پرسش و پاسخ

وقتی خدا می داند ما چه می کنیم، پس آزمایش برای چیست؟!


پرسش

گفته میشه حضرت ادم رو برا این فرستادن تا برن تو زمین و جایگاهی باشه برای ازمایش

خدا ما رو افریدن از اینده و زندگی و خصوصیات تک تک ما اگاهن 

سرنوشتمون از قبل تعیین شده و حتی تو عالم ذر نشون داده شده ک قراره چ اتفاقاتی بیفته حتی قضا و قدر ک میشه خودمون تغییرش بدیم خب بازم خدا اگاهه

پس چرا این همه ازمایش؟

چرا خدا میخواد با تک تک کارامون امتحانمون کنه اگ خودش میدونه؟

شاید بگید ب خاطر اینکه ما خودمون بدونیم چیکاره ایم و چند چندیم با خودمون

پس خدا چی؟هدفش اگ این بود ک ما عبادتش کنیم بعد هرکی خوب بود عبادت کرد(عبادت میدونم صرفا نماز و روزه نیس)بره بهشت و هرکی نه بره جهنم،مگه خودش نمیدونس ما چجوررییم و چجوری ما رو افریده،؟خود خدا ما رو با این ویژگی ها خلق کرده

نمیدونم اصن تهش ب چیزی نمیرسم



پاسخ

تردیدی نیست که خداوند به همه چیز، آگاهی دارد و علم خالق قادر متعال، محاط به مخلوقات اوست و همه آفریدگانش را در بر می گیرد.

هیچ اتفاقی در جهان به وقوع نمی پیوندد، هیچ برگی از درخت نمی افتد و هیچ تر و خشکی وجود ندارد، مگر آنکه او از آن آگاه است. «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَهٍ إِلاَّ یَعْلَمُها وَ لا حَبَّهٍ فی‏ ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی‏ کِتابٍ مُبینٍ»(انعام/59)

اما آیا آگاهی و علم به یک موضوع، به معنای دخالت مستقیم در تمامی مراحل رشد و شکوفایی آن نیز هست؟!

منطقا جواب این سوال، خیر است.

چراکه انسان ممکن است بداند چیزی برای کسی بد است و آن چیز چه بدی هایی برای آن فرد دارد و حتی نتایج حاصل از استفاده از آن را نیز به فرد مورد نظر گوشزد کند، اما با توجه به احوالات و تربیت و طینت فرد، بداند که او عاقبت به سمت همان چیزی میرود که از آن نهی شده بود. اما آیا شخصی که به عنوان یک انسان خیرخواه با تبیین راه رشد و انحطاط، سعی داشت تا از رفتن آن فرد به سمت آن مساله منفی، جلوگیری کند اما با توجه به شناختی که از آن فرد داشت، میدانست که او بالاخره به سمت آن مقوله کشیده می شود، اختیار را هم از آن فرد مورد نظر سلب کرده بود؟!

قاعدتا هرگز چنین نبوده است و نخواهد بود که خداوند، اگرچه احاطه و علم به این مساله دارد که ما بالاخره بر سر دو راهی های زندگی مان، کدام مسیر را انتخاب می کنیم، اما اراده و اختیار را از ما سلب نکرده و همواره ما را در انتخابها آزاد می گذارد.

او می بیند که ما به کدام راه قدم بر میداریم. او جلوتر از افتادن هر اتفاقی به شکل گیری آن آگاه است؛ حتی راهنمایی و تبیین هم می کند، اما دخل و تصرفی در آن نمی کند تا ما بتوانیم آزادانه و با اختیار خودمان، مسیر دلخواهمان را انتخاب کنیم.«لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ»(بقره/256)

اینجاست که بطور مثال با دعا و استمداد از خداوند، در شب قدر، در شکل گیری مقدراتمان دخیل می شویم. یا با دادن صدقه ای، بلایی را از خودمان دور می کنیم. و یا خدمتی به امام عصرمان، فضا و فرصت توفیق خدمت بیشتر را برای خودمان فراهم میداریم. که همین مجاهدتهای از سر اختیار، راههای هدایت و دگرگونی سرنوشتمان را برایمان رقم میزند.«الذین جاهدو فینا لنهدینهم سبلنا»(عنکبوت/69)

این ما هستیم که با اختیاری که داریم، و با شناختی که از عاقبت اعمال خیر و شر یافته ایم و با تعالیمی که تحت قرآن و روایات دریافت کرده ایم، مسیر خویش را تعیین می کنیم، اما تحت قدرت امداد و یا مکر خداوند علیمی قرار داریم که به اعمال انجام داده و انجام نداده ما علم و احاطه و آگاهی دارد لکن دخالت مستقیم نمی کند مگر به خواست خودمان، آن هم با تغییراتی که به وسیله دعا و اعمال خوب و بدمان در سرنوشتمان ایجاد می کنیم.«ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا بانفسهم»(رعد/11)

