فلا تطع المکذبین

نرمش در برابر منحرفان، از هر انحرافی بزرگتر است؛ کُرنش در مقابل زیاده خواهان، از هر ذلتی عظیم تر است؛ مراوده با دروغگویان و تهمت زنندگان و بدگویان، از هر لئامتی پست‌تر است... «ادامه مطلب»...

 

 

داغ ننگـــــــــــ

 

به نام او که رحمتش بی منتها و مهربانی اش بی ریاست؛ نه مهر می ورزد تا سودی کند و محبتی دارد تا منفعتی ببرد؛ نه کسی را چون او عاشق صادق در دوستی و مهرورزی توان یافت و نه موجودی را بی نیاز از لطف و عنایت و کرامتش.

سوگند به قلم؛ قسم به ابزار ثبت حروف و کلمات؛ سوگند به نویسنده و نوشته شده؛ قسم به حرف حرف نوشتارهایی که بر صفحات تاریخ حک شده اند؛ سوگند به پیامهایی که نویسندگانش به یاد دارند و یا از خاطر برده اند؛ قسم به نگاشته ها و نگارندگانش؛ سوگند به همه مکتوبات عالم؛ قسم به قرارها و عهدهایی که به رشته تحریر درآمده اند و سخنان و گفته هایی که بر لوح‌ها کتابت شده اند؛

به عنایت و خواست پروردگارت، تو بی‌عقل نیستی؛ تو خردباخته ای سست‌اندیشه نیستی؛ تو بی‌فکری مجنون و شوریده‌ای جنون‌زده نیستی؛ تو کسی نیستی که به شیدایی، سخن برانی و به دیوانگی، کرداری مرتکب گردی؛ تو آن نبوده ای و نخواهی بود که فعل و سخنی، بی حکمت و فکر از تو سر زند و به اشتباه و نادرستی و بی خردی آلوده شوی.

به سبب همه رنجهای گرانی که متحمل می گردی؛ به دلیل همه فداکاری ها و از خودگذشتگی های بی چشمداشتت؛ به جهت همه تلاشهای بزرگوارانه ات؛ بخاطر همه حقوقی که از خودت، نادید گرفتی و به روی مخاطبینت نیاوردی؛ به سبب جهاد شبانه‌روزی و خدمات بیشمار و صبوری‌های جان‌فرسایت؛ به دلیل سختی‌های طاقت‌فرسایی که برای خدا و به راه خدا متحمل شدی؛ به جهت آزار و اذیت و ناسپاسی فراوانی که از بستگان و آشنایان و کس و ناکس دیده ای، برای تو اجری عظیم و پاداشی همیشگی و جزایی ارزنده و جاودان خواهد بود.

چه اطرافیان و مراودین دور و نزدیکت بفهمند یا نه؛ چه اقوام و رفقای کوچک و بزرگت درک کنند یا نه؛ چه دوستان و دشمنان دیروز و امروزت اذعان داشته باشند یا نه؛ چه تو را به عنوان الگویی کاربردی و سرمشقی الهی بپذیرند یا نه؛ تو را اخلاقی با عظمت و صفاتی برجسته است که کوردلان و حسودان و زیاده‌خواهان را به خشم می آورد و منافقان و منفعت‌طلبان را به دشمنی و جنگ با تو می کشاند و در عین حال، آزادگان حقیقت‌جو و محبانِ راستگو را به کُرنش و تعظیم در برابر آفتاب تابان سجایای ناب اخلاقی و منش والایت وا می دارد.

غم مخور و یقین داشته باش که به زودی، هم تو خواهی دید و هم ایشان خواهند نگریست؛ هم به تو نشان داده خواهد شد و هم بر ایشان نمایان خواهد گردید؛ هم تو اطمینان کامل به نصرت خالقت خواهی یافت و هم به دشمنان مغرور و دوست‌نمایان خودبینت معلوم خواهد شد که در حقیقت، بی خردانِ نفس‌محور و مقدس‌مآبانِ منحرف و غافلان و جاهلان عقلِ کُل‌پندار کدامیک هستند؛

