در میان واجبات دینی اسلام، کمتر فریضه‌ای همچون حج، چنین آمیخته با نمادها، آیین‌ها، و تاریخ‌مندی استقرنهاست که انسان‌هایی با لباس‌های سفید، دل از خانه کنده‌اند تا به خانه خدا برسند؛ اما در دنیای امروز، نسل جدید با پرسش‌هایی تازه، نگاه‌هایی متفاوت، و معنویت‌جویی‌ای درونی‌تر به این سفر می‌نگرد... «ادامه مطلب»...


حج نسل آینده


در میان واجبات دینی اسلام، کمتر فریضه‌ای همچون حج، چنین آمیخته با نمادها، آیین‌ها، و تاریخ‌مندی است. قرنهاست که انسان‌هایی با لباس‌های سفید، دل از خانه کنده‌اند تا به خانه خدا برسند؛ اما در دنیای امروز، نسل جدید با پرسش‌هایی تازه، نگاه‌هایی متفاوت، و معنویت‌جویی‌ای درونی‌تر به این سفر می‌نگرد.

جهان تغییر کرده است؛ مفاهیم، هزینه‌ها، مسیرها، و حتی دغدغه‌ها دیگر همان نیست که بود. جوان امروز، نه دشمن دین است، نه گریزپا از معنا؛ اما پرسشگر است، بی‌تاب از شکل‌های تهی و آیین‌هایی که برایش توضیحی قانع‌کننده ندارند.

آیا وقت آن نرسیده که حج، این آیین کهن و عظیم، به زبان نسل جدید بازخوانی شود؟

آیا می‌توان در دل مناسک سنتی، راهی به سوی حجی معنابنیاد، شخصی، و بی‌ریا گشود؟

این نوشته، دعوتی است به اندیشیدن درباره «حج نسل آینده»؛ نسلی که شاید پا به مکه نگذارد، اما دل به خدا بسپارد، در خلوتی بی‌نشان.

 

۱. سخن از بازنگری در احکام حج، تابویی جدی است

یکی از ریشه‌دارترین چالش‌ها در جهان اسلام، ایستایی فقه سنتی در برابر تحولات نسلی و تغییرات اجتماعی است.

بسیاری از احکام، به طور مثال، احکام مربوط به حج، به‌شدت جزئی، محدودکننده، و وابسته به قرائت‌های قرون گذشته‌اند. قرائت‌هایی که در ساختار، محتوا و مقیاس انسانی امروز گاه نامفهوم یا غیرقابل اجرا به نظر می‌رسند.

نگاه محافظه‌کار علما، مخصوصاً در کشورهای میزبان حج، عملاً تغییر بنیادین یا انعطاف در مناسک را «بدعت» قلمداد می‌کند.

حتی بحث‌هایی مانند زمان متغیر عرفات یا شیوه غیر جسمانی طواف (مثلاً مجازی در دوران کرونا) به سختی تحمل شد.

بنابراین واقعیت این است که تغییر اساسی فقه در احکام حج، لااقل در نسل کنونی علما و صاحبان فتوا، بسیار بعید به‌ نظر می‌رسد.

 

۲. هزینه‌های نجومی حج؛ فریضه‌ای برای ثروتمندان؟!

امروزه حج برای بسیاری از مسلمانان جهان (مخصوصاً در آفریقا و آسیا) بیشتر شبیه یک رؤیاست، نه فریضه‌ای در دسترس.

اگر روند تورم جهانی، وابستگی ارزی و قیمت‌گذاری‌های انحصاری عربستان ادامه پیدا کند، به‌زودی حج برای طبقه متوسط هم غیرممکن می‌شود.

اینجاست که مفهوم بلند حج از «فریضه عمومی» به «امتیاز اقلیتی ثروتمند» سقوط می‌کند؛ و این، نوعی بحران مشروعیت اجتماعی برای مناسک حج محسوب می‌شود.

 

۳. انتخاب نسل آینده؛ معنویت سیّال، ارزان و بی‌مرز

جوان دین‌خواه تحول‌گرای به روز، که نسل آینده جامعه دینی را تشکیل می‌دهد، سفر درونی کم هزینه و بدون احکام دست و پاگیر و تاریخ گذشته، آن هم در هر مکان و فضای در دسترس و کم یا بدون هزینه را به شدت آسان‌تر و معقول‌تر خواهد دانست.

جوانِ معنویت‌جو، لزوماً «دین‌گریز» نیست؛ اما از «دینی با اعمال و آیین‌هایی پرهزینه و بی‌معنا» فراری‌ست.

جوان خداخواهِ کمال‌طلب دنبال این حج نیست چون: نمی‌تواند هزینه‌ش را تأمین کند. نمی‌فهمد چرا باید «هفت بار بچرخد» و «چند متر این‌طرف و آن‌طرف بشود». چرا مثلا اعمال «ترویه» را به جا آورد در حالیکه امروز به آسانی می‌توان آب و معنا را از نقطه‌ای به نقطه‌ای دیگر منتقل کرد. نمی‌تواند درک کند اگر عملی برای قرب به خداست و نه صرفا سفری تفریحی، چرا باید چنین هزینه‌های گزافی صرف آن شود، در حالیکه می‌شناسد علما و بزرگانی را که چندین بار به تمکن مالی برای سفر حج رسیدند اما پولش را خرج فقرا و مساکین و نیازمندان نمودند و این دستگیری را بیشمار برتر از حج ظاهریِ دست و پاگیر می‌دانستند. چرا حلق یا تقصیر ظاهر؟ چرا جمره عقبه و جمرات سه گانه‌ای که راه به درون ندارد؟ چرا قربانی برای سیرانِ غریبه نه گرسنگانِ آشنا؟ چرا اصلا قربانی و فساد و تلف شدن بخش زیادی از آن، نه دستگیری حقیقی از نیازمندان؟ و بسیاری از چراهای دیگر که پاسخ های قانع کننده ای برای آنها نیست و جوابها، توجیهاتی غیر قابل پذیرشند، نه تبیین هایی معقول و پسندیده!

