یکی بجای همه

همیشه یک شخص، یک نفر نیست؛ گاهی یک نفر، دو نفر است! گاه سه نفر؛ ده نفر؛ هزار نفر؛ میلیونها نفر!... «ادامه مطلب»...



یکی بجای همه!

 

همیشه یک شخص، یک نفر نیست؛ گاهی یک نفر، دو نفر است! گاه سه نفر؛ ده نفر؛ هزار نفر؛ میلیونها نفر! گاه یک نفر، به تنهایی یک جامعه است؛ یک امت است؛ یک جهان است و حتی چندین نسل یک تاریخ متمادی و نامحدود...

 

گاه یک شخص، یک رفیق است، یک همسر یا فرزند است، یک مادر، خواهر، برادر یا پدر است، یک دوست یا آشناست. گاه همین یک نفر به تنهایی، یک خانواده است، یک طایفه است، یک قوم و قبیله است، یک ملت و یا حتی ملتها و نسلهایی از ابنای بشر است...

 

گاه یک نفر را که داری، گویا همه چیز داری و بی او، انگار هیچ نداری!

گاه یک نفر وقتی هست، دلت به قدر داشتن پشتوانه ای به وسعت یک لشکر، گرم است و وقتی نیست، در میان یک لشکر آدم دو پا، یکه و تنهایی!

 

گاه نبودن یک نفر، بهتر از بودن اوست و بالعکس نبودن یک شخص، به اندازه خالی بودن زمین از انسانها، دلتنگی آور و غمگنانه است...

 

آن یک نفر که جای هزاران هزار نفر را میگیرید، آن یکی که بجای همه است، آن یک نفر که یک جهان است برای انسان، کسی نیست جز آنکه در کنارش آرامش را تجربه می کنی، قلبت به شوق دیدنش می تپد، لحظه هایت به برکت وجودش شاد و فرحبخش می شود، با کلامش تسکین می یابی و با نگاهش بال در می آوری و پرواز را تجربه می کنی، به تو امنیت می بخشد و باعث تکامل و رشدت می شود،  روح متلاطم و موّاجت را به ساحل آرام خوشبختی و سعادت می رساند، تو را همراهیِ مشفقانه دارد و خدمتِ صادقانه می ورزد، باغی از گلهای باطراوت عشق است و آسمانی از ابرهای پر بارش مِهر؛ بی او، ثانیه هایت عذاب است و با او شراب ناب؛ بی او افسرده و دلخسته ای و با او شاد و شاعری که دست و پا گم می کند؛ بی او رنجی و با او صاحب خزانه های بی پایان گنج؛ درهای بسته را شاهکلید محبت بی دریغش باز می کند و دلت برای دیدن لبخند شیرینش، غنج می رود؛ ماه شبهای تنهایی و خورشید پر فروغ روزهای سرد و تاریک زندگی ات هست...

آن موصوف به این صفاتی که می تواند در مقام یک عشق، همسر یا فرزند باشد؛ می تواند یک مادر، پدر، خواهر و برادر باشد؛ می تواند یک دوست صدیق یا یک مربی و استاد شفیق باشد؛ می تواند حتی آفریدگار حاضر و ناظر همیشگی لحظه های زندگی ات، یعنی خداوند قادر مهربان باشد؛ می تواند کسی باشد که قرنهاست تشنه حضور اویند درختان و فصلها، زمین و آسمانها، آبها و خاکها، حیوانات وحشی و اهلی، گنجهای معادن و سرمایه های خزائن، قلبهای پاک و انسانهای صالح و هر مخلوق خالق یکتای عالم و آدم، یعنی صاحب العصر و الزمان حجت ابن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف

 

خوشا به حال آنانکه آن یک نفر که برایشان به وسعت یک جهان می ارزد، با صاحب و مولای زمین و زمان در یک طول است و عشق و محبت به آن شخص و مراوده و همنشینی با وی، ایشان را به امام و پیشوای الهی شان نزدیک و نزدیک تر می کند؛

خوشا به حال آنانکه اسیر روابط انسان ساز عاشقانه اند و کشته مراودات آرامشبخش عارفانه؛ از مَجاز، رهِ حقیقت می جویند و در سایه، طریقت آفتاب می پویند؛

خوشا به حال آنانکه هیچ نسبتی اعم از خون و خاک و حزب و جریان و طائفه و... برایشان کرامت و برتری ندارد مگر نسبتی که بر مبنای ایمان، تقوای الهی، عبودیت، خدمت و محبت به قرآن و امام عصر(عج) شکل گرفته باشد؛

خوشا به حال آنانکه یک نفرِ به جای همۀ شان، جهانی فانی در خدا و باقی در قرب الهیست...



لینک کوتاه این مطلب:

https://b2n.ir/86624