دنیا زندان رنجهاست

رنج‌ها، محل رویش گنج‌ها هستند اگر شکنج‌ها به جای شکنجه، سپنج روی آتش پُرگدازت سازند و بلند شوی از زغالِ زبالیتِ نفسانیت و بال بگشایی بر گسترۀ سعادتِ جاودانِ اقبالِ عبودیت و انسانیت... «ادامه مطلب»...

 

گنج رنج

 

رنج‌ها، محل رویش گنج‌ها هستند اگر شکنج‌ها به جای شکنجه، سپنج روی آتش پُرگدازت سازند و بلند شوی از زغالِ زبالیتِ نفسانیت و بال بگشایی بر گسترۀ سعادتِ جاودانِ اقبالِ عبودیت و انسانیت.

رنج‌ها، رنجور می‌سازند و گنجور. رنجور می‌سازند از دلبستگان سرای عبور و گنجور می‌تراشند از الماس‌های صبور.

رنج‌ها، زایشگاه ترنج‌های حاملۀ عشق‌اند که پنجه‌های خونین به شوق یوسف را فریاد می‌کنند.

رنج‌ها، بیقراری سایه‌های خواب خورشید دیده‌اند، اما بیداران را نویدبخش صبح آگاهی.

رنج‌ها، مهاجران را مَرکبند و مبارزان را آرزو؛ غنج می‌اندازند در قلوب هجرت‌پیشگان و مبارزه‌طلبان.

رنج‌ها، راه راهوار راهیان نورند به مقصدگاه خورشید شدن؛ به آوردگاه خروش غیرتها و جوشش همتهای بلند.

رنج‌ها، بیابانند و بیابانی‌پرور؛ بیابانی‌ها سرسخت‌ترند و مرد روزهای سخت. چنبرۀ جان‌عزیزان، بر لب جوی آب روان دنیاست و لاجرم سست‌ریشگی، سرنوشت دنیاطلبان؛ اما بیابانیان، جان‌سخت‌اند و سخت‌پیشه و در کارزار مدام اندیشه.

رنج‌ها، بلوغ را نقش می‌زنند، رج به رج در قالی رنگارنگ حیات. بلوغی آن سوی سفر؛ بلوغی آن طرف طواف محنت در مکه کوچ؛ بلوغی آن سمت بلندای رنجواره زمین برای زاده شدن در حق الیقین.

رنج‌ها، مهجورند و تنها حاجیان مُحرِم به ردای هجرت از خویش می‌دانند که عاشق شدن، بهانه می‌خواهد؛ عاشق شدن بهای مهاجرت از خود است در معشوق و چه خوش جلوه‌گری می‌کند در هجران؛ چه خوش می‌درخشد از زلال اشکها و هق‌هق بی‌امان بغض و آه؛ چه خوش می‌رقصد در میانه قلب دلدادۀ صادق سربراه؛ چه خوش به غایت خویش می‌رساند تراش تندیس فردیس عشقی ستودنی را.

 

امام صادق(ع): «اَلدُّنْیَا سِجْنُ اَلْمُؤْمِنِ وَ اَلْقَبْرُ حِصْنُهُ وَ اَلْجَنَّةُ مَأْوَاهُ»(الخصال، ج۱، ص۱۰۸)

دنیا، زندان رنج‌هاست مومن را؛ رنج‌هایی که قبر را پناهگاهش و بهشت را اقامتگاهش می‌سازند؛ رنج‌هایی که از او آدمی می سازند فراتر از فرشته‌ها؛ آدمی رهیده از دلبستگی‌ها و وابستگی‌های بی‌پایان دنیا؛ آدمی پناهیده از خویش و خلق به خدا؛ آدمی مأوا گرفته در عرش رضایت رب الارباب بی‌همتا.

«لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی کَبَدٍ»﴿بلد/۴﴾ به راستی خداوند انسان را در رنج دوری از خویش و زندان رنجگاه بلایا و امتحانات و ابتلائات آفرید تا آبدیده و آزموده، بازگشت به اصالت خود را انتخاب و سعادت ابدیت خویش را احداث نماید.



لینک این مطلب:

http://rahemoghaddas.blog.ir/post/393