#هشدار_مقدس
امام خمینی:
من خوف این را دارم که ما در دنیا یک شکست بزرگ بخوریم. و آن شکست مکتبمان باشد. من از این بسیار خوف دارم...
اگر ما الآن مدعی هستیم که اسلامی است رژیم ما، ولی وقتی برویم سراغ بازار ببینیم بازار همان بازار سابق است، ربا همان ربای سابق است... «ادامه مطلب».....
من خوف این را دارم که ما در دنیا یک شکست بزرگ بخوریم. و آن شکست مکتبمان باشد. من از این بسیار خوف دارم. ما اگر مکتبمان محفوظ باشد و شکست بخوریم، اشکالی در کار نیست. بسیاری از اولیای خدا در مقابل غیر شکست خوردند اما مکتبشان محفوظ بود. اگر خدای نخواسته ما پیروز بشویم، به این معنا که آن دسته از ظالمها که بودند و آن دسته از چپاولگرها که بودند بیرون کردیم، لکن به جای آنها یک دسته ظلمه دیگری با یک محدودیت خاصی و چپاولگرهای دیگری با یک محبوبیتی به جای آن نشست، این موجب این میشود که مکتب ما در دنیا منعکس بشود [که] مکتب درستی نبوده؛ شکست در مکتب واقع بشود. آن شکستی که جبران نپذیرد، این شکست است.
·
خلافکاریها و خودکامگیها به نام
اسلام
الآن ما در تمام سطح
ایران میبینیم که یک نابسامانیهایی هست، یک اختلافاتی هست، یک کارهایی هست که
نباید بشود. چیزهایی که برخلاف رضای خداست، برخلاف دستور پیغمبراکرم است، برخلاف
دستور اسلام است، در همه سطح کشور واقع میشود. نه همه میکنند؛ لکن در تمام سطح
کشور هستند اشخاصی که همچه کارهایی میکنند. و خوف این است که این به پای اسلام
نوشته بشود؛ به پای جمهوری اسلام نوشته بشود؛ و در خارج بگویند این هم نظام اسلام
و این هم جمهوری اسلام، که مثل سابق است با اختلاف افراد... این پای اسلام حساب
بشود. اگر پای خود ما حساب میشد، خوب، مسلک مسلک صحیح؛ لکن آنهایی که میخواهند در
این مملکت باشند آنها دارند خلاف میکنند، مثل کارهای رژیم سابق، آن را پای اسلام
حساب نمیکردند. آنها یک دستهای بودند که کارهایی میکردند، و روی رژیم طاغوتی
بود. این به مسلک ما هیچ ضرری وارد نمیآورد؛ به مملکت ما ضرر وارد میآورد؛ اما
مسلک ما محفوظ میماند، و آنها را خلاف اسلام میدانستند؛ خلاف رژیم اسلامی میدانستند.
· لکن اگر امروز خدای نخواسته در طبقات مردم، خصوصاً در طبقات روحانیین که آنها در رأس هستند و آنها نماینده اسلام هستند، اگر خدای نخواسته بعض اشخاص ملبس به لباس روحانیین یک کاری بکنند به اسم روحانی، یک کاری بکنند به اسم کمیته کذا، و این کار برخلاف موازین شرعیه باشد، این را دیگر نمیآیند حساب کنند به اینکه این رژیم طاغوتی است؛ میگویند رژیم اسلامی است و این هم کارهایش! این هم حرفهایی است ....
مسئله خطرناک در نظام جمهوری
اسلامی
و لهذا امروز یک مسئله
خطرناکی مطرح است. ما آن وقت اگر شکست خورده بودیم از طاغوت، هیچ ابایی نداشتیم؛
خوب ما شکست خوردیم؛ حضرت امیر - سلام الله علیه - هم از معاویه شکست خورد. آن
ابایی نبود؛ خوب ما یک مطلبی را میگفتیم، مطلب حقی داشتیم میگفتیم، نتوانستیم
پیش ببریم؛ آنها غلبه کردند بر ما. اما امروز مسئله آن نیست. امروز یک صفحه دیگری
در کار است. و آن این است که مسلمین، ملت ما، شکست داد طاغوت را، و رأی داد به
جمهوری اسلامی، و شد مملکت مملکت اسلامی؛ اگر امروز ما یک خطاهایی بکنیم که
دشمنهای ما در خارج دامن به آن بزنند، در داخل دامن به آن بزنند، و منعکس کنند در
خارج و داخل به اینکه اسلام هم مثل سایر مکتبها بلکه پایینتر از او، این شکست
شکستی است که جبران ناپذیر است. شکست حضرت امیر از معاویه هیچ اهمیتی نداشت؛ برای
اینکه شکست مسلک نبود؛ شکست شخص بود.
· اما اگر ما الآن مدعی هستیم که اسلامی است رژیم ما، ولی وقتی برویم سراغ بازار ببینیم بازار همان بازار سابق است، ربا همان ربای سابق است، چپاولگری همان چپاولگری سابق است، اجحاف و گرانفروشی فوق العاده همان است که سابق بود؛ برویم توی ادارات هم ببینیم همان اشخاص و همان وضع و همان نابسامانی آنجا هم هست؛ برویم در مثلاً دانشگاه ببینیم آنجا هم مسائل همان مسائل است؛ هر جا برویم همان مسائل باشد، این موجب این میشود که انعکاس پیدا بکند که رژیم فاسدی رفت، یک رژیم فاسدی جایش نشست.
· کاری ما نکردیم جز اینکه یک رژیم فاسدی را از بین بردیم که آن رژیم فاسد کارهایش پای اسلام حساب نمیشد. این خطر نبود که اگر چنانچه محمدرضا یک ظلمی بکند، یا سازمان امنیت مردم را چه بکند، این به اسلام مربوط است. هیچ. جدا بود. حساب اسلام جدا، حساب آنها هم جدا بود. این خطر آن روز هیچ نبود بلکه هر چه آنها ظلم میکردند اسلام تقویت بیشتر میشد: لَا زَالَ یُؤَیَّدُ هَذَا الدِّینُ بِالرَّجُل الفَاجِرِ(کنزالعمال، ج ۱، ص ۱۷۰) رجل فاجر، آدم فاسق، آدم ظالم، هر چه ظلم بکند تأیید دین است. برای اینکه دین عدل است؛ او هر چه ظلم بکند مردم توجهشان به دین زیادتر میشود.
· اما امروز که مملکت یک مملکت اسلامی، رژیم یک رژیم اسلامی،... [اگر] کارهایی که برخلاف مسیر انقلاب است بشود، اینطور نیست که [شکست] ما مثل شکست از محمدرضا باشد که برایمان اهمیت هیچ نداشت. امروز مسلک شکست میخورد. این است که مهم است.
·
· صحیفه امام، جلد ۸ - صفحه 274-272