سلام بر انقلابیون. سلام بر موحدین مُرَجَّب آزاده عدالت خواه ظلم ستیزی که با شهیدزیستن، به خیل انقلابیون درآمده و از شعوب و دستههای گوناگون، بر محور راستی و درستی، گرد هم مجتمع گردیده، هیمنه پلید نفسپرستی و نفسپرستان را در رمض و آتش مقدس قیام و توبه و اصلاح و پاکی سوزانده، بر سریر سعادت جاودان قرب و شهود حق تکیه زده و خود، دانشگاهی الهی برای رهپویان این راه مقدس شده اند... «ادامه مطلب»...
انقلابی، تحقیر میشود اما تطمیع نه! تکذیب میشود اما ذرهای تردید به دل راه نمیدهد و در راه مقدس تحقق آرمانها و عقاید ناب الهی و انسانی و نیز، تبدیل تهدیدها و تحدیدها به فرصت، بدون تخریب حق و حقیقت و تضییع حقوق، تلاشی مستمر و استقامتی خستگیناپذیر مینماید.
انقلابی میداند، انتخاب، امتحان در پی دارد. بیهزینه نمیشود بر سر عقیده ایستاد. ارزش هر کس به قدر انتخاب او و هزینهای است که برای آن میپردازد. تنها آنها که سر در آخور طبیعت ندارند، به ندای فطرت بیدار خود لبیک گفته و تا آخرین نفس، پای آرمان و هدف مقدس خویش، مستحکم میمانند.
انقلاب، برگشتن از حالی به حال دیگر، دگرگون شدن، تحول اساسی، قیام و نهضت است که همواره در حرکت و ادامه دار بوده و هیچگاه دچار سکون و سکوت نمی شود.
انقلاب، در نهاد آفرینش است و جهان همواره در حال نوشدن و تغییر است و این تحول، تا ابد ادامه خواهد داشت؛ چراکه حضرت احدیت اگرچه در ذات، ثابت است اما در صفات و تجلیات، مدام در سیری انقلابی و نوشونده قرار دارد. که پروردگار عالم هر روز و هر لحظه مشغول امری تازه بوده و روزآمدی، از صفات قطعی اوست: «کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ»﴿الرحمن/۲۹﴾ خداوند هر زمان در کارى تازه است. و از امیرالمومنین امام علی(ع) روایت است: «مِنْ أَحْدَاثٍ بَدِیعٍ لَمْ یَکُنْ» خداوند هر روز امر جدیدى ایجاد مىکند که قبلًا نبوده است.(الکافی، ج۱، ص۱۴۱)
این نوشوندگی و انقلاب مدام، حتی در سخن خداوند نیز وجود دارد و قرآن برای هر عصر و زمان، حرف و سخنی منطبق بر همان عصر و زمان دارد: «إنَّ رَجُلاً سَأَلَ أبا عَبدِ اللَّهِ علیه السلام: ما بالُ القُرآنِ لا یَزدادُ عِندَ النَّشرِ وَالدِّراسَةِ إلّا غَضاضَةً؟ فَقالَ: لِأَنَّ اللَّهَ لَم یُنزِلهُ لِزَمانٍ دونَ زَمانٍ، ولا لِناسٍ دونَ ناسٍ، فَهُوَ فی کُلِّ زَمانٍ جَدیدٌ، وعِندَ کُلِّ قَومٍ غَضٌّ، إلى یَومِ القیامَةِ» امام رضا(ع) می فرماید، فردى از امام صادق(ع) پرسید: چرا قرآن، هرچه بیشتر منتشر و مطالعه می شود، بر تازگى و طراوت آن، افزوده میگردد؟ فرمود: چون خداوند، آن را براى زمانى خاص و مردمى خاص، فرو نفرستاد. پس، قرآن، در هر زمانى، نو و براى هر مردمى، تا روز قیامت، با طراوت است و حرف تازه ای منطبق اقتضائات هر قوم و زمان دارد.(عیون أخبار الرضا، ج2، ص87، ح32)
بنابراین، یکی از مهمترین تفاوتهای یک مومن انقلابی با مومن غیر انقلابی در این است که او با توجه به مقتضیات زمان، تفسیرها و اجتهادهای پویا و به روزتری از قرآن استخراج می نماید و راه و روش زندگی دینی، سیاسی، اقتصادی و... خود را در قالبهای منطبق بر زمانش ارائه می دهد، بدون آنکه حتی ذره ای از روح کلام خدا و ارکان تعالیم انبیای الهی تخطی نماید.
