زندان، همیشه بد نیست؛ زندان، گاه مقدس است، اگر... «ادامه مطلب»...
زندان مقدس
زندان، همیشه بد نیست؛ زندان، گاه مقدس است، اگر زندانبانت خدا باشد. زندانی که از برده ای، پیامبری عظیم الشان بسازد و در تربیت و تعالیات نقش بسزایی داشته باشد. زندانی که قصر و بوستانی آباد و آزاد را برایت فراهم نماید و تو را در کالبد کمالگرای خویش، رشد و نمو دهد و به مقام یوسفانگی برساند. زندانی که در اثر ازدیاد محبت راستین به خدا و خداباوران، تو را به بند عشق و کششی آتشین بکِشاند و هرچه غیر محبوب را در اخگر مقدس خلوت با یار و بارقه قدسی اعتکاف با یاد روح افزای دلدار، به کام آتشِ سوزان و سازندۀ تهذیب و تزکیه فرو بَرَد.
اکثر انسانها اسیر زندان نفس خویش اند و زندانی خصایص و صفات و آمال ناپسند و حقیر خویشتن! اکثر انسانها محروم اند از درک حقیقت رهایی در دژ مستحکم عاشقانه های عارفانه و مهدییاوریهای حسینباورانه. اکثر انسانها دست و پا در غل و زنجیر اغوای ابلیس خنّاس و نگاه نخ نمای ناس دارند و از باور مردم، کژدمی می سازند که خویش را مفلوج نموده و از حرکت بر مدار شریعتِ ناب به سوی حقیقتِ آفتاب، باز می دارد. اکثر انسانها غریبه اند با زندان حیاتبخش حبیب و محبس زندگی ساز طبیب! اکثر انسانها غافلند از رشته ای که رفیق ازلی و ابدی بر گردن دوستانش می افکنَد و آنها را به هرجا که خاطرخواه اوست می کشانَد...
عسکر، یعنی لشکر و عسکری کنایه از کسی دارد که در خیل عظیم لشکری، اسیر و در محدوده پادگانی محصور باشد. برای برخی، در بند عسکر بودن بهتر از نفسکشیدنِ بی دلبر است؛ برای برخی که چشم به ماورای عالم گشوده اند و به مدد دیدگان حقیقتبین، راه را از چاه می شناسند، دست و پا بسته در میان عسکری بودن، گواراتر از بی دست و پا و سرسری بودن است؛ برای برخی که می دانند مهدی(عج) را با محبوس شدن در میان بایدها و نبایدهای طریقت ثقلین میتوان یافت، زندان دینِ مبین و چارچوب مذهب و آئین، عین آزادی و آزادگی معنا می شود.
عسکری بودن در زمانه ای که پندارها زندانی دیوارهای نفسانی است و کردارها محبوس میله های پولادین شیطانی، یعنی فاصله گرفتن از فاصله اندازها و جدا شدن از جداکننده هایی که تو را از مهدی فاطمه(ع) دور می کنند؛
عسکری بودن در این گرگ و میش حقیقت و طاغوت، و عصر استحالۀ باورهای باطنی و عقاید عمیق به شعارهای ظاهری و اعمال سطحی، یعنی حواست به نفوذ و خیزش نرم نرمکِ نفاق و انحراف در سلول سلول ذهن و دلت باشد که تو را در سیاهی اسفلالسافلین تباهی و سیاهچاله گمراهی فرو نکشد و از تو جرثومۀ نحس حقستیزی و حقیقتگریزی نسازد؛
عسکری بودن یعنی قید زدن بر قوای بی افسار و بی قید شدن از نوای اغیار؛ یعنی زیستن بر روش آنها که یکتا شاخصشان حجت شرعی است و تنها خط قرمزشان حلال و حرام الهی.
