چشم، دریچه دل و اندیشه انسان است، اگر چگونه نگریستن را یاد بگیریم و چگونه دیدن را تجربه کنیم، چشم، چشمه امید و ایمان می شود و نگاه ما، عبادت و سبب رشد و تکامل خواهد شد، و اگر آن را رها کنیم، زیانهای متعددی متوجه انسان خواهد شد، و به گناهان ناخواسته ای دچار خواهد شد، مگر فاصله نگاه تا گناه چه قدر است؟ از نگاه تا گناه، به فاصله یک پلک!... «ادامه مطلب»...
به فاصله یک پلک!
چشم، دریچه دل و اندیشه انسان است، اگر چگونه نگریستن را یاد بگیریم و چگونه دیدن را تجربه کنیم، چشم، چشمه امید و ایمان می شود و نگاه ما، عبادت و سبب رشد و تکامل خواهد شد، و اگر آن را رها کنیم، زیانهای متعددی متوجه انسان خواهد شد، و به گناهان ناخواسته ای دچار خواهد شد، مگر فاصله نگاه تا گناه چه قدر است؟ از نگاه تا گناه، به فاصله یک پلک!
اگر عقل و خرد انسان در اختیار چشم قرار گیرد، پیامدهای روانی و غیر روانی فراوانی در پی خواهد داشت که ممکن است انسان را به تباهی بکشاند.
حضرت علی(ع) فرمود: «اَلعَینُ جاسُوسُ القَلبِ وَ بَرید العَقل؛(1) چشم جاسوس و مأمور دل و نامه رسان عقل است».
در جای دیگر فرمود: «اَلعَین بَریدُ القَلب؛(2) چشم پیغام رسان دل است.»
کلمه «جاسوس» در روایت اول نشان از آن دارد که چشم بر دل مؤثر است، چون جاسوس هرچه گزارش دهد دل و فرمانده می پذیرد، چنانکه سخنان پیغام رسان برای پیغام دهنده حجّت و اعتبار دارد. از اینجا می توان حدس زد که نگاه، تأثیرات عمیقی بر روح و روان انسان می گذارد.
در روایت دیگری تعبیر ظریف تری آمده، آنجا که علی(ع) فرمود: «القلب مصحف البصر؛ دل کتاب (دست نوشته) دیده است»(2-2) یعنی این نگاه است که هرگونه بخواهد کتاب دل را می نویسد و بر آن نوشتاری بوجود می آورد. پیامدهای نگاه را در چند بخش مورد بررسی قرار می دهیم.
الف: پیامد روانی
1ـ نوعی بیماری یا عادت مذموم
گام اول در روابط نامشروع، نگاه است و گام گذاران در این وادی، چه بسا گرفتار عادت مذموم دائمی خواهند شد. روان شناسان، این مساله را نوعی بیماری روانی می شمارند. بینایی، یکی از مهم ترین اعضا برای تحریکات جنسی است. اگر فرد به چشم خود حجابی نیافکند، دچار نوعی انحراف شده است معمولاً شخص با مشاهده و نگاه ارضا نمی شود و به همین جهت معمولا دچار به هم ریختگی عصبی و یا مبتلا به استمناء و خود ارضائی می شود و گاه به دنبال راهی برای ارضای خویش حتی به وسیله تعرض و تجاوز خواهد بود. این گونه افراد کنج کاوی شدیدی نسبت به دیدن جنس مخالف دارند و این امر گاهی باعث می شود ساعت ها پشت پنجره یا روی بالکن ها یا در رفت و آمد میان کوچه و خیابان و مغازه و اداره و... بر چشم خود افسار نمی زند و به هر سو نگاه می کند و گاه کار به جایی می رسد که از کوچکترین صحنه ای هم نمی گذرد تا شاید به کام دل برسند.(3)
منابع دینی نیز قرنها قبل از روانشناسان، این مساله را نوعی انحراف و بیماری دانسته است رسول خدا(ص) فرمود: «لکلّ عضوٍ من ابن آدم حظٌّ من الزّنا العین زناها النّظر؛(4) هر عضوی از بنی آدم بهره ای از زنا دارد، و زنای چشم، نگاه کردن به نامحرم است.»
و نیز از آن وجود مقدس مرویست: «اَلنَّظَرُ سَهْمٌ مَسموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبْلیسَ فَمَنْ تَرَکَها خَوْفاً مِنَ اللهِ اَعطاهُ اللهُ ایماناً یَجِد حَلاوَتَهُ فی قَلْبِهِ»(4-2) نگاه (به نامحرم) تیر زهرآلودی از تیرهای شیطان است و هر کس آن را از ترس خدا ترک کند، خداوند چنان ایمانی به او عطا کند که شیرینی اش را در دل خویش احساس کند.
