دولت اسلامی ای که بتواند مقاصدی را که ملت ایران و انقلاب عظیم آنها داشت، تأمین کند، دولتی است که در آن رشوه نباشد، فساد اداری نباشد، ویژهخواری نباشد، کمکاری نباشد، بی اعتنایی به مردم نباشد، میل به اشرافیگری نباشد، حیف و میل بیتالمال نباشد، و دیگر چیزهایی که در یک دولت اسلامی لازم است. در تعالیم امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه، همهی اینها وجود دارد. نگویند اینها مربوط به هزاروچهارصد سال قبل است. این حرفهای تکراری و شبهههای صدها بار رد شده را بعضیها باز تکرار میکنند.... «ادامه مطلب»...
تا دولت، اسلامی نشود...
تقوا، درس جاودانهی امیر مؤمنان است. اگر شما به نهجالبلاغه مراجعه بفرمایید، ملاحظه خواهید کرد که هیچ دستورالعمل و توصیه ای در این کتاب عظیم به قدر تقوا تکرار نشده است. تقوا در واقع یکی از بلندترین فصول زندگی عملی امیرالمؤمنین و تعالیم زبانی آن بزرگوار است. تقوا یعنی مراقبت از خود. انسان دائم باید مراقب خود باشد؛ هم مراقب اعمال و رفتار خود - یعنی مراقب چشم خود، زبان خود، گوش خود، دست خود - هم مراقب دل خود باشد؛ مراقب عدم نفوذ خصال پست حیوانی، مراقب عدم میل دل به هوی و هوس، مراقب مجذوب و فریفته نشدن دل به جلوههای پست کنندهی انسان، مراقب حسد نورزیدن، مراقب بدخواه دیگران نبودن، مراقب وسوسه به دل راه ندادن، دل را جایگاه فضایل و ذکر خدا و عشق به اولیای الهی و عشق به انسانها قرار دادن؛ هم تقوای فکر و عقل داشته باشد؛ یعنی عقل را از انحراف نگهداشتن، از خطاها و لغزشها باز داشتن، از تعطیل و بیکارگی نجات دادن، و خرد را در امور زندگی به کار بستن. پس مراقبت دائمی از جوارح، از دل و از فکر و مغز، تقواست.
خیلی از کارهایی که ما میکنیم و لغزشهایی که از ما سر میزند، بر اثر عدم مراقبت است. خیلی از گناهان را ما با قصد قبلی انجام نمیدهیم؛ از خود غفلت میکنیم، زبان ما به غیبت و تهمت و شایعهپراکنی و دروغ آلوده میشود؛ دست ما و چشم ما هم همینطور. بنابراین غفلت است که ما را در بلا میاندازد. اگر مراقب چشم و زبان و دست و امضاء و قضاوت و نوشتن و حرف زدنمان باشیم، بسیاری از خطاها و گناهان بزرگ و کوچک از ما سر نمیزند. اگر مراقب دلِ خود باشیم، دچار حسد، بدخواهی، بددلی، کینه، بخل، ترسهای بیمورد، طمع به مال و منال دنیا و طمع به ناموس و مال دیگران در دل ما رسوخ نمیکند. این مراقبت در انسان، جادهی نجات است. عاقبت نیک، در سایهی این مراقبت به دست میآید؛ «و العاقبة للمتّقین». اگر این مراقبت در انسانی باشد، امکان گناه از او بسیار کم میشود. عدالت یک انسان هم از همین مراقبت سرچشمه میگیرد؛ استقامت یک انسان و یک ملت هم از همین مراقبت سرچشمه میگیرد؛ حقجویی و حقپویی هم از همین مراقبت سرچشمه میگیرد. این مراقبت و این تقوا مادر همهی نیکیهاست؛ هدایت هم به خاطر این مراقبت ایجاد میشود؛ پیشرفت دنیا و آخرت هم ناشی از همین مراقبت است. وقتی مراقبت کنیم، فکر ما هم بیکار نمیماند؛ دل ما هم به راه کج نمیرود؛ جوارح و اعضای ما هم خطا و لغزش پیدا نمیکند یا کم پیدا میکند. دنیا و آخرت زیر سایهی تقواست؛ این درس امیرالمؤمنین است. امروز ما به این درس نیاز داریم؛ نه فقط امروز، بلکه همیشه نیازمندیم؛ اما این مقطع زمانی برای ما مهم است.
ما ملت مسلمانی هستیم. این ملت، با ارادهی راسخ عمومی توانسته است یک نظام مطابق با ایمان و اعتقاد خود را در این کشور سر کار بیاورد. هدف این نظام چیست؟ هدف این ملت چه بود؟ هدف این بود که این کشور با این نظام بتواند از همهی خوبیها و پیشرفتها و خیرات و برکاتی که خدای متعال به ملتهای مؤمن وعده داده است، برخوردار شود؛ یعنی یک کشورِ اسلامی بشود. کشور اسلامی یعنی کشوری که اسلامِ حیاتبخش، اسلامِ نشاطآور، اسلامِ تحرکآفرین، اسلامِ بدون کجاندیشی و تحجر و انحراف، اسلامِ بدون التقاط، اسلامِ شجاعتبخش به انسانها، و اسلامِ هدایت کنندهی انسانها به سوی علم و دانش بر آن حاکم است؛ اسلامی که با همان شکلی که در قرن اولِ اسلامی به آن عمل شد، توانست یک مجموعهی پراکنده را به اوج تمدن تاریخی و جهانی برساند و تمدن و دانش او بر دنیا سیطره پیدا کند. سیطره و تسلط علمی به دنبال خود عزت سیاسی هم میآورد؛ رفاه اقتصادی هم میآورد؛ فضایل اخلاقی هم میآورد؛ اگر کشور به معنای واقعی کلمه اسلامی شود.
