انسان، محتاج نیاز کمال آفرین و حیات بخش زوجیت است و می تواند در پای نهادن به این عرصه ناگزیر اما جذاب، دلخواه، لذت بخش و متعالی، دو گونه نگاه و رفتار داشته باشد... «ادامه مطلب»...
ازدواج در دو نگاه
خلقت بر اساس زوجیت است و آدمی در پی زوج یا زوجه خویش. خداوند احد واحد، ازدواج را یکی از مهمترین ابزارهای تکامل انسان در مسیر تحقق هدف خلقت وی قرار داده است. هیچ موجود دوپایی بی نیاز از جنس مکمل خویش نیست و هیچ فرد سالم و عاقلی را نخواهید یافت که خود را ابدا نیازمند این کشش ذاتی نداند.
این نیاز، تابع هیچ شرایطی نمی تواند باشد و حتی در بدترین شرایط، همچون نیاز به آب و هوا، لزوم وجود آن در آدمی، بطور کاملا روشنی احساس می شود.
حتی آنها که دم از رفتارهای غیر فطری و غیر الهی همجنسگرایانه می زنند، عمدتا در روابط خویش، خواستار تعیین نقشهای زنانه و مردانه اند و از رفتارهای مبتنی بر این دو جنس، لذت می برند؛ چراکه میل به غیر همجنس و خواهش درونی تلاش برای یافتن جفتی که سبب آرامش و تکیه گاه هر یک از طرفین باشد، یک نیاز تکوینی و بالقوه است که توسط آفریدگار حکیم در انسانها قرار داده شده و انشاء گردیده است.
گاهی وضعیت اقتصادی افراد، نقش بازدارنده ای قوی را در اقدام عملی برای تحقق این امر، بازی می کند؛ اما این بازدارنده های ظاهری، اگرچه می توانند برای انسان غیر متوکل به خدا و تربیت نیافته به آداب قناعت مقدس، مانعی جدی تلقی شوند اما هرگز نمی توانند موجب سرکوب قطعی و حتمی نیاز به زوجیت در آدمی باشند.
حال، این انسان محتاج چنین نیاز کمال آفرین و حیات بخشی، می تواند در پای نهادن به این عرصه ناگزیر اما جذاب، دلخواه، لذت بخش و متعالی، دو گونه نگاه و رفتار داشته باشد:
*نگاه تعبدی
*نگاه کاربردی
در نگاه تعبدی، انسان مومن متعبد، اگرچه نیاز به غیر همجنس را بصورت ذاتی در خویش به ودیعه دارد، اما نه بر اساس خواستهای نفسانی و نه به خاطر الزامات خانوادگی یا اجتماعی و نه تابع شرایط اقتصادی و موقعیتهای مادی و نه به جهت فریفتگی ظاهری و دل باختگی های سطحی، بلکه با درک قلبی و عملی فلسفه خلقت خود، فقط و فقط به خاطر عمل به تکلیف الهی و لبیک به فرموده و خواسته پیامبر و امامان معصومش برای حرکت در مسیر کمال و قرب خداوندی، در یک فرایند مبتنی بر توکل مومنانه و تلاش پیگیرانه و توسل امیدوارانه جهت تحقق این امر مقدس، حتی لحظه ای کوتاهی نمی نماید و خویش را موظف به انجام این رسالت قدسی می داند.
اما در نگاه کاربردی، فرد، که نیاز به غیر همجنس را بصورت ذاتی در خویش احساس می کند، یا بر اساس خواستهای نفسانی و یا به خاطر الزامات خانوادگی یا اجتماعی و یا تابع شرایط اقتصادی و موقعیتهای مادی و یا به جهت فریفتگی ظاهری و دل باختگی های سطحی، و یا دیگر دلایلی از این دست، پیگیر امر ازدواج می شود و معطوف به کاربردهای دنیایی آن، البته گاه با چاشنی آخرتی است.
این دو دیدگاه، به مثابه نیت دو راننده، با دو اتومبیل همسان، در یک مسیر متشابه و با شرایط کار برابر است که یکی وقتی می خواهد ماشینش را روشن کند، نیتش کسب درآمد است و دیگری با خلوص نیت و به قصد قرب خداوند استارت می زند. شاید هر دو به کسب درآمد برسند، اما یکی مقصدش نفسانیت است و دیگری عبودیت، که بیگمان برکت و رحمت الهی را برایش در پی دارد.
در دیدگاه تعبدی، فرد، در عین تلاش و کوششی که از راههای حلال و منطقی و شرعی برای انجام تکلیف عبادی خویش در زمینه ازدواج دارد، تسلیمِ محض خداست و خود را به صاحب خویش و تدبیر کننده اصلی حیات خویش واگذار می نماید و از آنچه توسط پروردگارش برایش رقم می خورد، راضی و خشنود است. بی هیچ نگرانی و اضطرابی، ساعات عُمرش را در مسیر تحقق فلسفه وجودی اش در آفرینش سپری می کند و نمی گذارد وساوس شیطانی یا صحبتها و نگاههای اطرافیان و اجتماعش، حتی ذره ای در او اثر سوئی نماید، و سستی و افسردگی و یا تندی و پرخاشگری و به هم ریختگی را بر وی چیره سازد.
