آیا احیای حجاب با نام و قرائتی که امروزه بر آن تأکید می‌شود، خصوصا اجباری نمودن نوع و محدوده‌ای از پوشش، یکی از اهداف انقلاب 57 مردم ایران بوده است؟... «ادامه مطلب»... 


آیا انقلاب 57 برای حجاب بود؟


برخی که البته تعدادشان بسیار کمتر از آن است که بشود نام اقلیت را بر آنها گذاشت و شاید بهتر باشد ایشان را گروه یا گروهکی بنامیم که به شدت می‌کوشند تا خود را به عنوان «هستۀ سخت نظام» جا بزنند،  سعی دارند تا تعصبات و قرائتهای یک‌سوی خود را با شیوه‌های تند، خسارت‌بار، زننده، غیرقانونی، غیر اخلاقی، و صد البته، غیر شرعی و غیر عقلی، بر اکثریت جامعه و قشر عظیمی که متفاوت از آنها فکر و عمل می‌کنند، تحمیل نمایند و حتی در راه نامقدس و نامبارک تحقق این هدف نامشروع و نامعقول خود، از هرگونه توهین و تحریک خواص و عوام و تهدید نظام اسلامی نیز مضایقه نمی‌نمایند!

در جدیدترین تحلیل‌ها و تراوشات ذهنی عجیب و غیر مستند این گروهک آمده است که «ما به خاطر حجاب انقلاب کردیم»!

حال، جدای از این مسأله که سن و سال برخی مدعیان این گزاره، اساساً آیا به فهم و کنش انقلابی در آن سالهای منتهی به انقلاب می‌رسیده یا خیر، پرسش مهمی که مطرح می شود این است که آیا احیای حجاب با نام و قرائتی که امروزه بر آن تأکید می‌شود، خصوصا اجباری نمودن نوع و محدوده‌ای از پوشش، یکی از اهداف انقلاب 57 مردم ایران بوده است و اگر چنین است حضور زنان بی حجاب در مبارزات انقلابی و نیز تصریحات مکرر مسوولان در حین و اوایل پیروزی مبنی بر اجباری نبودن حجاب چگونه توجیه می شود؟!

مستندات تصویری از عکس‌ها و فیلم‌های به جا مانده از دوران مبارزات انقلابی مردم ایران در قبل از ۲۲ بهمن ۵۷، به وضوح نشانگر آن است که زنان بسیاری در این انقلاب حضور داشتند که مقید به تعریف خاصی از محدوده پوشش که اصطلاحاً حجاب نامیده می‌شود نبودند اما در فعالیت‌های انقلابی مشارکت جدی داشتند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز، در ماه‌های نخست، نسبت به زنان، درباره حجاب، محدودیت‌های خاصی اعمال نمی‌شد. در روزنامه های آن ایام، تیترهای فراوانی از قول مسئولان انقلاب وجود دارد که تصریح کرده‌اند اجباری درباره حجاب وجود ندارد. حتی در یکی از شماره‌های روزنامه اطلاعات به نقل از دادستان کل انقلاب آمده است که «مزاحمان خانم‌های بی‌حجاب، ضد انقلابی هستند».

با توجه به پلاکاردها و عکس‌های دست تظاهرکنندگان و شعارهای یک انقلاب می‌توان به مواردی همچون نظرات جامعهٔ در حال انقلاب دربارهٔ رژیم حاکم، دلایل مخالفت با آن، پیروی از رهبران انقلابی خاص، آرمان‌ها و اعتقادات مردم انقلابی، و کمال مطلوب آن‌ها در پی‌ریزی نظام جدید، پی بُرد.

شعارها، عقاید و آرمانهای انقلاب به رهبری امام خمینی به نحوی بود که حتی روشنفکرانِ لائیک و چپ نیز خود را با خمینی همسو می‌دیدند.

در هیچ یک شعارهای عموم مردم و نطق‌های آتشین رهبران و فعالان متنفذ انقلاب، نشانه‌ای از اجباری شدن نوع و محدوده‌ای از پوشش، بدون در نظر گرفتن انتخاب اکثریت و اعتنا به عرف، دیده نمی‌شود و در هیچ کجا، برای احیای حجاب و اجباری نمودن آن، به عنوان خواست عمومی، از انقلابیون و شرکت‌کنندگان در تظاهرات‌های انقلاب 57، شعاری سر داده نشده است. بلکه اتفاقا اساس اکثر شعارها بر محوریت مبارزه با استثمار و استبداد و بی‌عدالتی بوده است. چیزی که از این گروهکِ خود هستۀ سختِ نظام پندار، نمی‌بینیم!