آنها که به خوبی دریافته اند برای مهدوی شدن باید عسکری شد؛ باید در سجن نیستی از سایه ها درآمد تا به حصن حصین آفتاب هستی بخش داخل شد؛ باید با یزدان اُنس گرفت و از زندان مردمان بی ایمان گریخت؛ باید به عزت عزلتگزینی و غربت، خو کرد تا به سعادت عرشنشینی و قربت رسید؛ که به فرموده امام یازدهم علیه السلام: «مَنْ آنـَسَ بِاللّهِ إِسْتَوْحَشَ مِنَ النّاسِ» کسی که با خدا مأنوس باشد، از مردم گریزان گردد(مسند الامام العسکری، ص287)
آنها که عزت را در حقگرایی و حقیقتطلبی می بینند و از ذلت و حقارت ناراستی و ناحقی، پا بر می چینند؛ سود و منفعت را در خودخواهی و دروغ و درویی ندیده و بر مسلک درماندگان حجابهای ظلمانی و حقارتهای نفسانی، نیستند؛ چون هماره بر اعتقاد راسخ ابنالهادی علیه السلام هستند که: «ما تَرَکَ الْحَقَّ عَزیزٌ إِلاّ ذَلَّ، وَلا أَخَذَ بِهِ ذَلیلٌ إِلاّ عَزَّ» هیچ عزیزی حقّ را رها نکند، مگر آن که ذلیل گردد و هیچ ذلیلی به حقّ نیاویزد، مگر آن که عزیز شود. (امام عسکری ع؛ تحف العقول ص489 - بحارالأنوار، ج75، ص374)
آنها که سخن نمی گویند مگر به حکمتی الهی و راهنما، و حرف و رأیی ندارند مگر به مصلحتی سعادت آفرین و راهگشا؛ زبانشان، قوت گرفته از قلبی آکنده از نور معنویتی اصیل و تقوایی بی بدیل است؛ دانایی، به ایشان توانایی بخشیده و خیرخواهی و هدایتگری، از وجودشان، ابراهیمی بتشِکن، موسایی اژدها افکن، عیسایی جهل برکَن و محمدی طاغوت افکن ساخته است؛ که به فرموده ابالمهدی علیه السلام: «قَلْبُ الأَحْمَقِ فی فَمِهِ وَ فَمُ الْحَکیمِ فی قَلْبِهِ» قلب احمق در دهان او و دهان حکیم در قلب اوست. (امام عسکری ع؛ تحف العقول، ص489)
آنها که از زندان تن رهیده اند و در میان تنها، ولو به تنهایی، راه حق و حقیقت را برگزیده اند و با دلی سرشار از عشق و یقین، در آغوش رب الارباب خویش، آرمیده اند؛ بر زمین راه می روند و در افلاک، مسکن گزیده اند؛ حجتهای رحمتگستر خداوند و اولیای آشکار و پنهان پروردگار در میان خاکیان اند؛ بر مومنان برکت اند و کافران را اتمام حجت؛ که بر مبنای گفتار الهی امام عسکری علیه السلام: «أَلْمُؤْمِنُ بَرَکَةٌ عَلَی الْمُؤْمِنِ وَ حُجَّةٌ عَلَی الْکافِرِ» مؤمن برای مؤمن، برکت و بر کافر، اتمام حجّت است. (امام عسکری ع؛ تحف العقول، ص489)
آنها که وارسته از دنیا و دنیائیان اند و دلبستۀ مأوا گرفتن در دامان عرشیان؛ بیزار از آنچه و آنکه خوارشان کند و از خالق خویش، بی عارشان نماید؛ راه به سربلندی و سعادت دارند و از نکبت سستی و لئامت، می پرهیزند؛ جهانِ گذرا را وسیله ای برای رسیدن به عالم جاودان دانسته و از هرچه مایه زشتی و آلودگی ساحت دل و جانشان گردد، دوری می جویند؛ زیرا به فرموده پیشوای معصومشان حسن ابن علی علیه السلام ایمانِ عملی دارند که: «ما أَقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أَنْ تَکُونَ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ» چه زشت است برای مؤمن، دلبستگی به چیزی که او را خوار کند. (امام عسکری ع؛ تحف العقول، ص489)
آنها که هرچه از دوست رسد، در نظرشان زیباست؛ در بلاها صبورند و بر عطایا شکور؛ در کوه رنج، معدن گنج می بینند و از درخت سختی، سهم آسایش و راحتی خویش را می چینند؛ با غمها، نعمتها را مُدرکند و پس از اندوه و عُسر، منتظر گشایش و یسر؛ همیشه لب به سپاس دارند و دلی مملو از خوشگمانی و زیباترین احساس؛ چون به دُرّ سخن امام همام خویش، اعتقاد تام دارند که: «ما مِنْ بَلِیَّة إِلاّ وَ لِلّهِ فیها نِعْمَةٌ تُحیطُ بِها» هیچ بلایی نیست، مگر این که در آن از طرف خدا نعمتی است. (امام عسکری ع؛ تحف العقول، ص489)
آنها که در هجرت، سکونت گزیده اند و در کوچ، به پوچی دنیای منهای معنویت رسیده اند؛ دائم در سلوک إلی الله به سر می برند و سالک فی اللهِ حق و حقیقت اند؛ شب را از چشمان بیدار خویش، خسته کرده اند و تاریکی را به تلألو درخشش و روشنایی قطرات اشک خود، وابسته؛ مسافر سفری کبریایی اند و مهاجر سیاحتی انبیائی؛ مدام در ذکر معشوق اند و لحظه ها را با فکر گفتار و کردار شورانگیز و شعورافزای او سپری می کنند؛ از آن روی که در رحیل راهبر راد و مرام مراد فرجاد خویش چنین دریافته اند که: «إِنَّ الْوُصُولَ إِلَی اللّهِ عَزَّوَجَلَّ سَفَرٌ لا یُدْرَکُ إِلاّ بِامْتِطاءِ اللَّیْلِ» وصول به خداوند عزّوجلّ، سفری است که جز با عبادت در شب حاصل نگردد. (مسند الامام العسکری، ص290) و «لَیسَتِ العِبادَةُ کَثرَةَ الصیّامِ وَ الصَّلوةِ وَ انَّما العِبادَةُ کَثرَةُ التَّفَکُّر فی أمر اللهِ» عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه حقیقت عبادت، زیاد در کار و آیات خدا اندیشیدن است. (امام عسکری ع؛ تحف العقول، ص۴۴۸ – بحارالأنوار، ج68، ص325)
#عسکری_شویم
از عسکری شدن تا مهدوی شدن فاصله ای نیست....
لینک مطلب:
http://rahemoghaddas.blog.ir/post/286
برای دسترسی به فایل صوتی این متن