محمد(ص)، اصل و فرع عبودیت است، محمد را زندگی باید کرد تا از نفسانیت به در آمده و به اوج بندگی رسید؛ محمد، آینه تمام نمای خدای احد و واحد، و تسلیم محض حق و حقیقت است؛ محمد را هرچه شبیه تر شویم، بیشتر همرنگ حقیقت شده و خدایی تر می گردیم... «ادامه مطلب»...
پیشتر می اندیشیدم که تو غیر ممکنی! تو محالی! تو آنقدر، دور و بعیدی که... «ادامه مطلب»...
برادری به تعداد نیست، به وفاداری است؛ یوسف یازده برادر داشت و حسین، ابالفضل(ع) را؛ برادرانی که به عمق چاه تنهایی ات می افکنند و برادری که تا قرارگرفتن در ورای بلندای ماه، قمرِ زندگی حماسی و دستان پر قدرت مبارزه الهی ات می شود... «ادامه مطلب»...
ای انسان! چه چیز تو را به آن وا می دارد که گمان کنی: همیشه در قدرتی، همواره میتوانی زور بگویی و جسارت کنی، تا ابد بالایی و دیگران از تو حساب می برند، هیچگاه به کسی محتاج نمی شوی... به چه چیزت غرّه ای؛ ای آنکه ابتدایت آبی ناچیز است و انتهایت خاکی بی چیز!... «ادامه مطلب»...
می گویند «سارا که باشی دارا خودش می آید»؛ عده ای هم می گویند «دارا که باشی سارا خودش می آید» اما... «ادامه مطلب»...
افکار ما میتواند یک بیابان خشک را به گلستانی زیبا تبدیل کند... «ادامه مطلب»...