رشد مهدوی

راه رشد چیست و چگونه می توانم رشد کنم؟... «ادامه مطلب»...



راه مقدس رشد 

 

پذیرفتنی است اینکه بگوییم:

«تا زمانی که هدفت را از انجام کاری مشخص نکرده ای نباید وارد آن کار شوی»

ایجاد رشد و حصول موفقیت، وابسته است به اینکه پاسخ روشنی برای این سوال اساسی داشته باشیم:

از انجام یک کار، چه هدفی را دنبال می کنیم؟

رشد ما با شناخت هدف و کوششی که برای تحقق آن می نماییم میسر می شود

این درست نیست که گمان کنیم:

«تا زمانی که ظرفیت و قدرت کاری را در خود ایجاد نکرده ایم نباید وارد آن کار شویم»

خیلی وقتها برای اینکه ظرفیت و قدرت کاری را پیدا کنیم باید خود را به دل آن کار بیاندازیم

باید شکها و تردیدها را کنار بگذاریم و جسورانه و مصرانه در پی انجام آن کار برویم

خیلی وقتها شیطان، پیمودن راه حق و مسیر صحیح را برایمان چنان سخت و دشوار می نمایاند که ما را از پیمودن آن ترسان و مضطرب سازد؛ چنان یأس و ناامیدی در دلمان می اندازد که از ورود به آن عرصه الهی، سرد و پشیمان شویم. او قسم خورده است که لحظه ای از فریفتن انسان دست بر ندارد: «فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ﴿ص/۸۲

اغوا یعنی کارهای ناپسند را چنان کادو پیچ می کند که فریفته و واله اش شوی و کارهای پسندیده را چنان زشت و سخت جلوه می دهد که اکراه داشته باشی به آن نزدیک شوی!

از این روست که در روایات و سفارشات معصومین آمده است در چنین مواقعی خودت را در میان آن کار بیانداز و هر ترسی را از دلت بیرون کن:

امام علی(علیه السلام) فرمودند: «ذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِیهِ، فَإِنَّ شِدَّةَ تَوَقِّیهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنْهُ»(حکمت 175 نهج البلاغه) هنگامى که از چیزى زیاد مى ترسى و واهمه داری، خود را در آن بیفکن، چرا که سختى پرهیز از آن، از آنچه مى ترسى بیشتر است.

تردیدی نیست که برای انجام یک کار می بایست هم تدبیر لازم را داشت و هم وسعت و ظرفیت و مهارت انجام آن کار را کسب کرد؛ اما اگر هدفت مشخص باشد و به آن ایمان داشته باشی، قطعا برای رسیدن به آنچه نیت کرده ای همه همت و تلاشت را به کار می بندی و تخصص لازم را هم پیدا خواهی کرد و لحظه ای از کسب مهارت، استفاده از تجربه های مفید و مطالعه پیوسته برای افزایش دانایی فروگذار نخواهی نمود.

اینکه یک گوشه بنشینیم و گمان کنیم ما برای انجام کاری ظرفیت لازم را نداریم، هیچگاه بر توانایی ها و وسعت ما افزوده نخواهد شد. با آب آب گفتن، بارانی نخواهد بارید؛ برای نوشیدن از چشمه زلال معرفت و حقیقت، باید قدم برداشت و تلاش کرد.

تلاشی که مبتنی بر نفسانیت و خواستهای شخصی نباشد، بلکه بر محور شاخص تحریف ناپذیر قرآن و کلام قرآنی معصومین(ع) صورت پذیرد.

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَا لَکُمْ إِذَا قِیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِیتُمْ بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا فِی الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِیلٌ»﴿توبه/۳۸﴾ اى کسانى که ایمان آورده‏ اید شما را چه شده است که چون به شما گفته مى ‏شود در راه خدا حرکت کنید، کندى به خرج مى‏ دهید آیا به جاى آخرت به زندگى دنیا دل خوش کرده‏ اید، متاع و بهره زندگى دنیا در برابر آخرت جز اندکى بیش نیست...

 

انسان مومن متعبد، تشنه حق و حقیقت است و جانش را نیز بر سر تحقق فلسفه وجودی خلقتش نثار می نماید. او هدفش را مشخص نموده و بر ترسها و تردیدها فائق آمده و خودش را در میان عرصه عمل می اندازد.

