برای من ماجرای مردی را نقل کردند که دوستش به زندان افتاده بود و او شب ها بر کفِ اتاق می خوابید تا از آسایشی لذت نبرد که دوستش از آن محروم شده است... «ادامه مطلب»...
برای من ماجرای مردی را نقل کردند که دوستش به زندان افتاده بود و او شب ها بر کفِ اتاق می خوابید تا از آسایشی لذت نبرد که دوستش از آن محروم شده است... «ادامه مطلب»...