بهشت را سرنوشت کن یا جهنم را سرانجام! تصمیم بگیر! میخواهی چه کاره شوی؟! بهشتی یا جهنمی؟!... «ادامه مطلب»...
بهشتـــــــ کوچکـــــــ
بهشت را سرنوشت کن یا جهنم را سرانجام!
تصمیم بگیر! میخواهی چه کاره شوی؟! بهشتی یا جهنمی؟!
اراده کن؛ سرنوشت و سرانجام هر کسی در گرو اراده اوست.
انسانها محصول زرع خویش را درو می کنند؛ باغچه زندگی ات را هر طور که بیل بزنی و بذر بکاری و آبیاری کنی، همانطور هم برداشت خواهی داشت.
اختیار با توست؛
اینکه مسیر صداقت و راستی و سپاسگزاری را انتخاب کنی و در آسمان آرامش و یقین بال بگشایی و هستی ات را به پای آرمانت بریزی و محبت و عشق و وفای به عهد را شیرازه کتاب زندگی ات کنی و در پیچ و تاب روزگار پر آشوب و دوره های تو در توی نفاق و نیرنگ، شیوۀ کمال اندیشان پاک کردار یکرنگ را برگزینی و تا آخرین نفس بر مدار انسانیت و عبودیت محض خالق یگانه عالم و آدم رفتار نمایی و جنتی فیروزه فام از سعادتی ناتمام برای خودت دست و پا کنی؛
یا اینکه دروغ بکاری و تهمت و بهتان بیافشانی و ناسپاسی و قدرنشناسی پیشه کنی و راه شوم زیاده خواهی و حسادت و دورویی و جهل و عناد و عصیان و صفات رذیله انسانی در پیش گیری و دست در دست سیاه ابلیس، دوزخی دهشتناک و آتشی سوزان از اعمال پلید و نفسانی برای خویش فراهم سازی!
دو راهی بهشت و جهنم در تمامی لحظه های هر آفریده دوپایی، پیش روی مسیر پر فراز و نشیب زندگانی اش جلوه نمایی می کند؛ این یک تقدیر محتوم است که آدمی هماره در میانه کارزار تمام نشدنی جنود عقل و جهل قرار دارد؛ رزمگاهی که یک طرف آن در قُرُق مقدس موسای وجود است و در سویی دیگر، فرعونیت غوغا می کند!
تنها راه کسب موفقیت در این آزمون مکرر، داشتن شاخص و متری الهی، معین و کاربردی است.
آنها که ذهنشان را درگیر این پرسش مقدس نموده اند که از کجا آمده اند و آمدنشان بهر چه بوده است و به کجا خواهند رفت؟ قطعا به پاسخی راهگشا و اصولی راهنما دست یافته اند و خود را از مهلکه روزمرگی و پوچی و بی سرانجامی نجات بخشیده اند. چراکه عالمان به فلسفه خلقت خویش، بخوبی دریافته اند که ریشه شان کجاست و قرار است چه ثمراتی در نظام آفرینش داشته باشند و میوه های وجودشان می بایست از چه آبشخوری سیراب شده و در چه مسیری خرجِ چه هدف مقدسی شود.
انسان شاخص مدار، به خوبی میداند روزی که هیچ مالکی ندارد جز خداوند قادر متعال، همگان با پیشوایان و ملاکهای خویش، مبعوث و محشور خواهند شد و بر مبنای محور اعمالشان، سنجیده شده و مورد ارزیابی قرار میگیرند.
او بخوبی آگاهی دارد که هر حرف و حرکتی از او در ترازوی عدل الهی بر مبنای شاخص اعمالش مورد راستی آزمایی واقع میشود.
او بخوبی واقف است که اگر راه نفسانیت را در پیش گرفته باشد، در جهنم اعمال خویش محبوس گردیده و چنانچه مسیر عبودیت را برگزیند، در بهشت برین سکنی گزیده است.
او بخوبی باور دارد که جاده عبودیت با گذار از موانع نفسانی است که صاف و هموار شده و قلب و روح این مسافر چند روزه جهان دنیا و وادی فنا را به عالم عقبا و دار بقا پیوند می زند.