پروردگار تو بهتر از هر کس، حق و ناحق را می شناسد و به گمراه و هدایت‌یافته، آگاه است؛ ربِّ تو دقیق‌تر از هر ترازو و متری به اندازه و میزان خلوص و پاکی، و ناخالصی و ناپاکی انسانها واقف است، و حقیقت دلها و باورها از او هرگز پوشیده نمی ماند؛ خالق تو نیکوترین شناسندۀ دروغگویانِ تهمت زننده و منافقانِ برچسب زننده است؛ اوست که ندیده را دیده به حساب نمی آورد و نشنیده را شنیده نمی پندارد؛ اوست که انگی را بر نمی تابد و بهتانی را بی پاسخ نمی گذارد؛ اوست که غیبت کنندگان را شقی تر از زانیان قلمداد نموده و خودبزرگ‌بینان را دشمن می دارد؛ اوست که متعصبان را حقیر انگاشته و لاف زنان را فقیر قرار داده است؛ اوست که ناحقی و بی عدالتی را در سخن و عمل، مذموم و مطرود قلمداد نموده و دست‌درازی به جان و مال و آبروی افراد، و سنگ اندازی در مسیر دین و زندگی اشخاص را پلید، و از گناهان کبیره مقرر فرموده است.

حال که دیده هاشان از دیدن حق، کور است و گوش هاشان از شنفتن حقیقت، کر؛ اینک که زبانشان جز به تکذیب نمی چرخد و دلهاشان جز به نفرت و کینه انباشته نمی گردد؛ اکنون که خوبی ها و دوستی ها را نادید گرفته و بر بدی ها و دشمنی ها دامن می زنند؛ حال که دروغ پشت دروغ می گویند و فریب پشت فریب می دهند و کذب و نادرستی از سر و روی گفتار و کردارشان می بارد؛ اینک که بدعهدی و بدقولی، کار و پیشه شان است و منفعت طلبی و خودخواهی، فعل و اندیشه شان؛ اکنون که از عدالت و صداقت و حرمت و محبت، بویی نبرده اند و با گستاخی و بی ادبی سخن می گویند و پیام می نگارند؛ حال که تخم عداوت و دشمنی می کارند و خود را خیر و تو را شر و وادادۀ شرور و بیراهه می انگارند؛ از ایشان اطاعت نکن و بر ایشان سر فرود نیاور و تسلیم خواسته هایشان نشو؛

نرمش در برابر منحرفان، از هر انحرافی بزرگتر است؛ کُرنش در مقابل زیاده خواهان، از هر ذلتی عظیم تر است؛ مراوده با دروغگویان و تهمت زنندگان و بدگویان، از هر لئامتی پست‌تر است؛ دوستی با بی‌اَدبان و ناسپاسان، رفاقت با منافقان و چاپلوسان، اُنس و آشتی با آنها که روزی به مدح و بزرگی تو لب می گشایند و روز دیگر به ذم و نکوهش تو زبان می چرخانند، از هر حماقتی کُشنده تر است؛ پا پیش نهادن در پیش پشتیبان‌نمایان بدپیشه، عین پشیمانی، و رهروی از راهبران بیراهه، عین بی رحمی به خویش و فرجام خویشتن است؛

بیگمان بدصفتانِ ظاهرفریب، دوست دارند نرمش نشان دهی تا آنها نیز ادای نرمش درآورند، نرمشی که حقیقتش توأم با انحراف از مسیر حق و انصاف است؛ بی شک، نفس‌پرستانِ تابع نفوس، دوست دارند بشنوند آنچه خود می پسندند و ببینند، آنچه خودخواهی بی حد و حصرشان طلب می کند؛ آنها بسیار سوگند می خورند و گند می زنند به هرچه قول و قرار و مروّت و مردانگی است. آنها پست و ناچیزند و چشمشان از بزرگی و کرامت الهی تو کور است و تاب عظمتت را نداشته و همواره در فکر به کرسی نشاندن حرف و رأی خویش اند؛ آنها یاران شیطان و خنّاسان اند و خود را انصار یزدان و مؤمنان می نمایانند؛ آنها کلاغانی شایعه پراکن و حرفِ مفت زنند که عمرشان را در تنگ نظری، حسادت، نفرت، نفاق، جهالت، ظن و گمان ناپسند، دروغ و حق خوری سپری کرده اند؛ گاهی از شکاف سوزنی داخل می شوند و گاه ورود از دروازه ای برایشان دشوار است؛ گاهی در جستجوی ذره ای سیاهی هستند و گاه از رؤیت آفتابی تابان پرهیز می کنند؛ مدام در پی عیبی می گردند و ارتزاقشان از طعام جهنمیِ نمّامی و سخن چینی است؛ گناه این و آن را می شویند و به سادگی آب خوردن، انگ و برچسب می زنند؛ آنکه با آنان است و تعظیم کننده خواست و میلشان، از همه کس بهتر است و آنکه عَلیه ایشان است و دوری کننده از آرا و نظرات بی پایه و پوچشان، شیّادِ فتنه گر؛

