دنیا ادبستان اهالی اندیشه است و آموزشگاه آگاهان باریشه. دنیا دنی است اما دنا پرور است اگر بر خاک پستش، در بلندای ادبآموزی، از انسانی نفسمدار و دمدمی، به آدمی شاخصمند دایمی تبدیل شوی... «ادامه مطلب»...
ادبستان جواد
دنیا ادبستان اهالی اندیشه است و آموزشگاه آگاهان باریشه. دنیا دنی است اما دنا پرور است اگر بر خاک پستش، در بلندای ادبآموزی، از انسانی نفسمدار و دمدمی، به آدمی شاخصمند دایمی تبدیل شوی.
دنیا دنی است اما دانا پرور است اگر ببینی و دل مبندی، ببینی و بار بندی به علم و عمل برخاسته از اخلاق و ایمان، رهتوشهای ارزنده و مانا؛ کوچ کنی از خود به خدا، پیش از رحیلی عظیم؛ بال بگشایی در ملکوت کریم، درست در میانۀ این جولان بیامان جهلگستر و جنایتفزای شیطان رجیم.
بیخبران گمان میبرند، ادب، زبانبازی دروغین و تعارفات کذب مرسوم در میان دنیائیانی است که نه تنها اهالی دنیا، که اهلی آنند و فریفته فتانهها و فروخفته در فتنههایش!
اما،
ادب، اصالت است. ادب، رشتههای نورانی اتصال به نهایت نجابت است.ادب، اتّصاف به اوصاف والای صداقت و عدالت است. ادب، ریشههای پر صلابت غیرت است. ادب، آراستن پندار و گفتار و کردار به اصول بنیادین عبودیت و انسانیت است. ادب، بازگشت به پاکیِ خدادادیِ فطرت است. ادب، تراویدن از غایت زلال محبت است. ادب، رهیدن از بند نفسانیت و نشستن بر سریر سعادتآفرین آدمیت است. ادب، پایبندی به آداب دیانت است. ادب، مزیّن گردیدن به شرافت شریعت است. ادب، اهلی و متألّه گردیدن به الهامات الوهیت است. ادب، تناول از شجره طیبه و نوشیدن از کوثر قدسیه ربوبیت است.
که جوادالائمه علیه السلام فرمودند: «الاْدَبُ عِنْدَ النّاسِ النُّطْقُ بِالْمُسْتَحْسَناتِ لا غَیْرُ، وَهذا لا یُعْتَدُّ بِهِ ما لَمْ یُوصَلْ بِها إلی رِضَااللهِ سُبْحانَهُ، وَالْجَنَّةِ، وَالاْدَبُ هُوَ أدَبُ الشَّریعَةِ، فَتَأدَّبُوا بِها تَکُونُوا أُدَباءَ حَقّاً.» مفهوم و معنای ادب از نظر مردم، تنها سخنسرایی آراسته و لفاظی پیراسته است، ولیکن این نظر قابل توجیهی نیست تا زمانیکه انسان را به رضایت و خوشنودی خداوند متعال و بهشت قرب او نزدیک نگرداند. ادب، آداب شریعت است. پس با پایبندی به آن، با ادب حقیقی باشید.(ارشاد القلوب، ص160)
حصول ادب از فضول بیادب ممکن نیست. نمیشود آنکه خود به آداب عبودیت و انسانیت، عالم و عامل نگردیده را نصاب ادب قرار داد. نمیشود از بیادب، ادب آموخت مگر آنکه بجای عکس، برعکس او شدن را مشق نمود؛ بیادبی دید و باادبی را فهمید، بیادبی چشید و باادبی تراوید، بیادبی را درک کرد و باادبی را ترک نکرد.
دیده و دل و دین دادن به دور ماندگان از داناییِ آداب دیانت، یعنی بهسر بردن در درد دریوزگی دیو و ددان!
گوش سپردن به نوای نحس دجالان دینستایی که در زیر عبای اغواگر و پر اعوجاج شریعت نفسمحور خود، داد دین میزنند و فاتحه دینداری و دینداران را میخوانند، یعنی بندگی ابلیس را زندگی کردن و اهریمن را در معبد نجس جهل کور و تعصب منفور پرستیدن.
که امام التقی علیه السلام فرمودند: «مَنْ أصْغی إلی ناطِق فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإنْ کانَ النّاطِقُ عَنِ اللهِ فَقَدْ عَبَدَاللهَ، وَإنْ کانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إبلیس فَقَدْ عَبَدَ إبلیسَ!» هرکس به شخصی سخنران علاقمند و متمایل باشد، بنده اوست؛ پس چنانچه سخنور برای خدا و از خدا سخن بگوید، شنونده، بنده خداست؛ و اگر از زبان شیطان سخن بگوید، بنده شیطان خواهد بود!(مستدرک الوسائل، ج17، ص308، ح5)
دنیا فرصتی است برای بال گشودن بر قلههای رفیع دیانت، نه فرو افتادن در قعر درّه دنائت.
دنیا فرصتی است برای مؤدب شدن به آداب شریعتی سعادتبخش؛ شریعت زیبای زمانشناس، شریعت حَقّه حقمدار، شریعت خالص خدا و خردپسند، شریعت کاملِ کمالآفرین، شریعت مبرّا از وسوسههای ابلیس سالوس و هوسهای نفس و نفوس؛ شریعتی که برای آموختنش نباید عمرت را پای ذهنهای سنگی یا شطحیات مشنگی هدر کنی؛ شریعتی که باید آزادانه، انتخابگرانه، عالمانه و مؤدبانه از دل وحی، سخنان منطبق بر آن، عقل و الزامات زمانه بیرون بکشی؛ شریعتی که یافتنی و دلباختنی است نه بافتنی و دور انداختنی!
که ابن الرضا علیه السلام فرمودند: «لَنْ یَسْتَکْمِلَ الْعَبْدُ حَقیقَةَ الاْیمانِ حَتّی یُؤْثِرَ دینَهُ عَلی شَهْوَتِهِ، وَ لَنْ یُهْلِکَ حَتّی یُؤْثِرَ شَهْوَتَهُ عَلی دینِهِ.» هیچ بندهای حقیقت ایمان را نمییابد مگر آنکه دینش را در همه جهات بر تمایلات و هواهای نفسانی خود مقدّم دارد. و کسی هلاک و بدبخت نمیگردد مگر آنکه هواها و خواستههای نفسانی خود را بر دینش مقدّم نماید.(بحارالأنوار، ج75، ص80، ح63)
لینک این مطلب:
http://rahemoghaddas.blog.ir/post/411