اما در دیدگاه کاربردی، شخص، یا همواره نگران از آینده مساله ازدواج خویش است و این نگرانی، تا استرسی هولناک و به هم ریختگی وحشتناک، پیش می رود. و یا با بی معنا خواندن پایبندی دائم در یک زندگی بلند مدت مشترک، به روابط مقطعی و لذت جویانه و یا تفننی روی می آورد. و یا ظاهر یک فرد، یا موقعیت و ثروت یک شخص، او را چنان فریفته و شیدا می سازد که نسبت به هر واقعیت حیاتی دیگری کور و غیر منطقی می شود و همه همّ و غم خویش را معطوف به تحقق شوق بسیاری که نسبت به طرف مقابلش دارد می نماید و برای تحقق آرزوهای دنیایی و مادی اش توسط تصاحب فرد مورد نظر، از هیچ تلاشی فروگذار نمی نماید. و یا با زمان بر شدن و به ثمر نرسیدن فرایند ازدواجش به کلی ناامید از ادامه حیات می شود و دچار پوچی و ناامیدی می گردد. و یا....
از منظر دیدگاه تعبدی، مهم نیست سرمایه مادی ات چقدر است؛ مهم نیست از چه میزان زیبایی ظاهری برخوردار باشی؛ مهم نیست از چه رده اجتماعی و چه سطح خانواده ای به لحاظ اقتصادی و سیاسی، بهره مندی؛ مهم نیست دختر یا پسر چه شخصیتی هستی؛ مهم نیست ماشین زیر پایت هست یا خانه اکازیون داری یا خیر؛ مهم نیست....؛ بلکه مهم این است که تقوا و اخلاقت چگونه است. این موضوع از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است که یک مؤنث یا مذکر متعبدی یا بر محور خواهش های نفسانی ات رشد کرده و تربیت شده ای. بانو یا آقایی هستی که پایبندی ات به احکام شریعت، واو به واو است یا به مدد عقل معاش گرای غافل از معاد، به توجیه گناهانت مشغولی. مرد یا زن زندگی الهی و تسلیم محض فرامین خداوند و اولیای او هستی یا شعارت دین است و آئینت حرف مردم و هوسهای تمام نشدنی نفست...
اما از منظر دیدگاه کاربردی، اینکه در کدام کوچه، کدام محله، کدام ساختمان و با چه امکاناتی سکونت داری، مساله پر اهمیتی است؛ اینکه مدل اتومبیلت چیست و در نظر داری چه سرسرای مجللی را برای ادامه زندگی مشترکت برگزینی، مهم است؛ اینکه نمره زیبایی چهره و هیکلت چند است و آیا مورد پسند اطرافیان و اقوام و دوستان واقع می شوی یا خیر، بسیار اهمیت دارد؛ اینکه مدرکت چیست و تا چه میزان از سواد آکادمیک بهره مند هستی، به عنوان یک امتیاز، قلمداد می شود؛ اینکه جهازت چه میزان و چه مارکی است، لباست چه قیمتی دارد، مجلس عروسی ات از چه سطحی از کلاس برخوردار است، مبلمانت چه جنسی است و تلویزیونت چند اینچی، در میزان عزت و احترام نسبت به تو تاثیر مستقیم دارد؛ اینکه....
بنگر چگونه ای و چگونه می نگری؟!
آیا فلسفه وجودی ات را دریافته ای و دنیا برایت ابزاری است برای رسیدن به آخرت و تحقق آرمان خلقتت، یا اینکه تو به ابزاری در دست دنیای پر زرق و برق مادی تبدیل شده ای و در میان گرداب فروکشنده نفس، گرفتار هستی!
آیا در ثانیه های بی بازگشت حیاتت، روح تعبد و تسلیم نسبت به پروردگار ازلی و ابدی ات جاری است و در این فرصت تمام شدنی حیات دنیوی، کمال استفاده را در مسیر رسیدن به تکامل و قرب خالقت می نمایی، یا اینکه به عالم و اختیاراتت، به مثابه فرصتی کاربردی جهت تحقق امیال نفسانی ات می نگری و قوای روحی و جسمی ات را در مسیر تحقق اهداف زمینی، هزینه می نمایی!
نگاهت را که عمیق تر کنی؛ بلند نظر که باشی؛ سربه راه و اهلی خدا که گردی؛ تعبد که در ذره ذره افکار و گفتار و رفتارت موج بزند؛ کسی را به عنوان همسر در کنارت خواهی داشت که آقای خدمت مهرورزانه و صادقانه و خانوم محبت دلبرانه و خالصانه باشد؛ آنکه در کنارش آرامشی در مسیر رشد و کمال و قرب خدا پیدا کنی که روزها و ثانیه هایت سرشار از زیبایی وصف ناپذیر و دلچسب حضور پروردگار و اولیای الهی باشد؛ آنکه ثانیه شماری کنی برای بودن در کنارش، برای عطر تنش، برای آرامش دلچسب لبخندش، برای دستان مهربان و نوازشگرش، برای نجوای عارفانه مناجات و دعایش، برای داشتن همسر همراه همدل بی همانندی که از نشانه های الطاف خاصه خداست به بندگان خاص و مومن و متعبدش...
ایمان بیاور به این حقیقت بی بدیل، تا زندگی ات رنگ آرامشی خدایی به خود بگیرد... باور کن؛ شاید به حکمت الهی، دیر و زود داشته باشد، اما یقینا به رحمت الهی، سوخت و سوز ندارد، شک نکن!
لینک کوتاه این مطلب:
http://yon.ir/0CT1P