یا حسین ع
مسیر پروانگی از پیلگی می گذرد؛ یعنی برای پروانه شدن، ابتدا باید پیله کرد... «ادامه مطلب»...


پیلگی مقدس

مسیر پروانگی از پیلگی می گذرد؛ یعنی برای پروانه شدن، ابتدا باید پیله کرد.
خوب که پیله کردی و تارهای پیوستن و اتصال را به دور خودت پیچیدی؛ خوب که در پیله ات رشد کردی و رنگ و لعاب یافتی و بزرگ شدی؛ خوب که در فشار و حرارت وادی تربیت، ادب شدی و برگهای رذایل انسانی و صفات شیطانی و کششهای نفسانی از درخت وجودت به زمین افتاد و خزان منیت و زمستان نفسانیت را از سر گذراندی، زمان بهار زایش دوباره ات فرا می رسد و منزلگاه موقت پیلگی ات به قرارگاه همیشگی پروانگی ات مبدل خواهد شد.

انسان، همرنگ چیزی میشود که بیشتر با آن مأنوس است و دوستش دارد و پروانه وجودی می گردد که بیشتر به او پیله می کند و آویزان و دنبال اوست.
برای تجربه یک پروانگی ناب و شایسته، باید گیرِ سه پیچ داد به آنکه او را وسیله مقدسی برای تعالی و تقرب، یافته ایم؛ باید روز را با یاد آرامبخش و خواست کمال افزایش به شب رساند و شب را با ذکر و فکر و عمل خوشایند او به طلیعه فجر پیوند داد؛ باید دنبالش دوید و با دلبری ها و شیرین زبانی ها و نیک کرداری های پیوسته، دل او را که واسطه فیض و وسیله الهی رشد خویش میدانیم هماره راضی و خشنود نگاه داشت؛ باید آنقدر پیله اش شد تا عروج پروانگی را از میان رشته های به هم تنیده محبت عملی اش نوش و هوش کرد؛ عروج عاشقانه و عارفانه در لحظه های تمام نشدنی عبودیت صادقانه در روزهای مکرر بندگی خالصانه.

آنکه زندگی را بشناسد و دنیا را شناخته باشد و ذره ای از آب حیات محبت صاحب ازلی و ابدی اش چشیده باشد، قطعا خون خدا در رگهایش جاریست. 
از قدیم گفته اند خون، خون را می کشد؛ وقتی خون خدا در رگهایت جاری باشد؛ به هر که خون خدا در رگهایش جاریست، کشیده می شوی، هرچه این خون، از غیر خدا، صافی تر و خالص تر باشد، کشش اش بیشتر است و مغناطیسش قوی تر؛ حال چنانچه در فضای جاذبه وجودی قرار گرفته باشی که سراسر، خون خدا باشد و خونخواهش پروردگار عالم، دیگر این تو نیستی که به اختیار کشیده می شوی، بلکه آن جذبه مقدس اوست که تو را به سمت خویش می کشد و گردتاگرد هستی ات را احاطه می کند؛ چنان تنیده در زندان رهایی بخش عشقش می شوی که از خود بی خود شده و خویش را در پیله زندگی بخش محبت عملی او می بینی؛ و این آغاز راه مقدسی است که تو را به پروانگی وصف ناپذیری می رساند. 

آری! پیلگی مقدس خون خدا، تنیده شدن به محبت عملی ثارالله، پیچیدن خویش در تار و پود دوستی و تبعیت محض از آنکه خونخواهش خداوند است، تو را در سفر مقدسی همراهی می کند که ثمره اش حس وصف ناپذیر رهایی و درک نو شونده پروانگی مقدس در دامان صفات ایزد منان است و غایتش راه یافتن به باغ دلگشای قرب احدیت و نشستن بر سریر جاودانگی فنای فی الله.
بیگمان، چشیدن از شهد دلنشین گلهای روح فزای مرام و مسلک حسین(ع)، قسمت و روزی از جان گذشتگانی خواهد شد که منطق حسینی را با جان و دل پذیرفته اند  به کاروان عشق پیوسته اند و لحظه ای از آرمانهای عزت بخش و سعادت آفرین عاشوراییان دست بر نمی دارند؛ آنها که به خوبی دریافته اند: 
«برای پروانۀ خدا شدن باید به سیدالشهدا پیله کرد»


ﻣﻦ ﻧﻤﯽ ﮔﻮﯾﻢ ﺳﻤﻨﺪﺭ ﺑﺎﺵ ﯾﺎ «ﭘﺮﻭﺍﻧــــﻪ» ﺑﺎﺵ

گر ﺑﻪﻓﮑﺮ «ﺳﻮﺧﺘﻦ» ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﯼ «ﻣﺮﺩﺍﻧــــﻪ» ﺑﺎﺵ



لینک کوتاه این مطلب:

http://yon.ir/rILBU