حیات برتر 

برای آنکه بفهمیم در مسیر دستیابی به «حیات برتر» قرار داریم یا خیر، یک راه بیشتر وجود ندارد؛ آن هم... «ادامه مطلب»...



حیــــات بــــرتر


امکان حیات، اولین نعمت خداوند به مخلوقات خویش است. آن هنگام که هیچ چیز جز خدا نبود و اراده الهی بر آن شد که از نیستی، هستی بیافریند و موجودات را از عدم به وجود آورد، لطف عام پروردگار عالم و آدم، آغاز گردید.

آن ربِّ حکیم، همۀ جهان را برای انسان خلق نمود و انسان را برای خودش. هیچ چیز به او بازگشتی ندارد، جز انسان: «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»﴿بقره/۱۵۶

به خواست خالق متعال، فلسفه و ماهیت حیات جهان، به حیات انسان وابسته شده است. انسانی که خود، حیات طیبه و موثرش وابسته به عقل توحیدی و معاداندیش می باشد. حیات عقل به شکوفایی و رشد است؛ رشد کمال یافته ای که جز در پرتو باورهای ناب و ایمان خالص محقق نمی شود. علم و ایمانی که با عمل، افزایش و اعتبار پیدا می کند. ارزش عمل وابسته به اخلاص و پاکی آن است و خلوص، ریشه در نیت فرد داشته و ارج و اهمیت نیت را ربوبی یا غیر الهی بودن آن مشخص می نماید.

بنابراین:

حیات جهان به انسان است

حیات انسان به عقل است

حیات عقل به ایمان است

حیات ایمان به عمل است

حیات عمل به اخلاص است

حیات اخلاص به نیت است

حیات نیت به ربوبیت است

محور «حیات برتر»، تفکر و تدبر مبتنی بر عقل کمال گرا و عمل خالص است.

تفاوت بین فکر و عقل این است که انسان با فکر به شناخت می‌رسد و با عقل می‌سنجد و به انتخاب بهتر دست می یابد.

تا زمانیکه چراغ عقل به نور شرع مقدس روشن نشود، به مثابه میزانی مؤثر برای انجام عمل خالص بر مبنای نیت قدسی نخواهد بود. عقل را برای دستیابی چنین جایگاه رفیعی باید به نرمش و ورزش همیشگی، حساب شده و هدفمند واداشت. حرکتی که به تعالی اندیشه انجامیده و بر قدرت تفکر می افزاید. برای دستیابی به حیات برتر، خِرَدِ انسان باید بارور شود:

تا فکر انسان همانند قطره های حیاتبخش باران از ابر بارور عقل بر زمین زندگیِ فرد، بارش نرم و پیوسته ای داشته باشد

تا فکر انسان که به مثابه چتر نجات است، برای آنکه کارایی لازم را در مسیر «حیات برتر» داشته باشد، باز شود

تا فکر انسان، آنقدر وسیع شود که آدمی را در مجموعه افرادی قرار دهد که روح بزرگتری دارند

چون آنها که روح بزرگی دارند، عقده های کمتری دارند. آنها که عقده ها و گره های ذهنی کمتری دارند از شعور بیشتری برخوردارند و آنها که شعورشان بیشتر است، مهربان ترند؛ آدم های مهربان، ترسناک نیستند. آدم های مهربان، عین امنیت و آرامش هستند. در کنار آدم های مهربان، رشد می کنی، خودت را می سازی و بدون وابستگی به هیچ کس جز صاحب اصلی حیاتت یعنی خداوند ازلی و ابدی، به سعادت پایدار می رسی.

کسانی که از صدمه زدن به دیگران هراسی ندارند، از همه ترسناکترند! ترسناکی این انسان نماهای دوروبرمان، نتیجه عقده های بزرگی است که در درون خویش دارند؛ عقده های بزرگ، آدم را حقیر و کوچک می کند، عقده های بزرگ نتیجه وجود شعور کمتر و گره های فکری بیشتر است. گره هایی که خورۀ روح شده و از بزرگ شدن آن جلوگیری می کند.

برای آنکه بفهمیم در مسیر دستیابی به «حیات برتر» قرار داریم یا خیر، یک راه بیشتر وجود ندارد؛ آن هم میانگین گرفتن است!

افکار انسان میانگین ساعاتی است که برای مطالعه سپری می کند

افکار انسان میانگبن افکار افرادی است که بیشتر وقت خود را با آنها میگذراند

 

برای دستیابی به سعادت «حیات برتر»:

خود را در محاصرۀ نوشته های ناب و انسان ساز و افراد پاک و صالح، قرار دهیم؛

در لحظه- لحظۀ حیات خویش، مطالب خوب، افراد خوب، جمع های خوب، فعالیتهای خوب، اندیشه و روشهای خوب را تمنّا کنیم، نه آنکه با منّت در این راه قدم برداریم!





لینک کوتاه این مطلب:
http://yon.ir/wneGB