ای گروه مؤمنان، عقل کنید؛ ای گروه مؤمنان، عقل کنید و از قوه پر موهبت خرد بهره گیرید و به راه مقدس احترام به کثرت و حفظ وحدت قدم مستحکم نهید؛ عقل کنید تا خرد نشوید، تا در هم نشکنید و تکه پاره نگردید... «ادامه مطلب»...


ای گروه مؤمنان، عقل کنید!


«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا»(نساء/136) ای گروه مؤمنان زبانی، عقل کنید و در عمل، ایمان آورید به راه و روش خدا، پیامبران و کتب وحی که مبتنی بر وحدانیت، وحدت، محبت، عدالت، انسانیت، پرهیز از خصومت و قضاوت است؛ که کلمه توحید و توحید کلمه، سایه سار امن و آرام رشد و سعادت است و خروج از آن، نکبت پر آشوب زوال و ضلالت!

ای گروه مؤمنان، عقل کنید؛ ای گروه مؤمنان، عقل کنید و از قوه پر موهبت خرد بهره گیرید و به راه مقدس احترام به کثرت و حفظ وحدت، قدم مستحکم نهید تا خرد نشوید، تا در هم نشکنید و تکه پاره نگردید؛ عقل کنید تا به خنجر خصم عنودان زخم نبینید و به آتش جهل جموداندیشان و مقدس مآبان جزغاله نشوید؛ ای گروه مؤمنان، عقل کنید و حیا کنید از خداوند محبت و پیامبر رحمت، و عفاف ورزید و بپرهیزید از هرچه بوی افتراق و ستیزه و چنددستگی می دهد؛ ای گروه مؤمنان، عقل کنید...


۱) امیر موحدان و خردورزان می فرماید: «المؤمن کیّس عاقل» مومن، هشیاری عاقل است.(غررالحکم، ج1، ص44، ح764)؛ «المؤمن هو الکیس الفطن» مؤمن، زیرک و با هوش است.(الکافی، ج 2 , ص 226)

نور ایمان به خدا، باید سبب ازدیاد عقل، هشیاری فراتر و فراگیرتر، و توجه فزاینده تر به خرد و تجربه در مومن شود. 

اگر کسی را به داشتن ایمان می شناسی ولی از او، خصوصا در امور اساسی، نشانه ای از تفکر و تدبیر نمی بینی، در ایمان او شک کن! که بعید نیست او به جای نور ایمان، در سیاهی جمود و تعصباتش غوطه ور باشد؛ در منیت کورش متحمل اسارتی سخت شده و هوا برش داشته باشد که خدا به بی خردی هایش مهر حلیت و برچسب شریعت زده است!

بیگمان یکی از مهمترین نشانه های بلوغ فکر و رشد عقل، نه تمیز دادن خوب از بد، که تفکیک بد از بدتر و اهم از مهم است.

امام على علیه السلام : «لَیْسَ الْعاقِلُ مَنْ یَعْرِفُ الْخَیْرَ مِنَ الشَّرِّ وَ لکِنَّ الْعاقِلَ مَنْ یَعْرِفُ خَیْرَ الشَّرَّیْنِ» عاقل، آن نیست که خوب را از بد تشخیص دهد. عاقل، کسى است که از میان دو بد، آن را که نفعش بیشتر است، بشناسد.(مطالب السئول، ص 250 - بحارالأنوار، ج75، ص6)

عاقل کسی است که امری مهم و زیربنایی را فدای موضوعی پر تفسیر و جزئی نمی کند.

امام على(ع) در یک بیان جامع می‌فرمایند: «من اشتغل بغیر المهم، ضیع الاهم» کسى که به کارهاى غیر مهم مشغول شود، کارهاى مهم‌تر را ضایع خواهد کرد. (غررالحکم و دررالکلم، ح8607)

عالمی می فرمود: «تشخیص خوب و بد برای انسان هنر نیست؛ زیرا حیوانات نیز به صورت طبیعی، خیر و شر و سود و زیان خود را می دانند؛ مثلًا گربه ای که از بلندی می خواهد به پایین بیاید، اگر ارتفاع زیاد باشد، راه دیگری را برای خود انتخاب می کند که برای او خطر آفرین نباشد. بنابراین مهم، دانستن اهم و مهم است که این گونه محاسبه ها را حیوانات نمی توانند داشته باشند.»


۲) وحدت، قدرت است. وحدت، اساسی ترین رکن حیات یک ملت است. حفظ یکپارچگی موجب چیرگی و رجحان است. گروهی از تن های تنها، هیچگاه به سر منزل مقصود نائل نمی‌آیند و با متحد شدن است که می توان به هدف مشترک دست یافت.

