شب قدر

شب قدر، فرصتی است برای بیدار شدن، نه فقط بیدار ماندن! بیدار بمانی که چه شود!... «ادامه مطلب»...

 

 

شبــــِــــــ بیداریــــــــــ

 

1) برای اینکه خوب، زندگی کنی، خوب، فکر کن

برای اینکه خوب، فکر کنی، «فکرِ خوب» کن

فکرِ خوب، مثل دوستِ خوب می ماند

همانگونه که داشتن دوست و همراهِ خوب، به انسان، قوّت قلب میبخشد

داشتن فکر خوب هم به آدمی قوّت مغز میدهد؛

با مغزِ قوی است که میتوانی خوب، فکر کنی، رشد کنی و خوب و خوبتر شوی...

 

2) قرآن کریم و احادیث، انسان ها را به خوب، فکر کردن و فکرِ خوب فراخوانده اند. در قرآن، اندیشیدن از اوصاف خردمندان به شمار آمده است.

إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لَآیَاتٍ لِأُولِی الْأَلْبَابِ؛ الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ: مسلما در آفرینش آسمانها و زمین و در پى یکدیگر آمدن شب و روز براى خردمندان نشانه‏ هایى روشن و قانع کننده است؛ همانان که خدا را در همه احوال، ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده یاد مى کنند و در آفرینش آسمانها و زمین مى‏ اندیشند که پروردگارا اینها را بیهوده نیافریده‏ اى، منزهى تو، پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار(آل عمران، 190-191)

رسول خدا(ص) می فرماید: هرگاه خواستی کاری کنی از روی فکر و خِرد باشد و از کار بدون تدبر و علم بپرهیز، چراکه خدای جلیل می فرماید: (در سوگندهای خود) مانند آن فرد نباشید که بافته اش را پس از آنکه محکم می کرد از هم می گسست و رشته رشته می کرد.(مکارم الاخلاق، ص 458)

همچنین می فرماید: دو رکعت نماز سبک با تدبر از نماز در تمام شب بهتر است(مکارم الاخلاق، ص 300)؛ و نیز می فرماید: نشانه خردمند این است که هرگاه خواست سخن بگوید تدبر می کند؛ اگر مفید بود سخن می گوید و سود می برد و اگر زیانبار بود خاموش می شود و در امان و سلامت می ماند(تحف العقول ص 28-29)

به فرموده امام صادق(ع): فردی نزد رسول خدا(ص) آمد و عرض کرد: ای رسول خدا! توصیه و سفارشی به من کن. آن حضرت سه بار از او پرسید: اگر سفارشی کنم انجام می دهی؟ آن شخص در هر سه بار پاسخ داد: آری، ای رسول خدا! حضرت رسول(ص) فرمود: به تو سفارش می کنم که هرگاه خواستی کاری انجام دهی درباره سرانجام آن تدبر کن؛ اگر مایه رشد و هدایت بود انجام بده و اگر مایه گمراهی بود از آن بپرهیز(الکافی، ج 8، ص 150)

امیرمومنان(ع) فرمود: آگاه باشید! عبادتی که در آن تفکر نباشد سودی ندارد، نیز می فرماید: آگاه باشید اگر در قرائت قرآن تدبیر نباشد سودی ندارد(الکافی، ج 1، ص 36)

از امیرمومنان(ع) درباره ویژگی های اسلام پرسیده شد. آن حضرت فرمود: خدای متعالی اسلام را تشریع کرد و آن را پوششی برای عاقبت اندیشان و سبب فهم تیزبینان قرار داد (وسائل الشیعه، ج 15، ص 281-282)؛ نیز فرمود: برترین عبادت اندیشیدن مداوم درباره خدا و قدرت اوست. و همچنین از ایشان منقول است: تفکرُ ساعةٍ افضل من عبادة سبعین سنةٍ؛ ساعتی اندیشیدن برتر از هفتاد سال عبادت است. (بحارالأنوار، ج‏۶۶، ص۲۹۳) و فِکرُ ساعَةٍ قَصیرَةٍ خَیرٌ مِن عِبادَةٍ طَویلَةٍ ساعتى کوتاه اندیشه کردن، بهتر از عبادتى طولانى است.(غررالحکم/6537)

امام صادق(ع) فرمودند: فِکرَةُ ساعَةٍ خَیرٌ مِن عِبادَةِ اَلفِ سَنَةٍ؛ یک ساعت اندیشیدن در خیر و صلاح، از هزار سال عبادت بهتر است.(بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۲۶)

امام رضا(ع) می فرماید: عبادت به فراوانی نماز و روزه نیست. عبادت، تفکر در کار خدای جلیل است(الکافی، ج 2، ص 49)

 

3) شب قدر، فرصتی است برای بیدار شدن، نه فقط بیدار ماندن!

بیدار بمانی که چه شود!