ضمن آنکه آزمایش الهی، برای روشن شدن حقیقت نیست، چرا که خدا از حقایق ما و اعمال ما، آگاهی بی قید و شرط و جامع و کاملی دارد. شاید ما خودمان را در ذیل امتحانات الهی، بیشتر بشناسیم و بهتر مورد ارزیابی قرار دهیم، اما آنچه هدف از انجام آزمایشات و ایجاد ابلائات گوناگون برای انسان است، رشد اوست.«أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ»(بقره/214)

هیچ سنگی، تراش خورده و زیبا نمی شود، مگر آنکه زیر دست استادی هنرمند، سختی های مشقت بار فرایند تراش و صیقل را به سلامت طی کرده باشد. این صیقل دادن، در طول زمان، همواره برای درخشندگی بیشتر آن سنگ، به دفعات مختلف، باز هم مورد نیاز بوده و لازم حتمی است.

انسان که از سنگ، کمتر نیست... آدمی هم احتیاج به صیقل و تراشیدن روحش دارد. آدمی هم باید با تلاش فراوان و رنج بسیار، خودش را آنقدر جلا بدهد تا در این مسیر رشد و تکامل، به کمال خودش یعنی مقام قرب خداوند دست یابد.«فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِیکٍ مُّقْتَدِرٍ»(قمر/55)

تنها یک استثنا وجود دارد. آن هم زمانی است که کاری انجام میدهیم و یا حرفی می زنیم که بعد از آن با تحیر فراوان به خود می نگریم که چطور ممکن است من چنان حرفی را زده باشم و یا فلان عمل را انجام داده باشد و هرچه با خودمان خلوت می کنیم، حقیقتا پی نمی بریم که انجام آن فعل، چگون از ما صورت پذیرفته است و برایمان به هیچ طریقی باور پذیر نیست...

براساس روایات، این موارد خاص، از جمله استثنائاتی هستند که اراده انسان در به وجود آمدن آن عمل و یا صادر شدن آن کلام، هیچ نقشی ندارد و هرچه واقع می شود، با خواست و اراده کامل و قاهره خداوندی است و در آن زمان، بصورت مقطعی، اراده از انسان کاملا سلب شده است تا اراده خداوند به مصلحتی که در جریان کل خلقت دنبال می کند تحقق یابد.

اما در این مواردی که در بوجود آمدن آن حرف یا عمل، توسط آدمی، انسان حقیقتا هیچ نقشی نداشته است، خداوند هیچ پاداش و جزایی را نیز برای انسان در نظر نمی گیرد و او را به خاطر عملی که در آن اراده ای نداشته است، هرگز دچار عذاب و عقاب نمی کند و از هرگونه بازخواستی معاف می دارد.

پس آدمی در انجام اعمال و انتخاب مسیرهایش اختیار کامل دارد و این اختیار را تمام و کمال از سوی خداوندی دریافت کرده است که اگرچه به اعمال گذشته و حال و آینده او علم و آگاهی دارد اما در آن دخل و تصرفی نمی کند و صرفا با تبیین راه از چاه توسط پیامبران و امامانش، مسیر رشد و انحطاط را برایش روشن می نماید تا وی بتواند به درستی در مزرعه دنیا رشد کند و هم در این جهان از جایگاه مطلوبی برخوردار باشد و هم در جهان پس از مرگ، سکنی گزین عرش کبریایی و قرب الهی شود.

بنابراین، آمدن آدم به زمین، اگرچه با اراده خدا بوده است، اما به جهت دادن فرصتی الهی برای کشف حقیقت وجودی عالم و شناخت بیشتر ذات اقدس حضرت ربوبیت و رشد انسان به سوی کمال، آن هم با اراده و اختیار خودش بوده است. خدا خواست تا آدمی با استفاده از ابزارها و آموزشهایی که در اختیارش قرار داده است، گندمش را خودش بکارد و خودش درو کند؛ تا هم خودش را بیشتر بشناسد و هم کشاورزی شود که به اراده خویش از گندم کاشته خودش تغذیه نموده و رشد کند و شناخت جامعی از خالق همان گندم پیدا نماید و خویش را برای همنشینی با صاحب اصلی این مزرعه، به انتخاب و خواست خودش آماده سازد.

آمدنی جبری که زندگی توأم با اختیار را به دنبال داشته است؛ رفتنی جبری که مسافرش با بار و توشه ای راهی خواهد شد که خود به اختیارش فراهم کرده است.

خوشا به حال آنانکه بر همین کره خاکی، زیر نظر خالق علیم و رحیم خویش و به قدرت توکل و تلاش، در حال پشت سر گذاشتن موفقیت آمیز آزمونها و ابتلائات الهی اند و مشغول پیمودن پله های بلند رشد و تعالی، و باغبانی مزرعه سبز آخرتشان. اللهم الرزقنا