یقیناً مراد از مسمومیّت نگاه، مسمومیت جسمی و بدنی نیست بلکه مقصود مسمومیّت روحی و روانی است در واقع نگاه به نامحرم و یا هر گونه نگاهی که به حرام صورت گیرد نوعی بیماری است که ویروس آن آدمی را به شدت بیمار و مستعد انحرافات بزرگی می نماید.
2ـ کاهش آرامش روانی و افزایش التهاب و اضطراب
افسار نزدن به نگاه، آرامش روحی و روانی انسان را نابود ساخته و فرد را دچار اضطراب و تشویش می نماید.(5)
توضیح مطلب این است که با توجّه به قدرت و دامنه نفوذ عاطفی زن و مرد بر یکدیگر و نقش حساس آن دو در تأمین نیازهای طبیعی و غریزی، اگر نتوانند از نگاه، خودداری کنند موجب جلب توجه شان به هم می شود و این امر، شدیداً انحراف اذهان و آشفتگی فکر و دل آن ها را در پی دارد. نگاه هم برای مردان در هر سنی مشکل ساز است و هم برای دختران و زنان!
به قول یکی از نویسندگان «چه بسیار دخترانی که به سبب شوق و دست یابی به نشانه های مقبول زیبایی و زنانگی به اختلالات روانی دچار می شوند. گمان و تصوّر چنین دخترانی آن است که زندگی و آینده آنها به اندازه بینی و یا خمیدگی آنان بستگی دارد، تا آن جا که حتی یک میلی متر کوتاهی طول مژه نیز می تواند به یک مسئله جدّی و بحرانی در زندگی تبدیل شود.»(6)
استاد شهید مطهری می گوید: «با توجّه به اینکه روح بشر فوق العاده تحریک پذیر است اشتباه است که گمان کنیم تحریک پذیری روح بشر محدود به حدّ خاصی است و از آن پس آرام می گیرد. هیچ فردی از تصاحب زیبا رویان و هیچ زنی از متوجّه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالأخره هیچ دلی از هوس، سیر نمی شود. تقاضای نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنی است و همیشه مقرون به نوعی احساس محرومیّت و دست یافتن به آرزوها و به نوبه خود منجر به اختلالات روحی و بیماریهای روانی می گردد.»(7)
در منابع دینی نیز در گذشته های دور به این امر اشاره شده است. علی(ع) فرمود: «من اطلق طرفه کثر اسفه؛ هر کس چشم خویش را آزاد گذارد، همیشه اعصابش ناراحت بوده(و به آه و حسرت دایمی گرفتار می شود)».(8)
و در جای دیگر فرمود: «من اطلق ناظره اتعب حاضره؛(9)هر کسی چشم را رها کند زندگی فعلی خود را به رنج و ناراحتی گرفتار نموده است.»
و حضرت امام صادق(ع) فرمود: «کم من نظرةٍ اورثت حسرةً طویلةً؛(10) چه بسیار نگاهها که حسرت طولانی (و همیشگی را در پی دارد.» و از طرف دیگر اگر چشم را از حرام بپوشاند از نظر روحی، راحت و آسوده خواهد بود، امام علی(ع) فرمود: «من غضّ طرفه اراح قلبه؛(11) کسی که چشمش را فرو بندد دل و روحش راحت خواهد بود.»
3ـ بیمار شدن عقل
انسان در سایه پیروی از آموزه های نورانی اسلام، به تکامل می رسد و عقلش رشد می کند و در صورت سرپیچی از دستورهای الهی و دست یازیدن به کردار خلاف شرع همچون نگاه کردن به نامحرم، از رحمت الهی دور می شود با خاموش شدن نور الهی در خانه دل، عقل و روح انسان دچار نوعی بیماری می گردد.
امام علی(ع) در این باره می فرماید: «قرین الشّهوة مریض النّفس معلول العقل؛(12) کسی که با شهوت نامشروع همراه است جان و عقلش مریض و بیمار است.»
و در جای دیگر فرمود: «ذهاب العقل بین الهوی و الشّهوة؛(13) نابودی عقل در هواپرستی و شهوت رانی است.»
وقتی عقل بیمار شد تصمیم گیریها و رفتارهای انسان نیز بیمارگونه خواهد بود.