تحصن و کفن‌پوشی قانونی برای برچیده شدن مصادیق و مظاهر متعدد ربا، بی‌عدالتی، فقر و دیگر مصیبت‌های فراوان اقتصادی، در باور و عمل این گروهک، جایی ندارد، و تنها موضوعی چون «حجاب» که نه از اصول دین است و نه از فروع آن، و نه حتی تأثیرات فردی و اجتماعی آن از گناه کبیره‌ای چون «دروغ»، «غیبت»، «تهمت» و امثال آن، بیشتر و بالاتر باشد، تعصبات آنان را به جوش می‌آورد و یکباره دغدغه‌مند دین و دنیای مردمان می‌گردند! دغدغه‌هایی که با بی‌حیایی‌ها، بی‌ادبی‌ها، تندروی‌ها و رفتارهای غیرقانونی، غیر شرعی و غیر عقلانی‌شان، اتفاقا به کمرنگ و کمرنگ‌تر شدن دین و دین‌خواهی با قرائت ایشان انجامیده و جمعیت کثیری را از این قشر و باورهای خشک و بسته‌شان، بیزار و دورتر نموده است.

به گواه اکثر مورخان، فساد مالی قدرتمندان و خودکامگی، استبداد، عوام‌فریبی ایشان، به حاشیه راندن افراد بالیاقت و جذب افراد بله‌قربان‌گو، افزایش اختلاف طبقاتی، خفقان و زندان و محدودیت‌های فراوان آزادی بیان، استثمار و استعمار مستقیم و غیر مستقیم ملت و سرمایه‌های ایشان توسط کشورهای سلطه‌گر، وابستگی به دیگر قدرتها و اعمال نفوذ آنان در قدرت، بی‌عدالتی‌ها در مظاهر گوناگون اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، و دیگر اموری از این دست عوامل تنش، نارضایتی، قیام و انقلاب عموم مردم،بود. از این روی، اکثر شعارهای انقلابیون، نشانگر دغدغه‌ها و اهداف آنان در زمینه برپایی عدل و داد در کشور بوده است که مرور برخی از مهمترین آن شعارها، حائز اهمیت است:

* کارگر- برزگر- رنجبر / ای کارگر، ما با هم متحد می‌شویم… / تا برکنیم ریشه استثمار…

* اتحاد – اتحاد – اتحاد / ای ملت ما با هم متحد می‌شویم … / تا برکنیم ریشه استثمار…

* استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی

* زن‌ها به ما پیوستند، بی‌غیرت‌ها نشستند

* نصرُ من‌الله و فتحٌ قریب، مرگ بر این دولت مردم فریب

* زیر بار ستم نمی‌کنیم زندگی/ جان فدا می‌کنیم در ره آزادگی

* ارتش جنایتکار است مزدور استعمار است.

* ارتش تو هم با ما باش با ملت هم صدا باش / در راه حق به‌پا باش با دشمن آشنا باش.

و...

 

قیام برای احیای «عدالت»

انقلاب 57، قیام برای احیای «عدالت» بود، همان قیامی که اساساً پیامبران نیز برای آن مبعوث شدند: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»(حدید/25) ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.

آیات و روایات بسیاری بر برپایی «عدالت» تاکید دارد که بیانگر جایگاه والای این عمل به مثابه یک قیام اصلاح‌گر و کنش سازنده فردی و اجتماعی است: «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ»(سبأ/46) بگو که من شما را به یک چیز پند می‌دهم و آن اینکه دو نفر دو نفر با هم، یا هر یک به تنهایی برای خدا قیام کنید. «کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ»(نساء/135) قیام کنید برای عدالت.

امام خمینی با آگاهی از خواست خدا و اکثریت ملت و با پشتوانه و همراهی مردم و انتخاب آنان، برای برپاداشتن عدل و داد، که مقصود انبیای الهی بوده است، به پاخاست و تحقق «عدالت» را به عنوان اصل و اساس انقلاب و تأسیس حکومت، معرفی و تبیین نمود. امری که توسط رهبر فعلی انقلاب، آیت‌الله خامنه‌ای نیز بارها و بارها طرح و پیگیری شده است.