هر تلاشی برای حفظ وحدت و اتحاد اقشار گوناگون و سلایق متنوع، نشانه عقل و تدبیر، و هر سخن و اقدامی جهت رودر رو قرار دادن اعضای یک جامعه، نشانه بی عقلی و بی ایمانی و حتی دشمنی است.

موضوع وحدت با مفاهیمی چون: «وَاعتَصِموا»، «تَعاوَنوا»، «أصلِحُوا»، «إصلاح بَین النّاس»، «الََّفَ بینهم»، «أمَّةٌ واحِدة »، «أمَّة وَسط»، «صبغة ‏الله»، «اخوة» و... در قرآن آمده است.

پروردگار حکیم، تکیه بر اشتراکات برای شکل‌گیری اتحاد را حتی با وجود تفاوتهای گوناگون در امور و انتخابها و عقاید مختلف افراد، مورد تاکید قرار داده و می فرماید: «تَعَالَوْا إِلَىٰ کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ»(آل عمران/64) بیایید بر آن چیزی که میان ما و شما یکسان است بایستیم.

همه انسانها از یک ریشه و جنس و فطرت هستند و از مبدأیی مشترک به سوی مقصدی واحد در حرکتی پیوسته و ابدی اند؛ همه آنها که در یک آب و خاک چشم به جهان گشوده اند و هویت ملی‌شان در مرز جغرافیایی مشترک تبلور یافته است، نباید بگذارند تا کسی یا چیزی آنها را به خودی و غیرخودی تقسیم کند؛ نباید اجازه دهند نژاد، ارتباطشان را پاره کند؛ مذهب، از یکدیگر جدایشان سازد؛ سیاست، بینشان دیوار بکشد؛ ثروت، از ایشان طبقه بسازد؛ و نوع انتخاب، سبب انفکاکشان شود.

امام علی(ع) می فرمایند: 

«لا یَزالُ النّاسُ بِخَیْرٍ ما تَفاوَتُوا فَاِذَا اسْتَوَوا هَلَکوا» مردم تا زمانی که متفاوتند در خیرند، و هرگاه یکسان گردند هلاک می‌شوند.(امالى شیخ صدوق، ص۵۳۱، ح۷۱۸)

«وَ الْزَمُوا السَّوَادَ الْأَعْظَمَ، فَإِنَّ یَدَ اللَّهِ مَعَ الْجَمَاعَةِ، وَ إِیَّاکُمْ وَ الْفُرْقَةَ، فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّیْطَانِ کَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ. أَلَا مَنْ دَعَا إِلَى هَذَا الشِّعَارِ فَاقْتُلُوهُ، وَ لَوْ کَانَ تَحْتَ عِمَامَتِی هَذِهِ» همراه با اکثریت باشید. دست خدا با جماعت است و از تفرقه حذر کنید، زیرا کسانى که از جماعت کناره مى گیرند طعمه شیطانند، مانند گوسفندى که از گله جدا مى افتد و گرگ او را مى درد. آگاه باشید، هرکه مردم را به تفرقه دعوت کند و موجب چند دستگی آنان گردد، بکشیدش اگرچه زیر عمامه من باشد.(نهج البلاغه، خطبه127)


۳) حال، سوالی ساده اما بسیار مهم و حیاتی که باید همگان، خصوصا مومنین، با توجه همیشگی و دقیق از خود بپرسند این است که موضوع کوچکی چون نوع و محدوده پوشش انسانهای هر عصر و زمان که عموما تابعی از انتخاب و سلیقه افراد هر جمع و جامعه است و توسط وحی نیز با قاعده ای عرفی توصیه شده است: «یُعْرَفْنَ»(احزاب/36)؛ در مقابل امری عظیم و حیاتی چون حفظ وحدت، یکپارچگی، همدلی و هماهنگی میان اعضای هر ملت و امت، چه جایگاهی می تواند داشته باشد؟!

چرا باید استنباطی فقهی که با تعدد در فهم و نظر مواجه است، سبب قرار گرفتن اقشار گوناگون یک اجتماع در برابر یکدیگر شود و خدای ناخواسته به وحدت و انسجام ملی که مهمترین رکن حیات یک کشور است لطمه بزند؟!

به خدا که این هم توطئه معاندان و فتنه منافقان است که با دامن زدن به تعصباتی کور و عقایدی ناجور، جاهلان را مأمور منفور نمودن دین و دین داری، و صدمه زدن به اتحاد و امنیت ملی نموده است.

خداوند حکیم و رحیم، این خلق رنجدیده و شهید داده را از توطئه وحشتناک و فتنه ویرانگر دشمنان دوست نمای داخلی و خارجی حفظ نماید و مردم مومن، صبور و فهیم این آب و خاک را به نور عقل و تدبیر بیدار نموده و بر همدلی پر مهر ایران متکثر اما متحد بیفزاید، ان شاءالله



لینک این مطلب:

http://rahemoghaddas.blog.ir/post/420