انسان مومن انقلابی، روشنفکر و بهروز و آزاداندیش است. انسان مومن انقلابی، فرزند زمان خویشتن است. زمانشناس و انتخابگر است، «ساکن و منزوی» نبوده و همواره با «حرکت» همراه است. او با پای نهادن بر سرِ نفسِ خویش، یک سروگردن بالاتر از همه، جهان را از افقی گستردهتر و سطحی رفیعتر مورد ارزیابی قرار میدهد و همواره با محوریت فقهی پویا و اصولی نوشَوَنده اما اصیل، انحرافناپذیر و الهی، در میان عصر خود و حتی جلوتر از زمان خویش حرکت میکند.
انسان مومن انقلابی، ریشهای ثابت در بستری متحرک به سوی تعالی و کمال دارد و درخت طیبه وجودش، اقتضای فصول و الزامات زمان و مکان را به خوبی درک نموده و با آن همرنگ و هماهنگ میگردد.
انسان مومن انقلابی می داند که بدون تغییر، نابودی، حتمی است. چراکه امام کاظم(ع) می فرمایند: «مَن استَوى یَوماهُ فَهُوَ مَغبونٌ و مَن کانَ آخِرُ یَومَیهِ شَرَّهُما فَهُوَ مَلعونٌ و مَن لَم یَعرِفِ الزِّیادَةَ فی نَفسِهِ فَهُوَ فی نُقصانٍ و مَن کانَ إلَى النُّقصانِ فَالمَوتُ خَیرٌ لَهُ مِنَ الحَیاةِ» کسى که دو روزش با هم برابر و یکنواخت و بدون تغییر باشد، زیانکار است. کسى که امروزش بدتر از دیروزش باشد، از رحمت خدا به دور است. کسى که رشد و بالندگى و پیشرفت و روزآمدی در خود نیابد، به سوى کاستىها مىرود و آنکه در راه کاستى و نقصان گام بر مىدارد مرگ برایش بهتر از زندگى است.(بحارالأنوار، ج78، ص327)
بنابراین مهمترین صفت و نشانه انسان مومن انقلابی، انقلابی بودن، انقلابی ماندن و انقلابی حرکت کردن است، نه صرفا انقلاب کردن و رها نمودن آن یا بسنده نمودن به شعارها و ظواهر انقلابی!
حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در این خصوص می فرماید: «بدیهی است که این آرمانهای انقلاب در کوتاهمدّت تحقّق پیدا نمیکند؛ اگر بخواهیم این آرمانها در جامعه تحقّق پیدا کند، یک حرکت بلندمدّت لازم دارد. یعنی چه؟ یعنی زنده بودن انقلاب. ببینید! اینکه مدام میگوییم انقلابی باشیم، انقلابی بمانیم، معنایش این است. اگر چنانچه انقلاب استمرار پیدا کرد، تحقّق این آرمانها ممکن خواهد شد؛ اگر چنانچه این استمرار با آگاهی و هوشیاری و دقّتِنظر و مانند اینها باشد، تحقّق این آرمانها قطعی خواهد شد؛ امّا اگر وسط راه به این نتیجه رسیدیم که انقلاب دیگر لازم نیست، دیگر دیوانسالاری و تشکیلات حکومت باشد، اینها تحقّق پیدا نمیکند. مگر ما اصلاً انقلاب کردیم برای اینکه آنها بروند، حکومت را بدهند به ما؟ مگر برای این انقلاب کردیم که حکومت را بگیریم؟ آنهایی که مبارزه میکردند، آنهایی که شلّاق میخوردند، آنهایی که زندان میرفتند، چیزی را که فکر نمیکردند، این بود که یک روزی این انقلاب پیروز بشود، اینها مثلاً بشوند وزیر و وکیل و رهبر و رئیس و این حرفها؛ به ذهنها خطور نمیکرد؛ برای هدفی حرکت میکردند و کار میکردند. هدف این نبود که یک عدّهای مدیریّت را تحویل ما بدهند، ما هم مثل آنها شروع کنیم مدیریّت کردن، منتها آنها آدمهای بدی بودند، ما آدمهایی خوبی باشیم؛ که اگر آن جور باشد خوب هم نمیمانیم؛ انسانْ خوب هم نمیمانَد. پس بنابراین، انقلاب باید استمرار پیدا کند. ببینید! من با استدلال دارم میگویم که انقلابی باید بود و انقلابی باید ماند و انقلابی باید حرکت کرد، که طبعاً این الزاماتی دارد؛ انقلابی حرکت کردن الزاماتی دارد... در مجموعه انقلاب، از اوّلِ انقلاب یک تفکّر غلطی وجود داشت و آن این بود که انقلاب، تا وقتِ تشکیل نظام است؛ وقتیکه نظام تشکیل شد و نهادها و مقرّرات و دیوانسالاری و مانند اینها مستقر شد، دیگر انقلاب برود دنبال کارش؛ دیگر کاری با انقلاب نداریم؛ انقلاب را هم معنا میکنند به تنش و دعوا و سروصدا و کارهای غیر قانونی و از این حرفها. یک چنین تفکّری مال امروز نیست و از روز اوّل پیروزی انقلاب یک چنین تفکّری وجود داشت؛ این تفکّر، غلط است.»(بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان، ۱۳۹۷/۰۳/۰۷)؛ «در گذشته هم داشتیم، امروز هم داریم- انقلابیگری را با رفتار هیجانی اشتباه میگیرند، با حرفهای غیر مسئولانه اشتباه میگیرند؛ نه، انقلابیگری این نیست؛ انقلابیگری آن روحیهی اقدام صحیح، عازم، و جازم در جهت درستی است که با عقلانیّت برخاستهی از روحیهی انقلابیگری ترسیم شده. ببینید؛ امام بزرگوار ما الگو است؛ امام از همه انقلابیتر بود؛ خب ماها از اوّل کار در خدمت این قضیّه بودیم؛ واقعاً ماها کم میآوردیم، امّا امام هیچ وقت کم نیاورد؛ از همه انقلابیتر امام بود، از همه عاقلتر هم امام بود؛ از همه عاقلتر بود، از همه پختهتر و سنجیدهتر کار میکرد و حرف میزد.»(در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت سیزدهم، ۱۴۰۰/۰۳/۰۶)
امام خمینی(ره) نیز انسان مومن انقلابی را یک آرمانگرای تحولخواه قانونمند برشمرده و می فرماید: «شماها کوشش کنید که مسائل را روی موازین عمل بکنید. کوشش کنید که ـ عرض می کنم که ـ آرامش محفوظ باشد و روی موازین پیش برود. وقتی که آرامش شد، روی موازین پیش رفت، ظلم به کسی نخواهد شد. و اما اگر بنا باشد که روی موازین نباشد، این بالاخره وقتی دست یک دسته اشخاص جوان افتاد که آدمهای خوبی هستند، بین آنها هم یک دسته اشخاص مفسد افتادند، این کم کم می رسد به هرج و مرج و کم کم به زد و خورد و کم کم به کُشت و کشتار و یک شهری را، یک مملکتی را ناآرام می کند. وقتی ناآرام کرد، دیگر نمی شود کارهای اصلاحی را کرد. شما همیشه باید توجه به این بکنید کارها اصلاحی باشد، نه کارها روی موازین فساد باشد. کار اصلاحی هم باید روی آرامش باشد، نه اینکه هر کس هر کاری دلش می خواهد بکند و بگوید که ما انقلابی هستیم. حالا که انقلابی هستیم، دیگر نه دادگستری و نه قوانین و نه قوانین شرع و نه هیچ چیز دیگر در کار نیست، ما می خواهیم خودمان هر کاری دلمان می خواهد بکنیم. نخیر، مسئله این طور نیست. در هیچ حکومتی؛ در حکومت علی بن ابی طالب هم این جور نبوده که هرج و مرج باشد، هر کس هر کاری دلش بخواهد بکند، اگر یک کار خلاف می کرد، حضرت امیر می آورد و حدَّش می زد. این طور است مسئله.