4ـ تنوع طلبی
انسانی که پیش از ازدواج نگاههای بسیاری را تجربه کرده هنگام ازدواج اولاً به همسر خویش به دید شک و تردید می نگرد که نکند او هم چون خودش چشم به سوی نامحرمان داشته باشد و یا دیگران همواره چشم به همسر او دارند، ثانیاً همواره به مقایسه همسرش با دیده های خود مشغول است، ثالثا خود هر روز به دنبال دیدن مناظر جدید از صحنه های حرام است و تنوع طلبی و دیدن صحنه های حرام روان او را بیمار می سازد و چه بسا زندگی موجود را به سردی کشانده و یا دچار تنشهای شدید عصبی و روانی و گرفتار دام های فساد خواهد ساخت.
ویل دورانت می گوید: «فساد پس از ازدواج بیشتر محصول عادت های پیش از ازدواج است.»(14)
در ادامه سخنان خود می گوید: «میل به تنوع طلبی گرچه از همان آغاز در بشر بوده است. ولی امروزه به سبب اصالت فرد در زندگی نو و تعدد محرکات جنسی (از جمله مساله چشم و نگاه) در شهرها و تجاری شدن لذّت جنسی ده برابر گشته است.»(15)
در نتیجه باید گفت چشم نپوشیدن از محرمات از نظر روانی عامل نوعی بیماری و عادت مذموم، کاهش آرامش روانی و اضطراب روحی، از بین رفتن کرامت انسانی، و تنوع طلبیِ حرام می گردد.
پیامدهای خانوادگی و اجتماعی نگاه
نگاههای حرام علاوه بر پیامدهای روحی و روانی، زیانها و اثرات سوء خانوادگی و اجتماعی نیز دارد که به اهم آنها اشاره می شود:
1ـ بدنامی طرفین
چه بسیاری دوستی ها و ارتباط های نامشروع که از نگاه آغاز شده و تسلّط طبیعی شهوت، آن را به ناکجا آباد کشانیده، سبب بدبختی و بدنامی طرفین گردیده و سبب بروز مشکلات خانوادگی و اجتماعی شده است.
در مجلّات مختلفی که درباره جوانان و مسائل خانوادگی چاپ می شود می توان سرگذشت ها و نامه های زیادی را دید که حکایت از عشق های نامشروع دارد که بر اثر یک نگاه حرام به وجود آمده و سبب فساد و جنایت و... شده است. ولی نقطه آغاز آن همان نگاه حرام بوده است.
در تحقیقی که در نیواورلئان آمریکا(1982) در مورد خودکشی انجام گرفته است مشخص شده که ویژگی مهم عدّه ای از زنانی که دست به خودکشی زده اند، این است که پس از نگاه ها و برقراری ارتباط و بچه دار شدن نتوانسته اند همسر را برای خود حفظ کنند.(16) چرا که کاملا منطقی است، مردی که با نگاهی در داخل زندگی او آمد با نگاه به دیگری نیز می رود.
2ـ مقایسه های هوس آلود
در جامعه ای که نگاه به نامحرم رایج شود به دنبال آن تبرج و جلوه گری ها و آرایش و زینت حاکم می شود، و در پی آن زن و مرد به هر سوی و هر کس که بخواهند نگاه می کنند. اینجاست که همواره در زندگی حالت مقایسه بوجود می آید مقایسه میان آنچه دارند و آنچه ندارند(17)
دختران جوانی که امروزه در اوج نشاط و شادابی مغرور از دلبری ها و جلوه گری هاست و سعی می کنند با آماده نمودن جاذبه های تحریکی نگاههای دیگران را صید کنند باید بدانند که در فردایی نه چندان دور، خود دچار سرنوشت فرهنگ مقایسه خواهند شد و همان سرنوشتی را که برای دیگران رقم زده اند، برای خود او رقم می خورد.
البته این مساله محدود به دوران خاصی نیست و زنان و مردان جامعه را در سنین مختلف می تواند دچار حاشیه های بسیاری نماید و هر فرد تازه ای را همواره به صورت رقیبی جدی برای هم در آوَرَد و باعث ایجاد مقایسه و مشکلات بعدی شود.
3ـ نگرانی دائمی
افرادی که از طریق نگاه بهم رسیده و ازدواج و پیوند زندگیشان بر اساس این بنیان سست بنا شده است همیشه طرفین، خصوصاً زنان این نگرانی را دارند که نکند همسرش دوباره صید نگاه دیگری شود و زندگی او از هم بپاشد، و همین نگرانی همیشگی در عدم آرامش روحی و روانی او کافی است که زندگی او را به تلخ کامی بکشاند.