برای این که این کار تحقق پیدا کند، در درجهی اول ما یک حرکت انقلابی لازم داشتیم؛ برای اینکه بنای ضایع و پوسیده و کج و بدبنیان رژیمهای استبدادی را از بین ببریم. این کار را ملت با کمال قدرت و با موفقیتِ کامل انجام داد. بعد از آن که این حرکت عظیم را ملت عزیز ما انجام داد، حرکت بعدی این بود که یک نظام اسلامی - یعنی ترتیب ادارهی کشور، همانطوری که اسلام گفته است - در این کشور به وجود بیاورید. این کار را هم ملت ما با موفقیت انجام داد. قانون اساسی تنظیم شد؛ آرایش و چینش سیاسی به وجود آمد؛ مردمسالاری دینی بر این مملکت حاکم شد و مردم مسؤولان کشور را - از رهبری گرفته تا ریاست جمهوری تا دیگر مسؤولان - مستقیم یا غیر مستقیم انتخاب میکنند.
دین، مایه و پایه و محور قانون و اجرا در این کشور است. حرکت مردم به سمت اهداف و آرمانهای دینی است؛ این معنای نظام اسلامی است؛ این تحقق پیدا کرد؛ لیکن کافی نیست. برای اینکه آن مقصود - یعنی کشور اسلامی - به طور کامل محقق شود، احتیاج است که دستگاه حاکمهی کشور در عمل خود، در سازماندهی خود و در چگونگی رفتار خود، به طور کامل اسلامی عمل کند؛ که من چند سال قبل عرض کردم که مرحلهی بعد از نظام اسلامی، دولت اسلامی است...
دولت اسلامی ای که بتواند مقاصدی را که ملت ایران و انقلاب عظیم آنها داشت، تأمین کند، دولتی است که در آن رشوه نباشد، فساد اداری نباشد، ویژهخواری نباشد، کمکاری نباشد، بی اعتنایی به مردم نباشد، میل به اشرافیگری نباشد، حیف و میل بیتالمال نباشد، و دیگر چیزهایی که در یک دولت اسلامی لازم است. در تعالیم امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه، همهی اینها وجود دارد. نگویند اینها مربوط به هزاروچهارصد سال قبل است. این حرفهای تکراری و شبهههای صدها بار رد شده را بعضیها باز تکرار میکنند.
حقایق بشری و اصالتهای بشری با گذشت زمان تغییر پیدا نمیکنند. انسانها از اول تاریخ تا امروز و از امروز تا پایان دنیا، همیشه عدالت را دوست داشتهاند و به عدالت نیازمند بودهاند؛ این تغییر پیدا نمیکند. انسانها از اول تاریخ تا امروز و از امروز تا آخر دنیا به مسؤولانی که نسبت به آنها وفادار باشند، در خدمت آنها باشند و برای آنها صادقانه عمل کنند، احتیاج دارند؛ اینها که تغییرپذیر نیست. درس امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه ناظر به این چیزهاست. این اصالتها و این ثوابتِ حیات بشری در طول تاریخ را امیرالمؤمنین بیان میکند؛ ما آنها را میخواهیم؛ والّا ما که نمیگوییم اگر خواستیم از این شهر به آن شهر برویم، مثل زمان امیرالمؤمنین برویم؛ نه، حالا با هواپیما بروید، ممکن است ده سال دیگر با یک وسیلهی بسیار تندروتر از هواپیما حرکت کنید. آن روز، نامه میفرستادند، که دو ماه در راه بود؛ امروز شما با اینترنت لحظه به لحظه با آن طرف دنیا حرف میزنید. اینها متغیرات است، اما عدالت و صلاح مسؤولان همیشه لازم است؛ حیف و میل نکردن اموال مردم که دست من و امثال من است، همیشه لازم است؛ اینکه تغییرپذیر نیست. اگر به توفیق الهی بتوانیم در این جهت خود را کامل کنیم و قدمهایی را که تا امروز بحمداللَّه برداشته شده، کامل کنیم، آن وقت کشور اسلامی به همان شکلی که گفتم، به وجود خواهد آمد؛ یعنی دولت اسلامی میتواند کشور اسلامی به وجود بیاورد.
من و امثال من اگر خودمان صادق باشیم، میتوانیم مردم را صادق بار بیاوریم. اگر خود ما اسیر هوی و هوس نباشیم، میتوانیم مردم را آزاد از هوی و هوس بار بیاوریم. اگر ما شجاع باشیم، میتوانیم مردم را شجاع بار بیاوریم. اگر من و امثال من اسیر هوی و هوس و دنبال طمع و بنده و ذلیلِ ترس و طمع خود بودیم، نمیتوانیم مردم را با فضایل بار بیاوریم. این بسته به شانس و اقبال هر کسی است که در گوشهیی معلم خوبی پیدا کند و به صورت فردی تکامل یابد؛ جامعه پیش نخواهد رفت. دولت اسلامی است که کشور اسلامی به وجود میآورد. وقتی کشور اسلامی پدید آمد، تمدن اسلامی به وجود خواهد آمد؛ آن وقت فرهنگ اسلامی فضای عمومی بشریت را فرا خواهد گرفت. اینها همهاش با مراقبت و با تقوا عملی است؛ تقوای فردی و تقوای جماعت و امت.
بیانات مقام معظم رهبری در خطبههای نمازجمعه؛ ۱۳۸۴/۰۵/۲۸