انسانِ یک منِ بی ریشۀ بدطینت، نه اهل درس گرفتن از غلطهای گذشته است و نه به فکر استفاده از درستی های پیش رو؛ نه مسبب خیر است و نه پیش‌گیرنده از شر؛ سگ هار ولگردی است که پاچه نابخردان و فریب خوردگان را می گیرد و ایشان را از پیمودن راه مقدس رشد و تعالی محروم می سازد؛ مانع خیرات است و باعث خبائث و انحرافات؛ تجاوز به حقوق این و آن و در نظر نگرفتن حد و حدود خود و دیگران، رسم همیشگی زندگی سرشار از نکبتِ بردگی و بی انصافی اوست؛

موجود دوپایی که از آدمیت، تنها نامش را به ارث برده است، شب و روزش را با بغض و کینه و خصومت و دشمنی سپری می کند، بغضی که تار و پودش، با دستان نحس شیطان به هم بافته شده و گره خورده اند؛ بغضی که با خشمی سرکش و نفسانیتی پر کشش از وجود بدنام و بدسابقه و بدفعل و بدسگالش شعله می کشد؛ چنانچه کارش با تطمیع پیش برود، اهل وعده و وعید و چاپلوسی می شود، و چون برای دستیابی به اهدافش عرصه را تنگ ببیند، دست به ارعاب و خشونت و افترا و سخن‌پراکنی می زند؛ از آب، کره می کشد و از هیچ، هیمنه ای پوشالی و دروغین می سازد؛

مبادا به خاطر نیازت، به خاطر فقر و تنگ دستی ات، به خاطر گیرهای زندگی ات، به خاطر خوش‌آمد این و آن، به خاطر خوش‌گمانی به دگرگونی امتحان‌پس‌دادگان، از صاحب ثروت و موقعیتی پیروی کنی، بر گفتار و کردارش مُهر تأیید بزنی و خویش را به همراهی با وی واداری؛ مبادا چشمت را ببندی بر حقیقت وجودی او و امثال او که بارها و بارها در بزنگاهها، نهادِ زیاده‌خواه و کذاب، و اصالت سست و منجلاب خود را نشان داده اند و فرعونیت و عبرت ناپذیری از لحظه های حیات خودشان و پدران و مادران گمراه و مغرورشان می بارد.

کوردلان، کج اندیشان، ظاهرفریبان، کذابان، متعصبان و منافقان، هیچ استدلالی قبولشان نمی افتد جز به منیت خودشان؛ هیچ انعطافی نشان نمی دهند مگر در منفعت خودشان؛ هیچ خیری را رقم نمی زنند و همراهی نمی کنند مگر به مصلحت خودشان؛ هیچ آیه و روایتی را ایمان نمی آورند و تسلیم نمی شوند مگر در تأیید طریقت خودشان؛ هرچه را که نمی فهمند، غلط می پندارند؛ هرچه را که در آن سودی نمی بینند، مخرب می نامند؛ هرچه را که با عقاید خودشان در هم‌خوانی نیست، خرافی و باطل عنوان می کنند؛ نه شاخص و ملاک مقدسی دارند و نه علم و دانش متقنی؛ خدای خویش اند و بنده خویش و خودپسندی های بی پایانشان!