4ـ از هم پاشیدگی خانواده
اگر سری به هفته نامه ها و مجلّات خانوادگی بزنیم، صفحات راز و پزشک مشاور، مملو از غم نامه هایی است که دخترها و پسرها از دوستی ها و ازدواج های ناکام خود نوشته اند، بسیاری از ایشان وقتی شور و اشتیاق اوّلیه شان فرو نشست و با واقعیّت های زندگی، بیش تر آشنا شدند، با یک دیگر احساس نوعی بیگانگی و غرابت نموده، با عدم تفاهم در زندگی مشترک مواجه می شوند.
بسیاری از ازدواج هایی که از نگاهها شروع شده اند یا به سرانجام روشنی نرسیده، یا قبل از ازدواج رها شده و حاصلی جز بدنامی نداشته اند.(18) عشقی که با نگاه آمده با نگاه هم می رود.
دکتر جامعه شناسی در این زمینه می گوید: جوانانی که هم دیگر را در پارک ها و خیابان ها می یابند، یا از طریق تماس های تلفنی به هم دیگر علاقمند می شوند. اصولاً مبنا و اساس علاقه مندی خود را با همان نگاه های اوّلیه پایه گذاری می کنند و این عشق و علاقه وقتی ظاهری باشد(و از طریق نگاه بوجود آمده باشد) قاعدةً بعد از مدّت زمانی کوتاه (کم تر از یک سال) به طلاق می انجامد.(19)
تازه اگر هم ازدواجها برقرار بماند همیشه همراه با بگو و مگوهای مشکل ساز است.
پسری در مصاحبه می گوید:به نظر من، اگر پس از ایجاد ارتباط هایی بر مبنای نگاه، ازدواجی صورت گیرد مشکل آفرین می شود، چون پسرهایی که از طریق نگاه با دختری دوست می شوند، تا مشکلی در زندگی پیش می آید، می گویند. آره، تو همان کسی بودی که با من (از طریق نگاه و ...) دوست شدی...(20)
زلیخا مُرد از این حسرت که یوسف گشت زندانی
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی(21)
5 ـ زایش گناه
نقطه آغاز بسیاری از گناهان نگاه است، وقتی نگاه رفت، به دنبال آن دل می رود، دل رفت به دنبال آن دین می رود، بسیارند کسانی که گرفتار دام زنا و یا خودکشی و یا دیگر کشی شده اند ولی آغاز آن با یک نگاه بوده است.
در منابع دینی به شدّت روی این مسئله تکیه شده که گناه، گناه می آورد، از جمله امام صادق(ع) فرمود: «النّظرة بعد النّظرة تزرع فی القلب الشهوة و کفی بها لصاحبها فتنة؛ نگاه دوم بعد از نگاه اول غیر ارادی، در قلب، کشش یا شهوتی ایجاد می کند که برای انحراف بیننده و ایجاد فتنه ها کافی است.»
از حضرت مسیح(ع) نقل شده است که فرمود: «لاتکوننّ حدید النّظر الی ما لیس لک فانّه لن یزنی فرجک ما حفظت عینک فان قدرت ان لاتنظر الی ثوب المرأة الّتی لاتحلّ لک فافعل؛(22) هرگز نظرت را به سوی چیزی که برایت (حلال) نیست قرار نده زیرا تا زمانی که چشمت را حفظ کنی دامنت آلوده به زنا نمی شود، و اگر بتوانی حتی به لباس فردی که برایت حلال نیست نیز نگاه نکنی، این کار را انجام بده.»
این حدیث نشان می دهد که حتی نگاه به لباس، می تواند انسان را به کار خلاف عفّت بکشاند چه رسد نگاه به خود نامحرم!
از جمله مطالبی که امام هشتم در جواب محمد بن سنان فرمود این است: «نگاه کردن به زنان حرام است چون باعث تحریک(شهوت) مردان و کشیده شدن به فساد و وارد شدن به چیزی می شود که برای او حلال و زیبا نیست.»(23)
این روایت تصریح می کند که نگاه کردن به نامحرم(مرد و زن) عامل تحریک شهوت و کشیده شدن به فساد بدتر می شود.