* در سخنان امام خمینی آمده است:

ـ «نبوت اصلاً آمده است و نبی مبعوث است برای اینکه قدرتمندهایی که به مردم ظلم می کنند پایه‌های ظلم آنها را بشکنند.»(صحیفۀ امام، ج4، ص162)

ـ «ما که می‌گوییم حکومت اسلامی، می گوییم حکومت عدالت، ما می گوییم یک حاکمی باید باشد که به بیت المال مسلمین خیانت نکند، دستش را دراز نکند. بیت المال مسلمین را برندارد. ما این مطلب را می‌گوییم این یک مطلب مطبوعی است که در هر جامعۀ بشری که گفته شود برای هر کسی که گفته بشود از ما می پذیرد.»(صحیفۀ امام، ج3، ص509)

ـ «عدل اسلامی را مستقر کنید. با عدل اسلامی همه و همه در آزادی و استقلال و رفاه خواهند بود.»(صحیفۀ امام، ج7، ص115)

ـ حکومت اسلامی مثل حکومت علی بن ابیطالب دیکتاتوری تویش نیست. حکومتی است که به عدل است. حکومتی است که زندگی خودش از زندگی سایر رعیتها بدتر است... حکومت اسلامی حکومت دیکتاتوری نیست. مذهب مقابل اینها ایستاده. اسلام مقابل دیکتاتورها ایستاده.»(صحیفه امام، ج11، ص306)

ـ «باید به حسب واقع، به حسب انصاف، به حسب وجدان، این مردمی که شماها را روی کار آورده‌اند، این مردم زاغه‌نشین که شماها را روی مسند نشانده‌اند ملاحظه آنها را بکنید، و این جمهوری را تضعیفش نکنید. بترسید از آن روزی که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست، و یک انفجار حاصل بشود. از آن روز بترسید که ممکن است یکی از «ایام الله» - خدای نخواسته - باز پیدا بشود. و آن روز دیگر قضیه این نیست که برگردیم به 22 بهمن. قضیه این‌ است که فاتحه همه ما را می‌خوانند!»(صحیفه امام، ج14، ص380)

* در سخنان رهبر انقلاب آمده است:

ـ «تکیه برعدالت، اساسی‌ترین و محوری‌ترین اصل یک حرکت الهی است؛ ادامۀ کار همه انبیا و مصلحان بزرگ تاریخ است. البته عدالت، دشمنانی دارد. همه کسانی که نانشان در بی‌عدالتی است، با عدالت دشمن‌اند. همه کسانی که با قلدری و زورگویی چه در صحنۀ ملی، چه در صحنۀ بین‌المللی تغذیه می‌شوند، باعدالت مخالفند. عدالت، شعار اصلی و هدف بزرگ انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی بوده وهست... عدالت، تندروی نیست؛ حق‌گرایی است؛ توجه به حقوق آحاد مردم است؛ جلوگیری از ویژه‌خواری است؛ جلوگیری از تجاوز و تعدی به حقوق مظلومان است. در یک کشور، کسان زیادی پیدا می‌شوند که اگر دستگاه مسئول قانونی به مدد آنها نشتابد، در امواج درگیری‌های گوناگون لگد مال می‌شوند. وظیفۀ دولت عدالت‌مدار، توجه ویژه به قشر محرومین است... با استفاده از همۀ شیوه‌های عالمانه و با تدبیر می‌توان عدالت را در جامعه مستقر کرد.»(۸۴/۵/۱۲)

ـ «دولت مردان وظائف سنگینی دارند که باید انجام دهند. ملت حق دارد اولین چیزی را که از مسئولان انتظار دارد و توقع می‌رود، ملاحظۀ عدالت باشد. برای تآمین عدالت که بسیارهم دشوار است، باید همه کار کنند؛ همه تلاش کنند... مسئله اقتصادی یک مسئله ی مهم کشور است.»(۸۶/۳/۱۴)

ـ «نباید ارزش عدالت به عنوان یک ارزش درجۀ دو کم کم در مقابل ارزشهای دیگر به فراموشی سپرده شود؛ در نظام ما این خطر وجود داشته است... وقتی ما ارزش‌های دیگر را عمده می‌کنیم ومسالۀ عدالت و نفی تبعیض و توجه به نیازهای طبقات محروم در جامعه کمرنگ می‌شود، خطر بزرگی است.»(۸۴/۶/۸)

