنترل دقیق و سختگیرانه، ریز و درشت کارهای خود را تجزیه و تحلیل می نماید، در مرحله چهارم هرگاه دریافت که در حسابرسی خود موفق بوده است، به شگرگزاری پرداخته و هر از گاهی پاداشی برای خود در نظر می گیرد؛ اما بالعکس، اگر دچار خطا و لغزشی شده است توبه می کند، و با عتاب و سرزنش خود، نفس سرکش و راحت طلب خویش را با در نظر گرفتن جریمه ها و تنبیهات شرعی، رام نموده و طغیان آن را سرکوب و موانع را تا جای ممکن، رفع می گرداند. و در مرحله پنجم توجه دارد که تخطی از برنامه، موجب ایجاد چالش و شکاف در رسیدن به مقصود شده است، بنابراین می بایست تلاش کند تا با انجام کارهای ارزشمند و مثبت، آن فاصله ها را جبران نموده، و خلاء به وجود آمده را پُر کند.

این برنامه ریزی پنج مرحله ای، یک نوع نظم بخشی و وقت شناسی، و بهره مندی از فرصت طلایی زمان است، که قطعاً باعث رشد و تعالی شده و موجب نجات و پیروزی فرد در دو جهان خواهد شد.

اولیای خدا در تنظیم اوقاتشان نهایت دقت را به کار می بستند تا بتوانند از دوران کوتاه عُمر و دقایق گرانبهای آن بیشترین بهره‌برداری را نمایند و در اثر همین برنامه‌ریزی و کوشش‌های منظم توانسته‌اند آثار پر برکتی از خود به جای بگذارند.

در احوال پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله علیه و آله) نوشته‌اند هنگامی که حضرت وارد منزل می‌شد اوقات خود را به سه بخش تقسیم می‌نمود: قسمتی را برای خانواده، قسمتی برای عبادت و بخشی نیز برای خود، که این بخش را بین خود و مردم برای رسیدگی به مشکلات آن‌ها تقسیم می‌نمود. و در سخنی از امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) می‌بینیم ایشان برای تقسیم ساعات مؤمن چنین برنامه‌ریزی نموده‌اند: «لِلْمُؤْمِنِ ثَلَاثُ سَاعَاتٍ فَسَاعَةٌ یُنَاجِی فِیهَا رَبَّهُ وَ سَاعَةٌ یَرُمُّ مَعَاشَهُ وَ سَاعَةٌ یُخَلِّی بَیْنَ نَفْسِهِ وَ بَیْنَ لَذَّتِهَا فِیمَا یَحِلُّ وَ یَجْمُلُ» مؤمن باید شبانه روز خود را سه قسمت تقسیم کند، زمانی برای نیایش و عبادت پروردگار و دریافت علوم الهی که مایه رشد و قربش به خداوند شود، و زمانی برای تأمین هزینه زندگی، و زمانی برای واداشتن نفس به لذت‌هایی که حلال و مایه‌ی زیبایی و آرامش است. (نهج‌البلاغه، حکمت390) [این روایت با اشاره به همین نکات در تقسیم ساعات شبانه روز، از امام رضا(ع) هم نقل شده است.(بحار انوار، ج. ۷۵، ص۳۳۶)]

استفادۀ بهینه از وقت آن قدر در زندگی ائمه(علیهم السلام) مهم بود که هرگز حاضر نبودند لحظه ای از آن تباه شود. در مورد زندگی امام صادق(علیه‌السلام) بیان شده روزی «عنوان بصری» در مدینه به خدمت ایشان رسید و سؤالاتی پرسید و بعد از اتمام کارش بدون هیچ دلیلی در محضر امام نشست، امام صادق(علیه السلام) به او فرمود: همانا فردی هستم هدفمند و مقصدی دارم، بنابراین هر ساعتی از شب و روز ذکر و عبادت و توجه و تدبری دارم پس مرا از تفکر و عبادتم باز مگذار!

پس معلوم می شود  که یکی از مهم‌ترین و اصولی‌ترین کارها در مدیریت زمان، مشخص کردن اهداف است. انسانی که اهدافش را به صورتی روشن، مشخص کرده باشد، حتی لحظه ای را برای دستیابی مقصودش از دست نداده و برنامه ریزی دقیقی در این خصوص دارد و هرگونه مانعی را از سر راه تحقق هدف مقدسش بر میدارد.