شما خیال نکنید که حالایی که انقلاب شده، پس ما هر کاری دلمان می خواهد بکنیم. ضد انقلابها جزء شماها می شوند، شما هم نمی شناسید آنها را، تحریک هم می کنند. می ریزید، می شکنید و یک مملکت را این طوری نمایش می دهید که اینجا هرج و مرج است. این مملکت هرج و مرجی است، هر کس هر کاری دلش می خواهد بکند... اینها صحیح نیست. اینها را من نصیحت می کنم به شما که متوجه باشید که کاری نکنید که دنیا به ما بگویند یک دسته وحشی جمع شدند در شهرها و در ایران و هر کاری هر کسی دلش می خواهد بکند. نه موازین قانونی هست، نه موازین شرعی هست، نه رجوع به دادگاهها هست، نه رسیدگی هست، هر که، هر کس را تشخیص داد به اینکه فرض کنید که ناباب است، بدون اینکه مراجعه به مواردش بکند، خودش برود عمل بکند. یک همچو چیزی حکومت جنگل است. کاری نکنید که ایران را متهم کنند به اینکه حکومت جنگل دارند. حکومت وحشیگری دارند.
باید شما الآن همۀ جهات را حفظ کنید و بیشتر آداب اسلامی را باید حفظ بکنید. آداب اسلامی این است که، هر کسی موظف بداند خودش را به اینکه حفظ حدود و ثغور را بکند، نه اینکه هر کس هر کاری، هر کمیته ای دلش می خواهد هر کاری بکند. از او بپرسند چرا؟ می گوید انقلاب است. هر پاسداری هر کاری دلش می خواهد بکند، از او بپرسند، می گوید انقلاب است. هر جوانی هر کاری می خواهد بکند، می گوید انقلاب است. معنایش این است که اصلاً انقلاب ـ آن هم، انقلاب اسلامی ـ هرج و مرج است. انقلاب اسلامی، حکومت جنگل است. این غلط است، باید موازین داشته باشد. روی موازینش... باید موازین داشته باشد، نه اینکه هر کسی هر کاری دلش می خواهد بکند، و هر کس هر جور عمل بکند و اسمش هم این است که انقلاب است. انقلاب اسلامی؛ معنایش این است که متحول شده است یک مملکت طاغوتی که هر کس می خواست ظلم بکند می کرد به اتّکال سرنیزه می کرد؛ مبدَّل شده است به یک مملکت اسلامی که روی موازین اسلامی عمل می شود. موازین اسلامی این است که اگر فرض کنید یک کسی جرمی کرده است، خودش نمی تواند برود آن جرم را عوض کند.»(صحیفه امام، ج10، ص478تا480)
امام خمینی(ره) انسان مومن انقلابی را مظهر ایمان به کلمه توحید و توحید کلمه توصیف نموده و می فرماید: «ما به قدرت طبیعی بر این مشاکل و بر این مصیبتهایی که وارد شده است فائق نیامده ایم؛ برای اینکه قدرت ما به حَسَب طبیعتْ یک قدرت بسیار ناچیزی بود در مقابل قدرتهای بسیار بزرگ مثل قدرت امریکا و قدرت شاه سابق، با آن ابزاری که اینها در دست داشتند. ما به اینها که غلبه کردیم، ملت ما که در این نهضت پیروز شد، این فقط برای اتکال به خدا بود. در ملت ما یک تحولی حاصل شد که آن تحول سابقه نداشت؛ آن تحول اینطور بود که شهادت را برای خودشان فوز عظیم می دانستند. جوانهای ما الآن هم پیش من می آیند، بعضی از آنها، و می گویند که شما دعا کنید که ما شهید بشویم! این رمزِ پیروزی بود که همان طوری که در صدر اسلامْ مسلمین با این رمز پیش بردند، ملت ما هم با این رمز پیش برد؛ و با این رمز است که ملتها می توانند پیش ببرند. »(صحیفه امام، ج6، ص502)؛ «از یاد نبرید این رمز پیروزی را. این وحدت کلمه ای که در تمام اقشار ایران پیدا شد معجزه بود. کسی نمی تواند این را ایجاد کند؛ این معجزه بود. این امر الهی بود. این وحی الهی بود نه کار بشر. رمز پیروزی شما اول ایمان ثابت؛ و بعد وحدت کلمه. این دو مطلب را حفظ کنید.»(صحیفه امام، ج6، ص310)