دیری نمی پاید که خداوند قادر متعالت به زیاده طلبی زیاده خواهان، دروغگویی کذابان، فتنه انگیزی تهمت زنندگان، بی عدالتی بی انصافان، بی ادبی ناسپاسان، بی تفاوتی عالمان و قادران، سست‌ارادگی ظاهربینان، دورویی منافقان، تنگ نظری حسودان، قصور مقصران، مقدس مآبی متعصبان، حراّفی منحرفان، سخن چینی برچسب زنندگان، عهدشکنی بدعهدان، بدگمانی قضاوت کنندگان، پلیدی آبروبرندگان و امثال اینان، پاسخ درخوری خواهد داد؛ و یوسفِ غربت‌نشین را عزیز مصر دنیا و دین خواهد نمود و نامت را به نیکی بر سر زبانها انداخته و آوازه ات را در طول زمانها و مکانها به خوش‌نامی و عزت، بلند خواهد ساخت و بر بینی پر باد دشمنان بدخواه و دوست نمایان ناهمراهت، داغ سقوط و ننگ خفت و سرنگونی می نهد و صفحه را چنان بر می گرداند تا آنها که در توانایی، دریغ کردند و از حق‌بینی و حق‌خواهی، پا پس کشیدند و بر حقیقت و انسانیت از پیش و پس، تیغ‌ها آختند و جامۀ سیاه نفسانیت بر اندام جسم و روح بیمار خویش بریدند و دوختند، به عزای خویش بنشینند و بر بلای جهنمی اعمال خود در دنیا و آخرت دچار شوند؛

باور کن دیر زمانی نخواهد پایید؛

خدای تو در کمینگاه عدالت و انتقام نشسته است....

 



 پی‌نوشت:

*داغ ننگ، برداشت و ترجمه آزاد نویسنده از آیات 1-16 سوره مبارکه قلم بر مبنای مفاهیم و آموزه های قرآن کریم است.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان. ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ﴿۱﴾ ن، سوگند به قلم، و آنچه را با قلم می‏‌نویسند. مَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ﴿۲﴾ به برکت نعمت پروردگارت تو مجنون نیستی. وَإِنَّ لَکَ لَأَجْرًا غَیْرَ مَمْنُونٍ﴿۳﴾ و برای تو اجر و پاداشی عظیم و همیشگی است. وَإِنَّکَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِیمٍ﴿۴﴾ و تو اخلاق عظیم و برجسته‏ ای داری. فَسَتُبْصِرُ وَیُبْصِرُونَ﴿۵﴾ و به زودی تو می‏بینی و آنها نیز می‏‌بینند. بِأَیْیِکُمُ الْمَفْتُونُ﴿۶﴾ که کدامیک از شما مجنون هستید. إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ﴿۷﴾ پروردگار تو بهتر از هر کس می‏داند چه کسی از راه او گمراه شده، و هدایت یافتگان را نیز بهتر می‏شناسد.

فَلَا تُطِعِ الْمُکَذِّبِینَ﴿۸﴾ حال که چنین است از تکذیب کنندگان اطاعت مکن. وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ﴿۹﴾ آنها دوست دارند نرمش نشان دهی تا آنها نرمش نشان دهند (نرمشی تواءم با انحراف از مسیر حق). وَلَا تُطِعْ کُلَّ حَلَّافٍ مَهِینٍ﴿۱۰﴾ و اطاعت از کسی که بسیار سوگند یاد می‏کند و پست است مکن. هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِیمٍ﴿۱۱﴾ کسی که بسیار عیبجو و سخن چین است. مَنَّاعٍ لِلْخَیْرِ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ﴿۱۲﴾ و بسیار مانع کار خیر. و تجاوزگر، و گناهکار است. عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِکَ زَنِیمٍ﴿۱۳﴾ علاوه بر اینها کینه توز و پرخور و خشن و بدنام است. أَنْ کَانَ ذَا مَالٍ وَبَنِینَ﴿۱۴﴾ مبادا به خاطر اینکه صاحب مال و فرزندان فراوان است از او پیروی کنی. إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِ آیَاتُنَا قَالَ أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ﴿۱۵﴾ هنگامی که آیات ما بر او خوانده می‏شود می‏گوید اینها افسانه‏ های خرافی پیشینیان است. سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ﴿۱۶﴾ به زودی ما بر بینی او علامت و داغ ننگ می‏‌نهیم.»




لینک مطلب:

http://rahemoghaddas.blog.ir/post/283





برای دسترسی به فایل صوتی این متن

«کلیکـــــــــــ کنید»