چراکه یکی از مشخصه‌های انسان مومن متعبد، ولایت بر خویشتن است، که این امر با در اختیار گرفتن زمان و لحظات شخصی امکان پذیر است. یک انسان موحد و خداباور باید همه‌ی تلاش‌های خود را برای استفاده‌ی بهینه از زمان‌هایی که در اختیار دارد و جلوگیری از اتلاف آن‌ها به کار بندد که اندیشه‌ی ولایت بر زمان یعنی مدیریت زمان و هدایت آن در مسیر صحیح نتیجه‌ی یک برنامه‌ریزی درست، دقیق و جهت‌دار در زندگی توحیدی است تا بدین وسیله بتواند از لحظه لحظه‌ی عمر خود بهره برده و با سرعتی مضاعف مسیر سیر الی الله را طی کرده به سر منزل مقصود دست یابد، چون بی برنامگی و عدم مدیریت زمان چیزی جز دوری از اهداف و برنامه‌ها و عدم تحقق فلسفه خلقت را به دنبال نخواهد داشت.

حضرت علی(علیه‌السلام) می‌فرمایند: «بِقَدَرِالهِمَم تَکونُ الهُموم» برنامه‌ریزی باید همراه دورنگری و هدف گذاری  و در نظر گرفتن تمام ابعاد موضوع باشد و الا از بی‌برنامگی زیان بارتر خواهد بود. همچنین فرمودند: «سُوءُ التَّدبیرِ سَبَب التَّدمیر» برنامه‌ریزی غیر اصولی و نامتناسب موجب هلاکت است.

 

نکته کلیدی

قرآن کریم به انسان‌ها دستور می‌دهد: «عَلَیکُم اَنفٌسَکُم...» ای کسانی که ایمان آورده‌اید مراقب خویشتن باشید(مائده/105) «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى» رستگار، سعادتمند و موفق کسی است که خود را پاک گردانید(اعلی/۱۴)، هم چنین روایات بسیاری بر مسأله خودسازی و خودشناسی تأکید می‌کند. در چهل حدیث امام خمینی(ره) عنوان شده است که برای نفس دو مقام وجود دارد، که جهت رسیدن به قله سعادت ابتدا باید بر قوای ظاهری نفس یعنی چشم و گوش و دست و پا تسلط یافت و در مرحلۀ بعد نوبت به ضبط خیال و کنترل افکار و تخیلات می‌رسد تا با تسلط بر این دو قوه (ظاهر و باطن) انسان بر نفس خویش مسلط شده و در مسیر کمال قرار گیرد. چشمی که به حرام بنگرد، گوشی که به لغو، مشغول باشد و پایی که قدم در مسیر محرمات و امور شبهه‌ناک بگذارد، ذهن و دل آرامی را به بار نخواهد آورد. با ذهن و دل ناآرام هم نمی توان تمرکز کافی داشت و از زمان، بیشترین بهره را بُرد؛ بنابراین تا موانع مؤثر فکری اعم از عاطفی، جنسی، و... به حدّ قابل قبولی و آن هم از مجاری شرعی و منطقی، رفع نشود و انسان از این سیم خاردارها عبور ننماید، و به نقلی دیگر، تا با تمرین توکل و حرکت بر مدار عبودیت و تسلیم، و یا اتخاذ تدابیر عملی جهت اقدام اساسی برای اطفای غرایز و عواطف، بالاخره "«رضا» یا «ارضا»" صورت نگیرد، احراز موفقیت در مدیریت زمان و تمرکز کافی برای رسیدن به هدف، کار آسان و حتی ممکنی نخواهد بود.