سعدى در گلستان خود داستان زیبایى در این زمینه نقل مى کند. مى گوید:

پادشاهى با غلامى عجمى در کشتى نشست، و غلام هرگز دریا ندیده بود و محنت کشتى نیازموده. گریه و زارى در نهاد و لرزه بر اندامش افتاد. چندان که ملاطفت کردند آرام نمى گرفت و عیش مَلِک از او منغّص[مکدّر و ناخوش] بود چاره ندانستند.

حکیمى در آن کشتى بود مَلِک را گفت: اگر فرمان دهى من او را به طریقى خاموش گردانم. گفت: غایت لطف و کرم باشد. بفرمود تا غلام را به دریا انداختند.

بارى چند غوطه خورد، مویش گرفتند و پیش کشتى آوردند و به دو دست در سکان کشتى آویخت. چون برآمد به گوشه اى بنشست و آرام یافت. مَلِک را عجب آمد پرسید: در این چه حکمت بود؟

گفت: از اول محنت غرقه شدن ناچشیده بود و قدر سلامت کشتى نمى دانست. قدر عافیت کسى دارد که به مصیبتى گرفتار آید.

بسیار مى شود که انسان به علت این گونه وحشت ها و وساوس شیطانی به سراغ کارهاى مهم نمى رود و در واقع، خود، مانع بزرگى بر سر راه کارهاى بزرگ مى شود.

 

بنابراین، برای آنکه رشد و تعالی را تجربه کنی همین چند قدم را باید پیوسته و به درستی برداری:

تکلیفت را با خودت معلوم کن، با خودت صادق باش، ببین میخواهی غلام حلقه بگوش نفسانیات و شهوات شیطانی باشی یا خادم باوفای خدا و دین خدا و اولیای الهی؛ پس، هدف مفید، ارزشمند و مقدست را مشخص کن

عشق و ترس در کنار هم نمی‌گنجد. تو نمی‌توانی همزمان دوست بداری که مفید باشی و رشد کنی و از طرفی از سختی های راه بترسی و مدام نق بزنی یا پا پس بکشی. دوست داشتن اگر حقیقی باشد، ترس را به سخره گرفته و نابود می کند؛ پس اگر به هدفت ایمان داری، ترسها و تردیدهای سست کننده و شیطانی را ندید بگیر و ابدا به آنها توجه نکن

همزمان با کسب مهارتهای اولیه، خودت را در دل انجام آن کار بیانداز

برای اتخاذ تدیبرهای دقیق تر، جستجو و کنکاش کافی داشته باش و از تجربه ها و مشورتهای افراد متخصص مورد اعتماد استفاده کن

وسعتت را با سه «ت» طلایی توکل، تلاش و توسل افزایش بده

سربزیر و فرمان پذیر و تابع باش، و مؤدبانه، صبورانه و مصرانه در مسیر تحقق هدف متعالی ات حرکت کن

برای افزایش علم و تجربیاتت، وقت بگذار و مطالعه منظم و هدفمند داشته باش

فقط حرف نزن، و بیشتر از آنکه حرف بزنی، بخوان و یاد بگیر و عمل کن

با خواندن است که عاشق مطالعه می شوی، با نوشتن است که مشتاق نوشتن می گردی و با عمل کردن است که نواقصت را در می یابی و در صدد رفع عیوبت بر آمده و باز میخوانی و مینویسی و عمل می کنی و تجربه می نمایی و قوی و قوی تر شده و رشد نموده و به کمال می رسی...

که خداوند علی عالی اعلا در کتاب وحی فرمودند:

«وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا»(عنکبوت/69) کسانى که در راه ما کوشیده‏ اند به یقین راه ‏هاى خود را بر آنان مى ‏نماییم،

«إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ﴿محمد/۷ اگر خدا را در همه حال یارى کنید یاریتان مى ‏کند و گامهایتان را استوار مى دارد،

«إِنْ یُرِیدَا إِصْلَاحًا یُوَفِّقِ اللَّه»(نساء/35) اگر اراده اصلاح و رشد داشته باشید، خدا شما را موفق می گرداند؛

و امام و مولای غریبمان حضرت حجت ابن الحسن العسکری(عج) این کلام و وعده الهی را تکرار، تأیید و تبیین نمودند:

«إِنِ اسْتَرْشَدْتَ أُرْشِدْتَ وَ إِنْ طَلَبْتَ وَجَدْت» اگر [حقیقتا] خواستار رشد و کمال معنوی باشی هدایت می‌شوی، و اگر طلب کنی می‌یابی.(کمال الدین و تمام النعمة/ ج2/ ص509/ ح45)



لینک کوتاه این مطلب:

https://b2n.ir/63395