پرسش و پاسخ

حکمت زلزله چیست؟

 

پرسش

علت به وجود آمدن زلزله چیست؟ راسته که میگن به خاطر گناهان ماست؟ مگه حکمت به معنی استواری اتقان نیست؟ چرا خدا با این همه مهربونیش زلزله میفرسته ک با اومدن زلزله همه چی خراب میشه و خیلیا میمیرن؟

 

پاسخ

هر بلا و مشکلی ممکن است حکمت های متعددی داشته باشد. ممکن است بلایی هم جنبه امتحان، هم عذاب، هم شکوفایی استعدادها و یا موارد دیگر را داشته باشد. از طرفی ممکن است بلاها برای هر شخصی یا گروهی، حکمت متناسب با آن ها را داشته باشد، مثلاً برای گنهکاران عذاب یا هشدار باشد؛ برای اهل ایمان امتحان یا ترفیع درجه یا تطهیر. پس نمی توان گفت همه زلزله زدگان فلان شهر اهل عذاب بوده اند یا همه افرادی که بیمار هستند یا دچار گرفتاری هستند، به سبب عذاب الهی است. هیچ مصیبتی (فارغ از این که علت ایجاد آن چه چیزی باشد) بی پاسخ نمی ماند و خداوند رحمان به هرجهت آن را جبران خواهد کرد و اجر و نعمتی را به ازای آن در دنیا و آخرت در نظر می گیرد.

 

در عالم چیزی به عنوان شر مطلق وجود ندارد، زیرا بر حسب فرض خیر و شر بر سه گونه است:

أ) خیر مطلق که هیچ گونه بدی در آن راه ندارد، مانند خداوند که خیر مطلق است.

ب) شر مطلق که هیچ گونه جهت مثبتی در آن وجود ندارد .

ج) خیر و شر نسبی که بین دو قسم بالاست.

با تحقیق و تجربه می توان به یقین رسید که هیچ موجودی در جهان هستی نیست که شر مطلق بوده و هیچ جهت خیری در آن نباشد؛ در تفکر دینی، از شیطان شرتر سراغ نداریم، ولی شیطان شر مطلق نیست، بلکه برای آشکار شدن انسان های خدا ترس از غیر خداترسان، وجود این موجود دعوت کننده به گمراهی لازم است.

وقتی شیطان تمام توانش را برای گمراه کردن بنده به کار می گیرد و بنده خداترس با توکل و پناه بردن به خدا، از مبارزه با او سربلند بیرون می آید، ارزش بنده برای کائنات آشکار می گردد. شایسته این می شود که خدا به بنده بر موجودات مباهات کند.

بنا بر این وجود شیطان به عنوان دام گمراهی بر راه مؤمن لازم آمد. از جهت این لزوم، شیطان از شر مطلق بودن خارج شد.

از نظر دیگر می توان دید که غالب شرور "نسبی" هستند، یعنی به خودی خود بد نیستند، بلکه وقتی نسبت به چیزی سنجیده می شوند، شر به حساب می آیند. گرگ ذاتاً حیوان خوبی است که دارای خلقتی عجیب و یکی از مخلوقات الهی است که باعث تعادل چرخه طبیعت می شود. گرگ نسبت به ذات خود و مجموع نظام هستی مفید و خیر است. اگر گرگ با درختان، گیاهان و سنگ‏ها سنجیده شود، نسبت به آن‏ها هیچ گونه بدی ندارد، لکن نسبت به گوسفند یا انسان شر است.

عقرب و مارهای گزنده که نیش آن‏ها برای جانداران مضر است، ولی برای خودش لازم است. مولوی می گوید:

پس بد مطلق نباشد در جهان

بد به نسبت باشد، این را هم بدان

زهر مار آن مار را باشد حیات

نسبتش با آدمی باشد ممات

پس در عالم، شر و بدی مطلق وجود ندارد. آنچه شر دانسته می شود، نسبی است، یعنی به نسبت با حیات موجودی مانند ما انسان ها بد و شر خوانده می شود، ولی به خودی خود خیر است، اما این که چرا خداوند آن‏ها را آفریده است، مصالح و فواید بسیاری می تواند داشته باشد.

باید در مجموع جهان هستی سنجیده شود، یعنی فلسفه این گونه مشکلات و به اصطلاح شرور در زندگی را باید در نگاهی عمیق و گسترده که دنیا و آخرت و فلسفه خلقت انسان و قرار گرفتنش در جهان ماده را مد نظر داشته باشد، مورد توجه قرار داد.

در این باره نسبت به انسان‏ها می توان گفت هدف این بوده که آدمی دل بسته و اسیر زَرق و برق جهان نباشد. آن را جاودانه نپندارد، زیرا دل بستگی مانع تکامل انسان است. برخی از شرور و مصائب، شکننده تفاخر و غرور انسان‏ها هستند. خطراتی که می تواند باعث غفلت فرد از حیات حقیقی آخرتی گردد و او را در دنیا و دنیا طلبی غرق نماید. اصولا شرور و مشکلات دارای آثار تربیتی فراوانی هستند، مانند شکوفایی استعداهای نهفته، زیرا انسان در پرتو مصائب و مشکلات، قوای ادراکی خود را به کار می اندازد و به قله‏های رفیع علم و آگاهی می رسد.