او به‌جای این سفر پر هزینه آن هم با اعمالی که در باور او بیشتر خلاصه در تظاهر می‌شوند، به صحرا، به کوه، به طبیعت، به چادر، به کنج اتاقش، به شبی در تنهایی و خلوت با خویش و خدا، به مراقبه، به... پناه می‌برد و خالقش را از درون، از عمق وجود صدا می‌زند و اشک می‌ریزد و روحش را جلا می‌دهد برای بهتر یودن و انسان‌تر زیستن...

 

4. جمع‌بندی

اگر حج بخواهد با نسلی که چشم و گوش بسته، اجباری و تحمیلی پذیرای هر عمل و استدلالی نیست ارتباط برقرار کند، یا باید به یک بازنگری اساسی در احکام و هزینه‌ها تن دهد و خود را از درون و بیرون بازسازی نماید، یا اینکه تبدیل به یک یادگار تاریخی شود.

در حالیکه تغییر در مناسک حج بسیار بعید و دشوار است و افزایش هزینه‌ها، شکاف طبقاتی در دین‌داری را بیشتر کرده است، نسل آینده، حج را نه با شوق فریضه، بلکه با نگاه انتقادی و گزینشی می‌نگرد.

تردیدی نیست که در میان بخش وسیعی از نسل نواندیش باورمند به توحید و وحی، در برابر حج فقهی و تاریخی، یک حج شخصی و درونی، معناگرا و آزاد در حال شکل‌گیری‌ست.

حج آینده، شاید نه در عرفات و مِنا، بلکه در دلِ خاموشِ یک جوان در بالکن اتاقش، در شب قدر، در جستجوی خودش اتفاق بیفتد. و این «حج در طواف خدای درون»، حج شخصی، درونی، آزاد و معناگرا، برای او از هزار بار طواف سنتی، حقیقی‌تر خواهد بود. مگر آنکه دین، خود را بازبینی کند و «معنا» را بر «شکل» مقدم بدارد.

 

5. مونولوگ/ «حجِ نسل آینده»

کعبه‌ات را گم نکن، حتی اگر پاهایت هرگز به مکه نرسد.

جهت را نگه دار، اگرچه دیگر هیچ قبله‌نمایی قانعت نمی‌کند.

ما نسلی هستیم که طواف را نه در میان انبوه جمعیت،

بلکه در میان تردیدهایمان آغاز کردیم.

با احرامی نامرئی... در ساعاتی که کسی ما را ندید،

در شب‌های بی‌چراغ، جایی میان تنهایی و تفکر،

بر گِرد دلی که هنوز می‌تپید برای خدا، چرخیدیم.

به ما گفتند بدون عربستان، حج نیست.

اما ما فهمیدیم:

هجرت از خود،

هجرت از خویشتنِ خسته و گرفتار،

خالص‌تر از هر سفرِ فیزیکی‌ست.

ما نسل «پرسش» بودیم، نه نسل «تقلید».

از ما خواستند اطاعت کنیم، بی آنکه بفهمیم.

ولی ما دل‌دادگان «فهم» شدیم؛

حتی اگر دیر رسیدیم...

حتی اگر برخلاف قاعده‌های گذشتگانمان ایستادیم.

ما حج را، در دل رابطه‌ای شکست‌خورده دیدیم

وقتی از خود گذشتیم تا کسی نجات یابد.

ما در طواف اشک‌ها،

دعا کردیم برای مادرانی که تاب و قرار نداشتند،

برای پدرانی که دیگر نان شب نداشتند،

برای رنج بی‌نام و نشان آدم‌هایی که هرگز به مکه نمی‌رسند،

اما به آسمان، نزدیک‌ترند از بسیاری به اصطلاح حاجیان پولدارِ بی‌خبر!

حجِ ما، از جنس پرواز نبود.

از جنس فرو ریختن بود.

فرو ریختنِ تصویرمان از خود، از دین، از خدا.

و بعد، ساختن دوباره...

با دست‌هایی خالی، ولی ایمانی شخصی و صادق.

ما نسل بی‌لباس‌های سفید بودیم،

ولی سعی کردیم با دل‌های پاک، به عرفات برسیم.

عرفاتی که شاید نه در بیابان،

بلکه در کتابی، در دعایی، در ترانه‌ای، در دفتری، 

در کنار دستی افتاده‌تر از ما شکل گرفت.

ما منا نرفتیم، اما هزار خواهش نفسانی را سر بریدیم.

ما رمی نکردیم، اما با تردیدهای‌مان جنگیدیم.

ما حاجی مکه رفته نبودیم... ولی حاجی «برگشته از خود» شدیم.

و شاید این، مهم‌ترین معنای حج باشد.

پس ای کعبه، اگر ما را به رسم فقهی سنتی و ناپویا نمی‌پذیری،

حداقل ما را به رسم دل، به رسم اشتیاق،

به رسم آن خدایی که نامش «رحمان» است، مهمان خود بدان.

ما حاجی‌های آینده‌ایم...

نه با ویزا، نه با هواپیما، نه با احکام بسته،

بلکه با زخم‌هایی درونی، اشتیاقی روشن، و هجرتی که از دل شروع شد...

و به سمت نور رفت.



لینک این مطلب:

http://rahemoghaddas.blog.ir/post/455