حضرت روح الله(ره) محبت و مدارا و همراهی با خواست و اراده مردم را شاهکلید فکر و عمل انقلابی عنوان نموده و میفرماید: «اسلام به این است که اعمالتان را تعدیل کنید؛ با مردم رفتار خوب بکنید؛ برادر باشید با مردم؛ مردم را اینطور حساب نکنید. رژیمهای سابق مردم را از خودشان جدا میدانستند. آنها در یک طرف بودند؛ مردم هم در یک طرف بودند. آنها مردم را میکوبیدند؛ مردم هم آنها را اگر میتوانستند میکوبیدند. امروز که مردم جدا نیستند از پاسداران اسلام، حکومت اسلام که از مردم جدا نیست... از همین مردم و از همین جمعیت است، شما هم از همین مردمید و از همین جمعیتید، شما کاری نکنید که مردم از شما بترسند. شما کاری بکنید که مردم به شما متوجه بشوند. شما کاری بکنید که مردم محبت به شما بکنند؛ پشتیبان شما باشند. اگر مردم پشتیبان یک حکومتی باشند، این حکومت سقوط ندارد؛ اگر یک ملت پشتیبان یک رژیمی باشند؛ آن رژیم از بین نخواهد رفت. اینکه رژیم سابق از بین رفت، برای اینکه پشتیبان نداشت؛ ملت پشتیبانش نبود؛ ملت پشت به او کرد، بلکه خود ملت او را بیرونش کرد. رضاخان را وقتی متفقین از این مملکت بیرون کردند، مردم شادی میکردند، با اینکه در خطر بودند، جانشان در خطر بود! لشکر غیر بود، لشکر اجنبی بود، لشکرهای اجنبی بودند که ریختند به ایران، ولی چون رضاخان را بردند، مردم خوشحالی میکردند. ما خودمان مطلع بودیم در بین مردم. این مرد هم که رفت که دیدید چه شادیها کردند. برای اینکه پشتیبان نداشتند. کاری نکنید که مردم بگویند که ای کاش نبود این پاسدار! کاری ما نکنیم که مردم بگویند ای کاش روحانیتی در کار نبود. مسئله مهم است. قضیه این نیست که من ساقط باشم؛ قضیه این نیست آقا ساقط باشند؛ قضیه این است که اسلام در خطر است.»(صحیفه امام، ج8، ص372)
رهبر انقلاب در خصوص لزوم رفتار و رابطه مهرورزانه و منعطف انقلابیون در راستای جذب حداکثری اقشار و افکار گوناگون می فرماید: «جبههی انقلاب را گسترش بدهید، یارگیری کنید؛ حذف نکنید؛ صِرف اختلاف سلیقه و اختلاف نظر دربارهی فلان مسئله موجب طرد نشود. بعضی هستند که به اسلام و انقلاب و نظام اسلامی و به خیلی از خصوصیّاتی که شما به آن اهمّیّت میدهید معتقدند، در فلان مسئلهی خاص با شما موافق نیستند؛ این نباید موجب بشود که شما او را طرد کنید، از دایرهی انقلابیگری خارج بدانید. هر چه میتوانید جبههی انقلاب را گسترش بدهید، جذب کنید؛ البتّه منظورم جذب منافق نیست، جذب آدم بیاعتقاد نیست؛ جذب آدم معتقدی است که با شما اختلاف سلیقه دارد.»(در ارتباط تصویری با نمایندگان تشکلهای دانشجویی، ۱۳۹۹/۰۲/۲۸)
یکی دیگر از مهمترین اصول و نشانه های انسان مومن انقلابی، ساده زیستی وی در همه جنبه های زندگی فردی و اجتماعی اوست. چراکه بی شک، دنیاطلبی و زندگی فراتر از حد ضرورت و الزامات زندگی معمولی و متوسط اعضای اجتماع، اساسی ترین آفت انقلابی ماندن و انقلابی حرکت کردن است.