یکی از نویسندگان، می گوید: نگاه به نامحرم در این دنیا نیز با شعله ورشدن آتش شهوت، انسان را در فساد و تباهی غوطه ور می سازد.»(24)
استاد مطهری: «غریزه جنسی، غریزه ای نیرومند و عمیق و دریا صفت است و هرچه بیش تر اطاعت شود، سرکش تر می گردد، همچون آتش که هرچه به آن بیش تر خوراک بدهند شعله ورتر می شود.»
لذا بهترین راه برای دوری از شهوات حرام، چشم پوشی از نگاه به نامحرم است.
علی(ع) فرمود: «نعم صارف الشهوات غضّ الابصار؛(25) چشم پوشی از نگاه (به نامحرم) بهترین عامل بازدار از شهوت است.»
چشم پوشی، وظیفه شرعی یک مسلمان
قرآن کریم غض بصر، پایین انداختن دیده و چشم پوشی از نگاه به نامحرم را وظیفه مسلمانان اعلام کرده و به زن و مرد توصیه کرده است که مواظب چشمان خود باشند. قرآن کریم می فرماید: به مؤمنان بگو چشمان خود را فرو بندند و دامن خود را از حرام حفظ کنند، این برای آنها پاکیزه تر است و خدا به آنچه می کنند، آگاه است. قُل لِلمؤمِنینَ یغُضُّوا مِنْ اَبْصارِهِمْ وَ یَحفَظُوا فرجَهُمْ ذلِکَ اَزْکی لَهٌم اِنَّ اللهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعونَ (26)
و پس از آن فرمود : به زنان با ایمان بگو چشمانشان را (از نامحرم) فرو بندند و دامن خود را از حرام حفظ کنند. وَ قُلْ لِلْمؤمِناتِ یَغْضُضنَمِنْ اَبْصارِهنَّ وَ یَحفَظنَ فُروجَهُنًّ...(27) پس خواست قرآن رعایت عفت عمومی برای زن و مرد است و این کار را وظیفه ضروری و واجب مومنین شمرده شده است.
حضرت علی ـ علیه السلام ـ به نقل از انجیل می فرماید : « در تورات نوشته شده زنا نکن، ولی من می گویم حتی نگاه حرامی نکن چرا که اگر چنین کنی همان وقت در دلت با او زنا کرده ای . (28). و نیز می فرماید : « نابینا بودن بهتر از نگاه های حرام و نامشروع است »
چشمی که تیرهای نگاه را به نامحرمان پرتاب می کند، محل کمین شیطان است. امام صادق علیه السلام می فرمایند: اَوَّلُ النَّظَرَةِ لَکَ وَ الثّانیَةُ عَلَیکَ وَ لا لَکَ وَ الثّالِثَةُ فیهَا الهَلاکُ؛ نگاه اول [ناخودآگاه و غیر ارادی به نامحرم] براى تو [حرام نیست] و نگاه دوم ممنوع است و حرام و نگاه سوم، هلاکتبار است.(29)
حضرت علی ـ علیه السلام ـ درباره مواظبت و حفاظت از چشمها فرمود: چیزی در بدن کم سپاستر از چشم نیست، خواسته اش را ندهید که شما را از یاد خدا باز می دارد. لَیْسَ فِی الْبَدَنِ شَیءٌ اَقَلَّ شٌکراً مِنَ الْعَیْنِ فَلا تُعطوها سٌؤلَها فَتَشْغَلکُم عَنْ ذِکْرِ اللهِ عَزَّ وَجَل(30)
از فحوای حدیث رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ که فرمود: همه چشمها روز قیامت گریانند جز سه چشم: چشمی که از ترس خدا بگرید، چشمی که از نامحرم فرونهاده شود، چشمی که در راه خدا (و پاسداری از کیان اسلام) شب زنده دار باشد, فهمیده می شود که علاوه بر حسرت دنیوی, نگاه کننده به نامحرم در آخرت نیز از فرط حسرت و پشیمانی، چشمانی گریان خواهد داشت. کُلُّ عَیْنٍ باکِیَةٌ یَومَ القِیامَةِ اِلّا ثَلاًثَةُ اَعیُنٍ: عَیْنٌ بَکَتْ مِنْ خَشیَةِ اللهِ وَ عَیْنٌ غَضَّتْ عَنْ مَحارِمِ اللهِ وَ عَیْنٌ باتَت ساهِرَة فی سبیلِ الله (31)
و از امام صادق ـ علیه السلام ـ است که فرمود: «مَنْ نَظَرَ اِلی امْرأَهٍ فَرَفَعَ بَصَرَهُ اِلیَ السَّماءِ اَوْ غَمَضَ بَصَرَهُ لَمْ یَرْتَدَّ اِلَیْهِ بَصَرُهُ حَتّی یُزَوَّجَهُ اللهُ مِنَ الْحُورِ العینِ»(32) هر کسی فرد نامحرمی را ببیند و (بلافاصله) دیده اش را به آسمان بدوزد یا چشم فرو بندد، چشم باز نگرداند مگر خداوند حوریان بهشتی را به عقد او در آورد.
