خواستن توانستن است

اگر می خواهی رشد را در لحظه لحظه حیاتت با جان و دل، لمس کنی؛ اگر میخواهی آینده ای بسازی که جلوی گذشته ات زانو بزند؛ اگر... «ادامه مطلب»...



سرکش نباش!


بار کج به منزل نمی رسد؛ و خشت اول چون نهد معمار، کج، تا ثریا می رود دیوار کج...

بذر را به پاکی تهیه ننمودن و خوب نکاشتن،

دانه را در جایگاه رشدش به درستی پرورش ندادن،

نهال تازه روییده را به نیکی بار نیاوردن،

ریشه ها را خوب آبیاری نکردن،

هرسهای به موقع شاخه ها و برگهای رفتار و کردار را به تأخیر انداختن،

عمری را خواسته و ناخواسته به بیراهه رفتن،

و...،

انسان را دچار بهم ریختگی های جنگل وار و افسارگسیختگی های حیوان گونه می کند.

درد را بر پیکر آدمی چنان فراگیر می سازد که گویا مادرزاد، به چنان بیماری فکری و رفتاری دچار بوده است،

حتی در بسیاری از مواقع، خود فرد، جاهل یا منکر وجود چنان مرض و کاستی ای در وجود خویش است و این جهل مرکب، آدمی را برای ورود به فرآیند تربیت، با مشکلی پیچیده تر مواجه می سازد.

اما با اینهمه،

آدمی موجودی غیر قابل اصلاح و تغییر ناپذیر نیست.

درختی نیست که چون به کجی و نادرستی، جثه پرورانده باشد، دیگر نشود راست و قائمش کرد.

سنگ هم که باشد، فطرتاً به مثابه قیراطی از کمیابترین گوهرهاست که با تحمل محنت تراشکاریِ هنرمندانه یک استاد مشفق و آگاه، به زینتی ترین سنگهای قیمتی و حتی شفابخش بدل خواهد شد.

این مشیت الهی است که نابرده رنج، گنج میسر نمی شود و هیچ چیز، جز به رنج و زحمت، حاصل نمی گردد.

باید خشت به خشت اشتباهات و انحرافات را شناسایی کرد و از دل دیوارهای پیکره وجود، بیرون کشید و از نو ساخت و جایگزین کرد.

باید سر خم کرد و متواضعانه، چونان مومی بی ادعا و بی اراده، خود را به دستان معلم و مربی معتقد به حلال و حرام الهی سپرد و در برابر آیه-آیۀ تلنگرها و تشرهای دلسوزانه او، مطیع و رام و عامل بود.

باید تراش داد، زائده های نامنظم هندسه افکار و اعمال را به سرپنجه های مراقبه های شرعی و سخت.

باید همه راههای اشتباه رفته را برگشت و خود را به دامن پر مهر و تعالی بخش اسلام ناب محمدی(ص) انداخت.

باید

همه گوشتهای به حرام روئیده را آب کرد،

همه خاک و خاشاک دل و ذهنِ به حرام رفته را جارو زد،

همه غرورهای کاذب را دفن کرد،

همه دانسته های نادرست را به پاک کن دریافتهای صحیح سپرد،

باید، نفس عافیت طلب را به زحمت و مرارت تربیت انداخت و اسب چموش نفس را اهلی خدا کرد،

باید از نو دانست و از اول ساخت و روئید و جان گرفت و آباد کرد...

هر راه دیگر که بروی به ترکستان است!

تقلای بیهوده نکن!

هزار کلاس و هزار بحث و هزار منبر، در آنکه «مــــــــــن» است و از منیتش کوتاه نیامده، به قدر حرارت نیمه جان آفتاب غروب زمستان هم اثر نخواهد کرد!

اگر می خواهی اصالتت را بر مبنای فلسفه خلقتت بازیابی کنی و به شرافت انسانی بر گردی

اگر می خواهی همسری همراه و فرزندانی سربراه داشته باشی

اگر می خواهی زوج یا زوجه ات، مایه آرامش و کمال و تعالی ات باشد

اگر میخواهی دنیایت آباد و دلت بی غمباد و معادت سرشار از سعادت و شاد گردد

اگر می خواهی رشد را در لحظه لحظه حیاتت با جان و دل، لمس کنی

اگر به دنبال چیزی هستی که هرگز نداشته ای

باید کاری کنی که هرگز نکرده ای و یا به درستی انجام نداده ای

اگر نقشه و برنامه ات درست نبوده و به هدف نرسیده ای،

به جای هدف، نقشه را عوض کن

خیلی وقتها اشتباه هستی و باید تصحیح شوی...

باید برگردی،

باید در خودت تغییر ایجاد کنی،

باید به اندازه آرمانها و آرزوهایت تلاش کنی، عرق بریزی، پوست بیندازی و شکل تازه ای به خود بگیری؛

باید برای رهایی و خلاصی از دست کِرم های افکار پلید و اعمال ناصواب، عزم و تلاش متواضعانه و مصرّانه داشته باشی، و به جای پیله کردن به دنیا و دنیا طلبان، به خدا و خداباوران پیله کنی، تا بتوانی پروانگیِ الهی را با تمام وجود تجربه و احساس کنی...

اگر میخواهی آینده ای بسازی که جلوی گذشته ات زانو بزند!

#سرکش_نباش

رام خدا که باشی آرامت میکند....



لینک کوتاه این مطلب:

https://b2n.ir/34246