آبشار عشق

آبشار عشق

این سروده را در «ادامه» مشاهده بفرمایید...



آبشـــــــــــــار عشــــــــــق

 

در خزان بودم ولی آمد بهار عشق تو

من چه آرامم عزیزم در کنار عشق تو

 

«حال من خوب است اما با تو بهتر می شوم»

مرگِ غم، زیباست آری! پای دار عشق تو

 

نوبهارست و نگاهت باغ و بستان من است

من به لبخند تو خواهم شد سوار عشق تو

 

تو گلی، نه! تو گلستانی، نه! باغ و گلشنی

لیک حرّافان درگاهند خار عشق تو

 

حرفِ مردم را حواله کن به برف سال بعد

خاطرت آسوده؛ هستم خاکسار عشق تو

 

خلق، بی رحمند و خاکستر به سر گردیده عشق!

یارِ بازی های شیطانند، هار عشق تو!

 

من چه دارم جز تو در این مهدِ عصیان-خیزِ نحس!

بیقرارم اِی قرارم، بیقرار عشق تو

 

شبهه شد، دوری ز من، دور از تو، دور از هستی ام

می دمد آهنگ قلب من ز تار عشق تو

 

نور می بارد ز روحِ آفتابت بر دلم

نور-بارانم به زیر آبشار عشق تو

 

صحبت امروز و دیروز و تمام عمر نیست

تا ابد هستم گل من، وامدار عشق تو



لینک کوتاه این مطلب:

http://yon.ir/BOXFX