امام خمینی(ره) با درک عمیق نتایج شوم و صدمات بسیار آلوده شدن انقلابیون به زخارف دنیوی، می فرماید: «اگر بخواهید بى خوف و هراس در مقابل باطل بایستید و از حق دفاع کنید و ابرقدرتان و سلاحهاى پیشرفتۀ آنان و شیاطین و توطئه هاى آنان در روح شما اثر نگذارد و شما را از میدان به در نکند، خود را به ساده زیستن عادت دهید و از تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهیزید. مردان بزرگ که خدمتهاى بزرگ براى ملتهاى خود کرده اند اکثر ساده زیست و بى علاقه به زخارف دنیا بوده اند. آنها که اسیر هواهاى پست نفسانى و حیوانى بوده و هستند براى حفظ یا رسیدن به آن تن به هر ذلت و خوارى مى دهند؛ و در مقابل زور و قدرتهاى شیطانى خاضع، و نسبت به توده هاى ضعیف ستمکار و زورگو هستند. ولى وارستگان به خلاف آنانند. چرا که با زندگانى اشرافى و مصرفى نمى توان ازرشهاى انسانى ـ اسلامى را حفظ کرد. جوانان ایران و زنان و مردان که در زمان طاغوت با تربیت طاغوتى بار آمده بودند هرگز نتوانستند با قدرت طاغوتى مقابله کنند. ولى آنگاه که به دست تواناى حق ـ جل و علا ـ به انسان انقلابىِ دور از علایق شیطانى متحول شدند آن قدرت عظیم را سرکوب کردند. دستهاى جنایتکارى که جوانان عزیز را در رژیم سابق به مراکز فساد کشاند و از انسانهاى آزاد، عروسکهاى مصرفى تراشید انگیزه و نقشه شان این بود که هر خیانتى که در کشور واقع مى شود و هر چه به سر ملت و ذخایر ارزندۀ آن مى آید و هر چه زنجیرهاى استعمار به دست و پاى مردم محکمتر مى شود، در مقابل بى تفاوت باشند یا به حمایت همان رویّه برخیزند. امروز هم قشر فعال در جبهه ها و پشت جبهه ها همان طبقات محروم ساده زیست هستند. و در بین آنان از آن وابستگان و دلبستگان به علایق دنیا اثرى نمى بینید.»(صحیفه امام، ج18، ص471)
حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی به تاریخ ۹۵/۳/۱۴، در مراسم بیست و هفتمین سالگرد امام خمینی رحمهالله علیه فرمودند: «انقلاب مال همه است، انقلاب یک شط جاری است... و همه میتوانند انقلابی باشند... همه انقلابی باشند تا بتوانیم این راه دستیابی به اهداف انقلاب را با موفقیت پیش برویم... برای انقلابی بودن شاخص هایی وجود دارد. من پنج شاخص را ذکر می کنم... که ما باید سعی کنیم در خودمان این پنج شاخص را ایجاد کنیم و حفظ کنیم، هرجا هستیم؛ یکی در کار هنر است، یکی در کار صنعت است، یکی در کار فعّالیّت سیاسی است، یکی در کار فعّالیّت علمی است، یکی در کار فعّالیّت اقتصادی و بازرگانی است؛ فرقی نمی کند؛ این شاخصها در همه افراد ما ملّت ایران می تواند وجود داشته باشد... این پنج شاخص اگر در کسی وجود داشته باشد، قطعاً انقلابی است؛ حالا درجات انقلابی بودن، همانطور که عرض کردیم، مختلف است.»؛ پنج شاخص انقلابیگری، انقلابی بودن و انقلابی ماندن که رهبر انقلاب در بیاناتشان به آنها پرداختند عبارتند از:
1) پایبندی به مبانی و ارزشهای اساسی اسلام و انقلاب: «بنده در سال گذشته در همین جلسه راجع به مبانی امام صحبت کردم. [اثبات اسلام ناب محمدی و نفی اسلام آمریکایی، اعتقاد به وعده الهی و بی اعتمادی به مستکبران، اعتقاد به اراده مردم و مخالفت با تمرکزهای دولتی، حمایت جدی از محرومان و مستضعفان، مردود دانستن اسراف و اشرافی گری، قرار داشتن در جبهه مخالف با مستکبران، اعتقاد به استقلال ملی و ردِّ سلطه پذیری، وحدت ملی و توجه به توطئه های تفرقه افکن] مبانی اساسی ما آنهاست... اگر این پایبندی وجود داشت، حرکت، حرکت مستمر و مستقیم خواهد بود. در تندباد حوادث این حرکت تغییر پیدا نمیکند... نقطه مقابل این پایبندی عملگرایی افراطی است. یعنی هر روزی به یک طرف رفتن، هر حادثهای انسان را به یک طرف کشاندن.»
