اگر مرد هستی و نه صرفا مذکر! دست زنی را بگیر و پا به پایش فصلهای زندگی را قدم بزن و مدام در گوشش از عشق و دلدادگی بگو و... «ادامه مطلب»...

 

آهای خانم خانمها!

 

اگر مرد هستی و نه صرفا مذکر!

دست زنی را بگیر و پا به پایش فصلهای زندگی را قدم بزن و مدام در گوشش از عشق و دلدادگی بگو و در عمل، نشانش بده که چقدر دوست داشتنی است؛ تا لااقل آنکه دختر خانواده ای است و با هزار امید و آرزو، بر سر خوان مردانگی ات به همسری تو درآمده را دلیل محکم نترسیدن ها و آرام گرفتن ها باشی.


اگر مرد هستی و نه صرفا مذکر!

دست زنی را بگیر و عاشقش باش و عاشقش کن و عاشقی کردن هایش را با عاشقی کردن هایت روزافزون کن؛

همان دختری که روزگاری با دخترانگی‌هایش: زود رنجیدن ها و زود بخشیدن هایش، زود گرییدن ها و زود خندیدن هایش، زود غمگین شدن ها و زود شادان گردیدن هایش، زود اخم نمودن ها و زود شکفتن هایش، زود بهانه گرفتن ها و زود راضی شدن هایش، و دوصد از این زودهایی که دلبرانه بر دلت نشست و نشست و نشست و دیگر بلند نشد تا دچار و گرفتارت کرد؛

دختری که گویی مامور احساس‌برانگیزی تو بود و افسر اسارت شیرینت در میان زندان قصر دلگشای عشقش؛

دختری که بی او و بازیگوشی‌هایش فسرده و افسرده بودی و دماغت چاق نبود و چایی‌ات عطر مسحور کننده ای نداشت؛

دختری که تا پا گذاشت میان زندگی ات، دست کشیدی از هرچه غم و غمسازهای جهانت؛

دختری که روح مرده ات را به طراوت نَفَس مسیحایی اش زنده کرد و از تو دردها گرفت و مردی نو آفرید؛

دختری که تو را مفتخر به مرد بودن در کنار خویش نمود و از پسری نیم رَس، عاقل‌مردی زن‌دوست و حمایتگر و عاشق ساخت؛

دختری که پا به پای مرد شدن های تو «زن» شد، لحظه لحظه مردانگی های تو را با ثانیه ثانیه زنانگی هایش در هم تنید تا «زندگی» را به کام حیاتت بریزد و «آزادی» از حصار حزین غمهای بی انتها و تنهایی‌ میان تن‌ها را نثارت کند.


اگر مرد هستی و نه صرفا مذکر!

برای آنکه دختران فردای دنیایت را پدری باشی تحسین برانگیز و خواستنی، دختر دیروز و زن امروز زندگی ات را مردی باش عشق برانگیز و دل‌باختنی...

 

اگر مرد هستی و نه صرفا مذکر!

به مِهر پر برکت خانه و ماه مبارک خانواده ات بگو:

آهای خانم خانمها!

تو هنوز هم همان دختر دلبری و من

پسر دلداده‌ای که به شوق سیب خنده ات

سیب میچیند از درخت کوچه‌باغ عاشقی‌هامان

تا نیفتد از لبت

لبخندهای سرخ و شیرین بی امان!



لینک این مطلب:

https://rahemoghaddas.blog.ir/post/395