ـ «فلسفۀ وجودی ما، عدالت است. رشد اقتصادی باید هم پای عدالت پیش برود؛ برنامه‌ریزی کنند و راهش راه پیدا کنند. حالا عدالت چیست؟ البته ممکن است در معنا کردن عدالت، افرادی، کسانی یا گروه هایی اختلاف نظر داشته باشند؛ اما یک قدر مسلم‌هایی وجود دارد: کم کردن فاصله‌ها، دادن فرصت‌های برابر، تشویق درستکار و مهار متجاوزان به  ثروت ملی... مناطق دوردست کشور و مناطق فقیر را مثل مرکز کشور زیر نظرآوردن، منابع مالی کشور را به همه رساندن، همه را صاحب و مالک این منابع دانستن، از قدر مسلم‌ها و مورد اتفاق‌های عدالت است که باید انجام بگیرد. بنابراین، عدالت یک اصل است و نیازمند قاطعیت عدالت، با تعارف درست نمی‌شود؛ اولا قاطعیت می‌خواهد، ثانیا ارتباط با مردم می‌خواهد، ثالثا ساده‌زیستی و مردمی بودن لازم دارد و بالاتراز همه، خودسازی وتهذیب می‌خواهد؛ این هم جزو پیش شرط‌ها و پیش‌نیازهای اجرای عدالت است. اول، باید خودمان را درست کنیم و یک دستی به سروصورت خودمان بکشیم، تا بتوانیم عدالت را اجرا کنیم؛ وظیفۀ من و شما اینهاست. واقعا باید با ویژه‌خواران و فساد اقتصادی مبارزه کنیم.»(۸۵/۳/۲۹)

 

«عدالت‌خواهی» مبنای حرکت‌های انقلابی

انقلاب 57، قیامی تاریخی و بزرگ برای برپایی «عدالت» بود؛ عدالت در تمامی امور و شئون زندگی مادی و معنوی یک ملت. خروشی که بر پایۀ خواست و نظر و اراده افرادی صورت گرفت که از ظلم، جور، جبر، استبداد و بی‌عدالتی‌ها به تنگ آمده بودند و عدل و داد را در سایۀ اسلام ناب، حکیم، منعطف، پویا، مترقی و زمان‌شناس می‌خواستند.

اینک که با گذشت چند دهه از انقلاب عدالت‌خواه مردم ایران، به دلایل گوناگون داخلی و خارجی، هر روز بیشتر از دیروز، وضعیت اقتصادی قشر کثیری فلاکت‌بارتر می‌شود و سایه انواع بی‌عدالتی‌ها و تفاوتهای طبقاتی بر زندگانی ملت، گسترده‌تر می‌گردد، آیا می‌توان گفت که «حجاب» مسألۀ اول، و اساساً مسأله‌ای مهم و ضروری برای جامعه است.

روشن است که هر حکومتی، در قبال کنش‌های اجتماعی مردم خویش، مسئول است و نوع و محدوده پوشش، یکی از همین امور می‌باشد. اما الزام در خصوص پوشش، نه اجبار به قرائتی از آن با عنوان حجاب، باید وابسته به انتخاب عمومی و تابع خواست اکثریت باشد تا آرامش نسبی در فضای اجتماعی حکم‌فرما شده و از هرگونه تنش‌های آسیب‌زا به حال دین و دنیای عموم افراد جامعه، جلوگیری شود.

انقلاب 57، خروشی برای برقراری عدالت بود و عدالت یعنی وضع قوانین بر پایه توان و فهم و خواست غیر متجاوزانه عُرف اکثریتی که خود درک و تعریف روشنی از تجاوز و ظلم و بی‌عدالتی دارد.

علامه محمدرضا حکیمی با عصبانیت می‌گفت: «مگر شما نمی‌گویید مولایتان علی‌ابن‌ابی‌طالب(ع) است؟ کجا گفته است که من اهتمام کرده‌ام که زلف خانم‌ها را پنهان کنم؟ شما امنیت اقتصادی را تأمین کن؛ چراکه با آن درهم تنیدگی که بین معاش و معاد در تعالیم دینی وجود دارد، مردم خودشان بهتر بلد هستند چکار کنند.»(به نقل از صفحه رسمی استاد حکیمی)




لینک این مطلب:

http://rahemoghaddas.blog.ir/post/437