آری! وقت در حقیقت همان عمر انسان است که سرمایه‏ ای بالاتر از آن نیست، مشروط بر این که از مدیریت آن برای رشد و ترقی ظاهر و باطن  آدمی در مسیر قرب إلی الله و خدمت به امام عصر(عج) استفاده شود، و در واقع، زمان، نردبان ترقی گردد، که اگر جز این باشد، نه تنها سرمایه نیست بلکه شرمایه، و وسیله شرّ و شرم و تیره بختی است. بر همین اساس امام سجّاد(علیه‌السلام) در فرازی از دعای خود به خداوند عرض می‏کنند: «وَ عَمِّرنِی ماکانَ عُمرِی بِذلَةً فِی طاعَتِکَ، فَاِذا کانَ عُمرِی مَرتَعاً لِلشَّیطانِ فاقبِضنِی اِلَیکَ؛ عمر طولانی تا هنگامی که عمرم در راه اطاعت تو صرف شود به من عطا کن، و هرگاه عمرم چراگاه شیطان گردد، جانم را قبل از پیشی گرفتن عذابت بگیر.»(صحیفه سجادیه، دعای بیستم، بند 6)

و در فراز دیگر عنوان می دارند: «وَ نبّهِنی لِذِکرِکَ فِی اَوقات الغَفلَةِ، وَ استَعمِلنِی بِطاعَتِکَ فِی اَیامِ المُهلَةِ؛ خدایا مرا در وقت‏های غفلت و بی‏خبری، برای یاد خودت هوشیار و بیدار کن، و در زمانهای فرصت و فراغت، به عبادت و بندگی بگمار.»(همان، بند 29)

بی گمان کسی به قله رفیع موفقیت در مدیریت زمان و استفاده بهینه از فرصتهای طلایی حیات دنیوی دست یافته و سعادت دو گیتی را برای خویشتن رقم خواهد زد که تابع محض فرامین الهی و اولیای معصوم خداوند باشد و بر مدار عمل به توصیه های دین مدارانه و توجه حقیقی به فرموده های انسان شناسانه آن بزرگواران زندگی اش را تنظیم و اداره نماید؛ که هیچ پیشرفت و سعادتی وجود ندارد مگر با مدیریت زمان، آن هم از طریق فرمانبریِ عالمانه و مخلصانه از ناخداهای کشتی های نجات طوفان حوادث مکرر دنیا؛ امام علی(ع) می فرمایند: «مَنِ اتَّبَعَ أمرَنا سَبَقَ» هر کس از فرمان ما پیروى کند، برتری یافته و به موفقیت مى رسد. (غررالحکم ج5 ص184 ح7893)

 

جمع بندی

با توجه به بررسی آیات و روایات و سیرۀ معصومین(علیهم السلام) می‌توان گفت که اهلبیت(ع) به عنوان انسانهای کامل، و دیگر انسانها از قبیل اولیای الهی، علما، مجاهدان راه خدا و افراد مومن و موفق، در مدیریت زمان چند ویژگی مهم داشته و دارند:

1- هدف شان مشخص است. 2- برای رسیدن به اهداف و داشتن تمرکز لازم، موانع را با استفاده از راههای گوناگون تربیتی، شرعی و منطقی برطرف می کنند. 3- منظم و وقت شناس هستند. 4- برنامه‌ریزی حساب شده و قابل اجرا دارند و برای نظارت درونی بر انجام دقیق برنامه شان از سیستم پنج مرحله ای مراقبه بهره می برند. 5- برنامه ها و اهداف فرعی را در مسیر رسیدن به هدف اصلی، اولویت بندی کرده و تقسیم کار و مدیریت انرژی دارند. 6- در همه‌ی امور، نظم و ادب را مورد توجه قرار داده و با صبری مثال زدنی و تلاشی مضاعف بصورتی خستگی ناپذیر و پیگیرانه به سوی هدف الهی خویش حرکت می کنند و هیچ لحظه ای را جز برای خدا و در راه خالق خویش سپری نمی نمایند.

آری! ای عزیز، در گذار این روزهای بی بازگشت، با بی نظمی، بی برنامگی و اتلاف وقت، عُمرت را به تشت آبی تبدیل نکن که روزی اطرافیان فریاد برآرند، از روی بام بر زمین افتاد؛ بلکه زندگی ات را با مدیریت توانایی هایت در قالبهای منظم و حساب شده زمان، به ابرهای پُربار مبدل ساز که افتادنش بر زمین، قطرات پیوسته باران باشد که سرسبزی، خُرّمی، آرامش، رشد و تعالی برای خود و دیگران به بار آرَد، ان شاءالله



لینک کوتاه این مطلب:

https://b2n.ir/44346