او انسانی است گمشده در هزارتوی بیمسئولیتی، چونان برگ خشکی که در طوفان غرور و جهل، به هر سویی میافتد، آن هم بیآنکه لحظهای بیندیشد که بر چه خاکی فرود میآید و چه زخمی بر جای میگذارد... «ادامه مطلب»...
او انسانی است گمشده در هزارتوی بیمسئولیتی، چونان برگ خشکی که در طوفان غرور و جهل، به هر سویی میافتد، آن هم بیآنکه لحظهای بیندیشد که بر چه خاکی فرود میآید و چه زخمی بر جای میگذارد... «ادامه مطلب»...
چرا به خودت دروغ میگویی؟ آیا واقعاً فکر میکنی این سیبها ارزش ندارند؟ یا فقط از این که به آنها نرسیدی، ناامید شدهای؟... «ادامه مطلب»...
گاهی فکر میکنم چرا دلم نمیلرزد؟ چرا وقتی حقیقت در برابرم قد میکشد، من بیتفاوت میایستم؟... «ادامه مطلب»...
زلزله، زمانی است برای بازگشت به فطرت؛ برای تلنگر به لوامه و تسلط بر اماره؛ برای غنیمت شمردن فرصتهای طلایی عمر جهت ساختوساز عمارت سعادت جاودان... «ادامه مطلب»...