اگر سختی‏ها و محرومیت‏ها نبود، هرگز بشر از نردبان علم بالا نمی‏رفت. شرور در انسان روح مقاومت و پایداری را تقویت می کند. او را در برابر حوادث، صبور و بردبار بار می آورد. طوفان حوادث نمی‏تواند درخت و جود او را از جا برکند. نیز زندگی او را از یکنواختی بیرون می بَرد و او را از غفلت بیدار می کند.

البته خداوند هیچ گاه سختی و بلا و مصیبت ما را نخواسته، باید تلاش کنیم با تلاش علمی و کوشش های اجتماعی جلوی بسیاری از بیماری ها و حوادث طبیعی را بگیریم. بلا بودن یک زلزله کوچک تنها به خاطر کمبود و رفتار ما در مقاوم سازی ساختمان ها و ... است.

سیل بزرگ با وجود سد های محکم و سیل بند های متعدد بزرگ ترین رحمت خداوند است، نه بلایی خانمان برانداز؛ همچنین آشوب ها و مشکلات بشر در غالب موارد مربوط به رفتارهای غیر عقلانی و غیر انسانی ما است و ربطی به خداوند ندارد.

 

هر چند در روایات وارد شده که گاهی گناهان و معاصی باعث قهرالهی و وقوع برخی بلایای طبیعی می شود، اما این امر به معنای این نیست که هر کس گرفتار بلای طبیعی می شود، حتماً گناهکار و عاصی است؛ زیرا وقتی بلایی نازل می شود، خشک و تر باهم می سوزند، این روایات در مقام جلوگیری از معصیت صادر شده است، نه در مقام اتهام به کسانی که گرفتار یک بلای طبیعی شده اند. بنابراین، کمک به صدمه دیدگان نه تنها منع شرعی ندارد، بلکه از باب کمک به هم کیش و یا هم نوع مستحب و اگر به حد ضرورت برسد، واجب است.

 

هدف از بروز حوادث ناگوار طبیعی؛ مثل سیل و زلزله و طوفان فقط عذاب نمودن نیست، بلکه آثار متعددی؛ مانند یادآوری نعمت‌های الاهی، بیداری از خواب غفلت، شکوفایی استعدادها، استمرار حیات در کره خاکی، و ... را به دنبال دارد. اینها همه می‌توانند از اهداف بروز حوادث طبیعی محسوب گردند. علاوه بر این، هیچ منافاتی وجود ندارد بین این‌که یک پدیده در عین داشتن علل مادی، در عین حال عذاب الاهی نیز باشد؛ زیرا عذاب‌های الاهی هم بر اساس سنت الاهی و نظام اسباب و مسببات، نازل می‌گردند.

به عبارت دیگر، هر پدیده‌ای در جهان هستی، بر اساس اراده و مشیت الاهی تحقق می‌یابد و خداوند نیز اراده خود را بر اساس قانون علیت و اسباب و علل پیاده می‌کند، و علت‌های مادی جزئی از اراده الاهی و زیر مجموعه مشیت خداوند است. پس همان طوری که بروز حوادث طبیعی به واسطه اسباب طبیعی و بر اساس نظام اراده الاهی است، جلوگیری از بروز آن و یا کم نمودن آثار تخریبی آن نیز، بر اساس قوانین مادی و در تحت نظام مشیت الاهی است. و امکان پیش‌گیری از آنها هم منافاتی با این‌که هدف از آن عذاب اشخاص یا اقوامی باشد، ندارد.

بلاها یی که گریبان گیر انسان ها می شود بر دو قسم است: بلاهای طبیعی و بلاهای اخلاقی (بیرونی و درونی) و این در جای خود ثابت شده است که رذایل اخلاقی که بلاهای مهلکی است در جان انسان ها، می توانند منشاء بلایای طبیعی گردند و در یک جمع بندی کلی هر دو، می توانند جنبه عذاب داشته باشند، منتها باید دقت کرد که عذاب الاهی با رفاه و برخورداری از امکانات دنیایی هم قابل جمع است و نباید گونه های عذاب الاهی را در سیل و زلزله و... خلاصه کرد.

 

گرچه نمی‌توان گفت راه‌هایی وجود دارد که کاملاً از وقوع زلزله جلوگیری کند؛ زیرا اصل وقوع آن چه بسا برای ادامه حیات کره زمین لازم باشد. اما انسان در قبال حوادث طبیعی چند وظیفه دارد:

الف. بکارگیری ابزار لازم و استفاده از علوم و فن‌آوری و رعایت اصول مهندسی در ساخت و ساز، تا از خسارت‌ها و پیامدهای زلزله کاسته شود.

ب. رعایت امور معنوی؛ مانند پرهیز از اموری که بر اساس منابع دینی از علل معنوی زلزله شمرده شده است. (مانند: کفر، ربا، دروغ، تجاوز و زنا، فساد، ظلم، و...)