2) هدفگیری آرمانهای انقلاب و همت بلند برای رسیدن به آنها: «بعضی سعی میکنند جامعه و جوانهای ما را دچار ناامیدی کنند. بگویند آقا فایده ندارد! نمیشود! نمیرسیم! ... شاخص دوم این است که هرگز منصرف نشویم از رسیدن به آن اهداف بلند و آرمانهای بلند. تسلیم نشویم در مقابل فشارها.»
3) پایبندی به استقلال کشور: «استقلال سیاسی معنایش این است که ما در زمینهی سیاسی فریب دشمن را نخوریم... استقلال فرهنگی که از همه مهمتر است در این است که سبک زندگی را سبک زندگی اسلامی ایرانی انتخاب بکنیم... استقلال اقتصادی هضم نشدن در هاضمهی اقتصاد جامعه جهانی است.»
4) حساسیت در برابر دشمن و نقشه دشمن و عدم تبعیت از آن: «باید دشمن را شناخت، نقشهی او را فهمید، از تبعیت دشمن سر باز زد؛ این شاخص چهارم، این عدم تبعیت را قرآن، جهاد کبیر نام نهاده است.»(فَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا کَبِیرًا؛ فرقان/52)
5) تقوای دینی و سیاسی: «اینکه ما عرض کردیم که باید به آرمانها پابند بود، اسلام اینها را از ما خواسته است. یک تکلیف دینی است و رعایت آن تقوای دینی است. تقوای سیاسی هم همراه همین است؛ تقوای سیاسی یعنی انسان از لغزشگاههایی که دشمن میتواند از آن استفاده بکند پرهیز بکند.»
استقامت و پایداری و عدم ناامیدی، از دیگر ویژگی های مهم و ارزنده انقلابی گری است که سپری سترگ در برابر سستی و سکون و سکوت و ستمپذیری می باشد.
امام خمینی(ره) در اینباره می فرماید: «استقامت در امر از خود امر مشکلتر است. چه بسا پیروزیهایی که برای یک ملتی پیش میآید برای اینکه استقامت در آن امر که موجود شده است ندارند، سستی میکنند، آن پیروزی از دستشان میرود.»(صحیفه امام، ج۱۳، ص۴۶۴)؛ «شما حق هستید؛ در مقابل باطل ایستاده اید؛ استقامت میخواهد. تا استقامت در کار نباشد، نمیتوانید به پیروزی نهایی برسید.»(ج۹، ص۴۷۹)؛ «استقامت که بالاترین نعمت است. قیام برای خدا، و استقامت در آن قیام... اگر استقامت کنید پیروز خواهید شد. اگر استقامت کنید این عددی که در صدد توطئه هستند ریشه کن خواهند شد. خداوند شما را هدایت کند، و شما را به استقامت دعوت کند، و شما را به استقامت و اطاعت خودش راهنمایی فرماید.»(ج۷، ص۴۹۴)
رهبر انقلاب نیز فرمودند: «برادران عزیز، خواهران عزیز! یک نکتهی اساسی انقلابی ماندن است. ببینید جلسه، جلسهی صمیمی و خصوصی است دیگر، جلسهی برادرانه است. الان کاملاً جلوی چشم بنده هست که کسانی بودند که مثلاً سال ۵۸ ــ که بنده عضو شورای انقلاب بودم و آن وقتها هنوز رئیسجمهور هم نبودم ــ میآمدند پیش ما که حالا خودمان جزو بچّههای انقلاب بودیم و مثلاً با سوابق مبارزاتی فلان، مینشستند حرفهایی میزدند تند، داغ، آتشین که ما چشممان خیره میماند که اینها چه کسانی هستند دیگر! یعنی به تعبیر فرنگیمآبها سوپر انقلابی؛ بعد برگشتند و انقلابی نماندند. همان افراد با آن شیوهی برخورد، با آن شیوهی نگاه، نتوانستند خط را ادامه بدهند، طاقت نیاوردند. ببینید حقیقت قضیّه این است که طاقت نیاوردند! اینکه کسی بخواهد