بیدار بمانی که از این شب جلیل القدر، جوشن کبیر را با گفتار و کردارِ بی شاخصت به صغارت بگیری و قرآن فصیح را لقلقۀ زبانِ بی عنانت کنی و پس از پشت سر گذاردن این شب عزیز، به فضاحت اعمال نفس‌محورت دامن بزنی؟!

به خودت سخت می گیری، از خواب شبت میزنی و تا طلوع فجر با ذهنِ درگیرِ دنیایت، ذکرِ بی فکر، می گویی و صبحت را با ستم به خویش و دیگران به شب می رسانی و شامگاه، با خیال آشفته و دلِ پراکنده، عربده عجز و انابه سر می دهی و در قد و قامت یک ظالم، ادای مظلومین را در می آوری!!

بخواب! خواب ستمگر، بهتر از بیداری اوست!

 

4) شب قدر، شب اندیشه است؛ شبِ خلوتِ توأمِ با تدبّرِ بنده با خالق؛ شب خوب، فکر کردن، شبِ فکرِ خوب کردن است. شب قدر را باید در اندیشه های ناب و افکار انسان ساز به صبح رساند. در اینکه چه کنم تا از سعدا باشم نه از اشقیا! چه کنم تا از ستمگران نباشم! چه کنم تا آمرزیده شوم! چه کنم تا عاقبت به خیر گردم!

مساله اصلی این شب، رسیدن به عافیت است؛ قدر را باید در اندیشه مقدس عاقبت به‌خیر شدن و تدبر در اساسی ترین محورهای سعادت سپری کرد.

تدبر در این معنا که چگونه ابن ملجمی که یکی از وفاداران و معتمدین جدّی امیرالمؤمنین(ع) بود، آشقی الأشقیاء و قاتل امام علی(ع) شد.

تدبر در این حقیقت که وقتی رسول خدا(ص) خطاب به امیرالمؤمنین(ع) فرمود: در یک ماه رمضان محاسن تو به خون سرت خضاب می‌شود، بلافاصله امیرالمؤمنین(ع) پرسید: یا رسول الله(ص) آن موقع، من دین دارم؟! یعنی«آیا من عاقبت به خیر می‌شوم؟» فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا یُبْکِیکَ؟ فَقَالَ: یَا عَلِیُّ أَبْکِی لِمَا یُسْتَحَلُّ مِنْکَ فِی هَذَا الشَّهْرِ کَأَنِّی بِکَ وَ أَنْتَ تُصَلِّی لِرَبِّکَ ... فَضَرَبَکَ ضَرْبَةً عَلَى قَرْنِکَ فَخَضَبَ مِنْهَا لِحْیَتَکَ. قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع: فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ ذَلِکَ فِی سَلَامَةٍ مِنْ دِینِی؟ فَقَالَ ص: فِی سَلَامَةٍ مِنْ دِینِکَ؛ (امالی‌صدوق/93)؛ وقتی علی ابن ابیطالب که «قَسِیمُ الْجَنَّةِ وَ النَّار» است، این‌طور نگران عاقبت به‌خیری خویش است، پس تکلیف دیگران، کاملاً معلوم است. «امام صادق(ع): عَلِیٌّ قَسِیمُ الْجَنَّةِ وَ النَّار؛ تفسیر قمی/2/324- رسول خدا(ص): لا یَزالُ المُؤمِنُ خائِفاً مِن سُوءِ العاقِبَةِ؛ میزان‌الحکمة/4772»

تدبر در این واقعیت تلخ که چه راههایی را بدون «حجت شرعی» پیموده ام و چه اعمالی را به خواست نفس یا خوشامد این و آن مرتکب شده ام

تدبر در این حقیقت متعالی که دلیل خلقت و فلسفه وجودی من چیست و از کجا آمده ام و به کجا خواهم رفت.

تدبر در این معانی روشن و هدایت آفرین که آیه-آیۀ کتاب وحی، چه سخن و هدفی را برای آدمی تعیین می کند و چه راه مقدسی را پیش پای انسانِ بیدار می نهد

تدبر در این طریقت متکامل که چگونه با زندگی نیک به بندگی نیکو دست یابم و از عرصۀ أرض غرابت حضیض کننده و ذلت بخش نفس به اریکۀ عرش قرابت بلند مرتبه و عزت آفرین خداوند نفوس، پای نهم

تدبر در راههای نرفته و فرصتهای سوخته و ویرانی های بر جای مانده برای بازگشت، اصلاح، ساختن و سازندگی

تدبر در گذاشتن نقطه ای برای آمدن به سرِ سطر و آغازی دیگر و تولدی دوباره

تدبر در یک «فکرِ خوب» برای خوب، فکر کردن و خوب، عمل کردن....



لینک کوتاه این مطلب:

http://yon.ir/xMmg8