عشق داند

اهالیِ اهلیِ پرگارِ وجود، با اتکا به نقطۀ الهی عقل است که حرکت در مسیر راستِ هدایت را آغاز کرده و به مرور، کمال یافته تر، وزین تر و خمیده تر می گردند، و در دایرۀ عشق، از کثرت به در آمده و وحدت با اَحدِ واحد را نوش و هوش می نمایند... «ادامه مطلب»...

 

 

سلوک مقدس دایرگی

 

دایره ها، گوشه ندارند، بی شیله پیله اند؛

دایره ها، شکستگی ندارند، بی دست اندازند؛

دایره ها، بالا و پایین ندارند، بی صدر و ذیلند؛

دایره ها، خط صافی هستند که خمیدند! آنقدر خمیدند تا به خودشان رسیدند...

 

اگر بر صراط مستقیم باشی، اهل درد مقدس خواهی شد؛

اگر بر مسلک اهل درد مقدس باشی، آنقدر پُر بار میشوی که زیر کوله بار رنج عنادها، جهالتها، کج فهمی ها، بدگویی ها، انحرافات و مقدس نمایی ها خم میشوی؛

اگر بر راه مقدس اهل درد باشی، نمیشکنی، دست انداز نمی یابی، بالا و پائین نخواهی داشت، فقط آنچنان خمیده میگردی که به خودت برگردی و سر و تهت یکی شود!

 

اگر بر صراط مستقیم باشی و درد در وجودت ریشه دوانده و طوبای روحت، به ثمر نشسته باشد، درست همانند همان خط راستی خواهی شد که از شدت خمیدگی، دایره شده و به خودش رسیده است؛

به خودت که رسیدی، خدا را خواهی یافت، که «خدا» یعنی به «خود آ»، به خودت برگرد، به فطرت و اصالتت رجعت کن...

 

برای رسیدن به خدا

باید دایره شد!

باید به خویش برگشت؛

باید سر به زیر انداخت و تسلیم و تابع محض حق و حقیقت شد؛

باید آنقدر خمید تا تندیسی از سجود و نقشی بر سجاده گردید؛ 

باید خود را در طواف خال دوست، به یکی شدن با محبوب ازلی و ابدی رساند...

 

مگر نه آنکه دور معشوقت می گردی؛

مگر نه آنکه در حرم یار، مطاف حریم مقدسش می شوی؛

مگر نه آنکه کعبۀ معبود را، دایره در دایره، محصور جسم خویش می سازی؛

مگر نه آنکه جان و دل را مدهوش قوسها می نمایی و در خط انحنای افق، محو می شوی و در تجسم گرداگرد دایره های کهکشانها، مات و مبهوت می گردی؛

پس

روحت را، قلبت را، وجودت را در انطباق با این انحنای زیبا و قوسِ دلارا، مغروق در حقیقت دایره ها کن و به کمال خمیدگی برس...

 

درختان پُر میوه، خمیده ترند و انسانهای فهمیده، سر به زیر تر!

نه به غرور راه می روند،

نه جز در برابر ظلم، صدایشان بلند می شود،

نه به حقارت می نگرند و نه به ذلت، تن می دهند،

نه حراف بی عملند و نه عمل گرای بی برنامه،

نه پیگیر شرند و نه مانع خیر،

نه بر موجند و نه ساکن،

نه مستطیل اند و نه مثلث،

فقط دایره اند!

انسان، هرچه بزرگتر، عمیق تر؛ هرچه عمیق تر، پربارتر؛ هرچه پربارتر، خمیده تر...

انسان مومن متعبد را جز در سلوک مقدس دایرگی نخواهی یافت، سلوکی کمال گرا که مبتنی بر به خود آمدن و وحدت و همگرایی و یکی شدن با خالق دایره هاست!

اهالیِ اهلیِ پرگارِ وجود، با اتکا به نقطۀ الهی عقل است که حرکت در مسیر راستِ هدایت را آغاز کرده و به مرور، کمال یافته تر، وزین تر و خمیده تر می گردند، و در دایرۀ عشق، از کثرت به در آمده و وحدت با اَحدِ واحد را نوش و هوش می نمایند...



لینک کوتاه این مطلب:

http://yon.ir/gcU6z