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «مَنْ مَلَاَ عَیْنَیْهِ مِنِ حَراماً حَشاهُما اللهُ عَزَّ وَجَلَّ یَوْمَ القِیامَهِ بِمَسامیرَ مِنْ نارٍ وَحَشاهُما ناراً حَتّی یَقْضِیَ بَیْنَ النّاسِ ثُمَّ یُؤمَرُ بِه اِلَی النّارِ»(33) آن که چشمانش را از نگاه به نامحرم پُر کند، روز قیامت، خداوند چشمانش را با میخ های آتشین و از آتش پر کند، تا وقتی که به حساب مردم رسیدگی کند، سپس امر می شود که او را به جهنم ببرند.
پی نوشت ها:
1. بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، دارالکتب الاسلامیة، ج 104، ص 41، ح 52؛ منتخب میزان الحکمه، محمدی ری شهری، قم دارالحدیث، 1382، ج 1، ص 504.
2. میزان الحکمه، همان، ص 504.
2-2. حکمت 401 نهج البلاغه
3. دکتر احمد احمدی، روانشناسی نوجوان و جوانان، اصفهان، نشر مشعل، چهارم، 1373، ص 125 جوانان و روابط، ابوالقاسم حاجی، مرکز مطالعات و پژوهش های حوزه، 1380، ص 136.
4. جامع الاخبار، ص 408،ح 1129، به نقل از منتخب میزان الحکمه، ج1، ص 504، ح 6141.
4-2. بحارالانوار، ج 101، ص 38.
5. مشکلات جنسی، ناصر مکارم شیرازی، قم، انتشارات نسل جوان، ص 167.
6. چهره عریان، خانم دکتر سعداوی، ص 168؛ مقدمه ای بر روان شناسی زن، ص 110، به نقل از جوانان و روابط، همان، ص 34.
7. مسأله حجاب، مرتضی مطهری، قم، انتشارات صدرا، 1374، ج 42، ص 84 ـ 87.
8. میزان الحکمه، محمدی ری شهری، همان، ج 10، ص 74 و غررالحکم، ج 2، ح 304.
9. منتخب میزان الحکمه، همان، ص 504، ح 61313.
10. همان، ج 1، ص 504، ح 6133.
11. همان، ح 6141
12. میزان الحکمه، ج 10، ص 378 و 386.
13. همان، ج 1، ص 360، ح 4421.
14. لذّات فلسفه، ویل دورانت، تهران، نشر دانشجویی، ص 94.
15. همان، ص 94 و 97.
16. رـ ک: تحلیلی بر روابط دختر و پسر در ایران، دکتر علی اصغر احمدی، سازمان انجمن اولیاء و مربیان، پنجم، 1378، ص 83، جوانان و روابط، همان، ص 80.
17. ر.ک: فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، حداد عادل، تهران انتشارات سروش، ص 70، جوانان و روابط، ص 46، با تغییرات.
18. جوانان و روابط، ص 55 با تغییرات.
19. همان، ص 55، هفته نامه دیدگاه، دکتر شیخی، پیش شماره 3، آبان، 79، ص 5.
20. ایران جوان، ش 135، ص 36، جوانان و روابط، ص 56.
21. گلی از هر چمن، سیدمحمد علی جزایری، الامام المنتظر، ص 437.
22. منتخب میزان الحکمه، ص 230، ح 2740.
23. همان، ص 505، ح 6142.
24. آیین همسرداری، ابراهیم امینی، تهران انتشارات اسلامی، 43، 1374، ص 171.
25. میزان الحکمه، مکتبة الاعلام الاسلامی، ج 1، ص 72.
26. نور (24)، آیه 30.
27. نور (24)، آیه 31
28. ا نجیل متی ، 5 / 27 / 28
29. من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 474، ح 4658
30. بحارالانوار، ج 101، ص 35.
31. بحارالانوار، ج 101، ص 35.
32. بحارالانوار، ج 101، ص 37.
33. ثواب الاعمال، ص 338.
نوشته های مخاطبین:
به قلم «عبدالله ایرانی»
لینک مطلب:
http://rahemoghaddas.blog.ir/post/221