 

زلزله نیز مانند دیگر حوادث عالم ماده، از آیات و نشانه‌های الهی است و در همه زمان‌ها حتی در دوران حضور امامان(ع) هم رخ داده است. در تاریخ آمده است، على بن مهزیار نامه‌ای به امام جواد(ع) نوشت و در آن نامه از زلزله‌های زیادی که در اهواز رخ می‌داد شکایت کرده و پرسید، آیا از این شهر به مکان دیگری کوچ کنیم؟

حضرت در جواب نوشتند: از آن‌جا کوچ نکنید، روزهاى چهارشنبه، پنج‌شنبه و جمعه را روزه بگیرید و سپس غسل کرده و لباس‏‌هاى پاک بپوشید و روز جمعه از منازل بیرون آمده و خدا را بخوانید و دعا نمایید که حق تعالى این مشکل شما را بر طرف می‌کند.

راوى می‌گوید: ما همین کار را کردیم، و زلزله قطع شد. نیز امام(ع) فرمودند: هر کس که از شما گنه‏کار است توبه و انابه نموده و دعاى خیر نماید.(علل الشرائع، ج ‏2، ص 555)

گفتنی است این‌که یکی از موارد خواندن نماز آیات، زلزله بیان شده است، نشان از این دارد که در زمان پیامبر(ص) و ائمه(ع) این اتفاق رخ می‌داده است؛ اما حضور امام مانع از آن است که زمین با حرکتی فاجعه‌بار تمام انسانها را در خود فرو برده و حیات و زندگی را کاملاً محو نماید: «وَ لَوْ لَا مَا فِی الْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتِ‏ الْأَرْضُ‏ بِأَهْلِهَا» اگر فردی از ما در زمین نباشد، زمین تمام ساکنانش را فرو خواهد برد.(الاحتجاج طبرسی، ج 2، ص 317)

 

در روایات دستور العمل‌هایی برای ایمنی از آثار ناشی از زلزله - و نیز خراب شدن منزل به هر دلیل -  بیان شده است که برخی از آنها را یادآور می‌شویم:

1. امام صادق(ع) در روایتی می‌فرمایند: «فَإِذَا خِفْتَ الْهَدْمَ عِنْدَ الزَّلْزَلَةِ فَاقْرَأْ عِنْدَ مَنَامِکَ- إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کانَ حَلِیماً غَفُوراً»؛(فاطر،41)

هرگاه از ویرانى هنگام زلزله در هراس بودی، در وقت خوابت این آیه را بخوان: «إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ ... این تنها خداست که آسمان‌ها و زمین را از این‌که از جاى خود منحرف شوند [و فرو ریزند] نگه می‌دارد. و اگر روزی از مسیر خود منحرف شوند، هیچ‌کس بعد از او نمی‌تواند نگاهشان دارد، مسلماً خدا همواره بردبار و آمرزنده است‏».(مکارم الاخلاق، ص 290)

2. امام علی(ع) فرمود: وقتى می‌خواهى بخوابى دست راست را زیر گونه‌ی راست بگذار و بگو: «بِسْمِ اللَّهِ وَضَعْتُ جَنْبِی لِلَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ وَ دِینِ مُحَمَّدٍ وَ وَلَایَةِ مَنِ افْتَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَهُ مَا شَاءَ اللَّهُ کَانَ وَ مَا لَمْ یَشَأْ لَمْ یَکُنْ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ»؛ (به نام خدا، براى خدا و با پذیرش دین ابراهیم و دین محمّد و با پذیرش ولایت آنانی که خداوند، پیروی از آنها را واجب کرده، در بستر آرمیدم. هر چه خدا بخواهد، رخ خواهد داد و آنچه نخواهد، اتفاق نخواهد افتاد، و گواهی می‌دهم که خداوند به هر کارى تواناست).

هر کس این دعا را هنگام خواب بگوید، از خطر دزد و ماندن زیر آوار در امان خواهد بود و فرشتگان‏ برایش استغفار خواهند کرد.(مکارم الاخلاق، ص 289)

3. امام صادق(ع) فرمود: «لَا تَمَلُّوا مِنْ قِرَاءَةِ- إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها فَإِنَّهُ مَنْ کَانَتْ قِرَاءَتُهُ بِهَا فِی نَوَافِلِهِ لَمْ یُصِبْهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِزَلْزَلَةٍ أَبَداً وَ لَمْ یَمُتْ بِهَا وَ لَا بِصَاعِقَةٍ وَ لَا بِآفَةٍ مِنْ آفَاتِ الدُّنْیَا حَتَّى یَمُوتَ....»؛ از خواندن سوره‏ زلزال خسته نشوید؛ زیرا هر کس در نمازهاى نافله‌اش آن سوره را بخواند، هرگز خداى عز و جل او را دچار آسیب ناشی از زمین لرزه نکند و در زلزله نمیرد و (نیز) با رعد و برق و آسیب‌های این‌چنینی نمیرد تا مرگش فرا رسد.(کافی، ج ‏2، ص 626)



لینک این مطلب:

http://rahemoghaddas.blog.ir/post/133