وانمود کند که ما نگاه کردیم، دیدیم این انتخاب بهتر از آن انتخاب است؛ نخیر، این حرفها نیست. رفتن در این راه، ماندن در این راه طاقت میخواست، طاقت نیاوردند. اگر من حافظهام خطا نکرده باشد، امام (رضوان الله علیه) راجع به سورهی هود، این آیهی شریفه که میفرماید: «فَاستَقِم کَما اُمِرتَ وَمَن تابَ مَعَک»، هم خودت استقامت کن و ایستادگی کن در این راه، هم کسانی که با تو به سمت خدا حرکت کردند، آنها ایستادگی کنند، به نظرم این جور میآید ــ نشده مراجعه کنم ــ فرمودند اینکه حضرت رسول فرمودند «شَیَّبَتنی سورَةُ هود»، این آیه این بزرگوار را پیر کرد؛ این آیه پیر کرد؛ این قدر سخت است! فَاستَقِم کَما اُمِرت؛ بِایست، بمان، ادامه بده راه را. خب، پس ببینید مشکلتر از انقلابی بودن و گرایش انقلابی داشتن، انقلابی ماندن است؛ چه فرد، چه جمع، که کلّ مجلس باشد.»(در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی، ۱۴۰۱/۰۳/۰۴)؛ «دستاوردهای انقلاب، چیز کمی نیست؛ ما این دستاوردها را باید بشناسیم و بدانیم. البتّه ما هرگز پنهان نکردیم، باز هم پنهان نمیکنیم که در بخشهایی هم عقبماندگی داریم؛ عقبماندگیهایی که به هیچ وجه قابل قبول نیست. در این عقبماندگیها مقصّر خود ما هستیم، خود ما مسئولین مقصّریم؛ مردم هم در یک بخشهایی ممکن است دخالت داشته باشند. این عقبماندگیها باید جبران بشود؛ این به خاطر انقلابی عمل نکردن ما است. ما هر جا انقلابی عمل کردیم، عقبماندگی نداشتیم، هر جا از انقلاب کوتاه آمدیم، یک حرکت غیر انقلابی و حرکت ناشی از کسالت و بیتوجّهی انجام دادیم، عقبماندگی به وجود آمد.»(در ارتباط تصویری با مردم آذربایجان شرقی، ۱۳۹۹/۱۱/۲۹)
آری! کم نیستند آنها که انقلاب، نانشان شد و قصد جانش کردند! کم نیستند انقلابیهای ضد انقلاب! کم نیستند بیریشههای ریشدار و محجبههای بیحیا! کم نیستند آنها که عکسهای انقلابی میگیرند و برعکس مبانی و منش انقلابیگری عمل میکنند! کم نیستند کارنابلدهای کارخرابکن سوپر انقلابی که استاد انفکاک و افتراق گردیدهاند! کم نیستند قاتلین اهلی و خانگی آرمانهای ناب انقلاب! کم نیستند جاهلان و منافقان و معاندان فرصتطلبی که در ردای انقلابیگری، قصاب گوشت قربانی انقلاب شدهاند! اما با اینهمه، بر هر آزادۀ حقطلب عدالتخواهی روشن است که انقلاب به ذات خود ندارد عیبی؛ هر عیب که هست، از انقلابیگری آنهاست که در لباس برههای دوست، گرگ و دشمن باورها میشوند...
تاریخ تکرار می شود و ما تا ریخت ذرهذرۀ افکار و گفتار و کردارمان همچون انقلابیون راستین، از تاری و تیرگی طاغوت بیرون نیامده و بر راه مقدس انقلابی پاک و پیروز به سوی تعالی و کمال رهسپار نگردد، به مقصد و مقصود خلقتمان نائل نیامده و جایی در تکرار تکاندهندۀ تکاملبخش تاریخ نخواهیم داشت.
مهم نیست، چند ساعت، چند روز یا چند سال دیگر از عمرمان باقی مانده باشد، فقط انقلابی بودن و انقلابی ماندن و انقلابی زندگی کردن است که می تواند ما را از حضیض ذلت فرو رفتن در آخور طبیعت به قله عزت و سعادت ابدی برساند.
انقلابی باشیم...