او به خوبی ایمان عملی دارد که با شاخصی که بر مبنای حجت شرعی و الهی در دست دل و ذهن خود گرفته است میتواند در بهشت کوچک دنیا و بهشت بیکران آخرت، زندگی آسوده و دلچسبی داشته باشد.
آری، میشود بهشتی در ابعاد کوچکتر و محدودتر از فردوس برین را در جهان مادی نیز مهندسی و پی ریزی و بنا کرد.
میشود با عمل بر مبنای نص صریح قرآن و روایات مبتنی بر آن به شاخص خدشه ناپذیر و مورد وثوق «حجت شرعی» برای عمل بر مبنای عبودیت و حرکت بر مدار کمال دست یافت.
میشود با شکستن سد تعصبات و اسرائیلیات و رهایی از بند خرافات و وانهادن قیود باطل عرف و باورهای غلط بومی و اقلیمی، عیار طلای وجود را افزایش داده و افکار را از ناخالصی ها پاک و مبرا نمود و کردار را از نادرستی ها و افعال ناصواب و دست و پاگیر خلاصی داد.
میشود دین دار بود و در دنیا، زندگی زیبا و حیات لذت بخش را به معنای حقیقی کلمه تجربه کرد.
میشود حیا و غیرت الهی داشت و صرفا با مبنا قرار دادن قوانین روشن پروردگار، نه حلالی را حرام کرد و نه حرامی را حلال!
میشود قفس اندیشه های جاهلی و کورکورانه را شکست و اوج لذت را در آرامشِ حقیقتِ شریعت، چشید.
میشود به عطر دلکش گلهای بهشت امر خدا ایمان آورد و یا سر در تعفن مزبله حرف مردم و خواست نفس و اغوای ابلیس داشت.
میشود به دنیا فریفته شد و یا به آخرت کفایت کرد؛ میشود خسران دیده دو گیتی بود؛ میشود هم دنیا را داشت و هم آخرت را.
چه کار داری که کدام شخص یا اشخاصی از کدام فعل یا افعال تو خشنود و راضی اند!
چه کار داری که مردم چه می گویند و اطرافیان و آشنایان و غریبگان چه نگاه و تصوری از تو دارند!
چه کار داری که نفست تو را به چه چیز امر می کند و لبخند شادی به لب دوستان و دشمنانت می نشیند یا نه!
تو فقط به دنبال راضی نگه داشتن خالق و آفریدگارت باش
تو فقط تنها دغدغه ات تبسم پیوسته مولایت باشد و تایید هماره صاحبت.
تو فقط به یک چیز کار داشته باش، به او که اگر بخواهد میشود و اگر نه، نمیشود که نمیشود؛ به او که اگر رضایتش را کسب کرده باشی، قبرت، خانه راحتی ات میگردد و حشرت، روز آزادی ات؛ به او که هرچه هست در ید قدرت اوست و حتی نمک سفره ات را محتاج عنایتش هستی؛ به او که دَمَت را به بازدَمت پیوند می دهد و تاپ تاپ قلبت را برقرار میسازد؛ به او که نبودی و بود، نیستی و خواهد بود، و بودنت به بودنش گره خورده است؛ به او که برای تو به سوی خودش راهی گشوده است، راهی سهل و آسان و دلفریب، راهی نجات بخش و سعادت آفرین، راهی که هم خیر دنیا دارد و هم خیر آخرت، راهی که بهشت کوچک و بزرگ، بهشت محدود و نامحدود، بهشت فانی و ابدی، بهشت گذرا و جاودان را برایت به ارمغان می آورد.
ببین چه میخواهی و چگونه طلب میکنی، تا معلوم شود چه میشوی و چگونه خواهی ساخت!
باور کن بهشت، ساختنی است نه یافتنی! اراده کن و بهشتت را بساز؛ بهشت کوچک دنیا و بهشت با عظمت آخرت؛ با دَه «ت» طلایی:
توکل، توسل، تهذیب نفس، ترک تعصب، تسلیم حق و حقیقت، تلاش، تمرین، تکرار، تداوم، تقـــرب
رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ(بقره/۲۰۱)
لینک مطلب:
http://rahemoghaddas.blog.ir/post/256
برای دسترسی به فایل صوتی این متن