انسانی که جوانی نکند، زود پیر می شود! جوانی کردن یعنی... «ادامه مطلب»...
جوانی کن
بی آنکه حقی را پایمال کنی؛ بی آنکه به خودت یا دیگران صدمه ای برسانی؛ بی آنکه موجب آزار و اذیت کسی شوی؛ بی آنکه مرتکب تجاوز، تعدی یا بی ادبی شوی؛ جوانی کن.
انسانی که جوانی نکند، زود پیر می شود!
انسانی که لذتهای حلال دوران شباب را عمیقا درک و تجربه نکند، زود آب می شود؛ تحلیل می رود؛ به چشم بر هم زدنی، موی، سپید می کند و خطوط عمیق بسیار، جای صافی رخسارش را می گیرند.
جوانی کردن یعنی زندگی کردن در لحظه؛ یعنی غم دیروز را به باد فراموشی دادن و فردا را به خداوند قادر متعال سپردن.
جوانی کردن یعنی شاد بودن و شادی را برای دیگران به بار آوردن.
جوانی کردن یعنی تند راه رفتن اما بی غرور گام برداشتن؛ قوی تر شدن اما زور نگفتن؛ جنگیدن برای اهداف والا اما دعوا نکردن با غریبه و آشنا؛ تلاش کردن اما کم نیاوردن؛ اوج گرفتن اما سرشار از خضوع و فروتنی بودن.
جوانی کردن یعنی لذت بردن از هر لذتی که صرفا بی عزتی و خواری در نزد خداوند عزیز به دنبال نداشته باشد.
جوانی کردن یعنی به آسمان اندیشیدن؛ از موانع، نهراسیدن؛ کوهها را جابه جا کردن؛ از دامنه های پر فراز و نشیب زندگی، بی وقفه و هراس، بالا رفتن و بر قله های پیروزی، ایستادن.
جوانی کردن یعنی مطالعه کردن، دانستن، اندیشیدن، عمل کردن، اشتباه کردن، زمین خوردن، تجربه گرفتن، و دوباره بیشتر و بهتر دانستن و اندیشه کردن و عمل نمودن تا به نتیجهٔ مطلوب رسیدن.
جوانی کردن یعنی تنی به آب زدن، روحی به نواهای ناب سپردن، اندامی ز غمها تکاندن، زبانی به عاشقانه ها چرخاندن، و دل و جان را در دامان محبوب، به اوج آرامش رساندن.
جوانی کردن یعنی هرزه نشدن و به هرز نرفتن؛ علاف نبودن و خلاف نکردن؛ کانون توجه بودن و به قانون، بی توجه نبودن.
جوانی کردن یعنی از آب، کره گرفتن و تهدیدها را تبدیل به فرصت نمودن.
جوانی کردن یعنی عاشق شدن و عشق ورزیدن؛ جان یافتن و جان بخشیدن؛ خندیدن و خنداندن و غم و غصه ها را به سخره گرفتن.
جوانی کردن یعنی راه رفتن به زیر باران و لیز خوردن در میان برف فراوان؛ حال کردن با صدای خش خش برگ درختان و ولو شدن وسط ریگهای بیابان.
جوانی کردن یعنی جوش زدن اما حرص و جوش نزدن؛ تخمه شکستن و دل نشکستن؛ بالغ تر شدن و عاقل تر گردیدن.
جوانی کردن یعنی پاک شدن و پاک بودن و پاک ماندن و بر طریقت پاکی و پاکیزگی جسم و روح، به پرواز در آمدن و در پناهگاه امن قرب الهی، مأمن و مأوا گرفتن.
جوانی کردن یعنی شناختن و شکوفا شدن؛ باور یافتن و به بار نشستن؛ مبرز گردیدن و مبارزه کردن؛ شهامت یافتن و به شهادت رسیدن...
جوانی کردن یعنی علی اکبر حسین(ع) بودن؛ شبیه ترین انسانها به پیامبر خدا بودن؛ در هر امر خیری پیش قدم بودن؛ سخاوتمند و فداکار بودن؛ پناه امن انسانها بودن؛ شجاع، عدالت خواه، آزاد اندیش و درستکار بودن؛ با ادب و مهربان بودن؛ پر انرژی، با انگیزه، امیدوار و بلندنظر بودن؛ رهیده از بند نفس و نفوس بودن؛ سرباز جان بر کف امام زمان خود بودن؛ حق را بر باطل، ترجیح دادن؛ محو خدا شدن؛ تا آخرین نفس در راه خدا ایستادگی کردن و به خدا رسیدن...
جوانی کن! جهان، فرصت محدود و جبران ناپذیر جولان جادوی جان پر توان تو بر جادهٔ خوبی ها و زیبایی هاست
لینک مطلب:
http://rahemoghaddas.blog.ir/post/344