عدالت، یافتنی نیست؛ بلکه ساختنی است. عدالت، ثمرۀ برقراری احکام نورانی اسلام در عمل و به صورت کامل است... «ادامه مطلب».....
در حدیثی از امیرالمؤمنین علی علیه السلام، عامل سقوط دولت ها چهار مورد دانسته شده است: «ضایع کردن اصول، پرداختن به فروع، پیش انداختن اراذل و کنار گذاشتن افاضل» (غررالحکم،ج6،ص450(
اگر مسؤولان حکومتی به جای پرداختن به مشکلات اساسی، به مسائل حاشیه ای بپردازند و با بوق کردن شعار بدون شعور و سخن بدون عمل، کسانی را در زمره مشاوران و تئوری پردازان خود قرار دهند که یا دچار توهّم اند و یا به ساختن توهّم می پردازند، همان میشود که برای به دست آوردن لقمه ای نان، جان کندن روا گردد؛ و امید به آینده و بهبودی اوضاع، در خیال خلایق به قصه ای باورناپذیر تبدیل شود.
اصل، فرع و فرع، اصل است این زمان
چیست آزادی؟ مگر جز آب و نان!
کندن جان بهر نان بالله خطاست
ملتی را گرم نان کردن رواست؟
فقر دارد حلق ها را میجَوَد
معده ها با حرف ها پر میشود؟!
بهترین بازدارنده در برابر توطئه های دشمنان داخلی و خارجی، خدمت رسانی صادقانه و حل مشکلاتی است که مردم با آن دست و پنجه نرم میکنند. مدیران شایسته و انقلابی به جای برگزاری سمینارها و نشستهای گوناگون و صرف هزینه های میلیونی برای برپایی فلان نمایشگاه و مراسم و به جای تخصیص بودجه های کلان کشوری جهت خرید ساختمان برای سازمان دولتی و ریخت و پاشهایی از این دست، همه توان خود را برای ادای حق طبیعی و مسلّم انسان ها که همانا رهایی از قیود مادی و دغدغه های دنیایی است، می نهند؛ زیرا میدانند که افیون حقیقی ملت ها، تنگدستی است.
شادمانی هنگامی ماندگار خواهد بود که جای خویش را به تلخی فقر نبخشد. چگونه میتوان میلیون ها تومان خرج فلان مراسم شادمانی کرد در حالی که انسانی به دلیل تنگدستی در نهایت اندوه به سر میبرد. شهید رجایی(ره) با ظرافت ویژه ای با برگزاری این جشن ها مخالفت میکرد و میگفت: «ما باید هنگامی جشن داشته باشیم که همه افراد کشور بتوانند جشن بگیرند، نه این که عده ای زیر فشار گرسنگی له بشوند، آن وقت بقیه جشن بگیرند. تا هنگامی که در جامعه ما افراد بدبخت، فقیر و گرسنه هستند، ما نمی توانیم و نباید هیچ جشنی داشته باشیم.»(سیره شهید رجایی، ص346)
بزرگی میگفت کودکی را دیدم که در کنار پیاده رو خوابیده بود. شخصی به من گفت می بینی خداوند چه قدر به وضع بندگان خود اهمیت می دهد! به او گفتم البته که می بینم؛ او این کودک را در برابر چشمان ما قرار داد تا روشن شود که ما با دیدن او کاری برایش می کنیم یا خیر.
روزانه چند نفر از این خیابان خواب ها را می بینیم و از کنار آن ها به راحتی میگذریم؟! چه قدر از احوال مستمندان آگاهیم؟!، آیا هرگز به یاری ایشان شتافته ایم؟! حضرت رسول اکرم (ص) می فرماید: «به آن ها که در زمین هستند، رحم کنید تا آن که در آسمان ها است بر شما رحم کند.» (نهج الفصاحه)
البته رحم کردن به کسانی که به کسی رحم نمیکنند، عین جنایت است. باید دستهای افرادی را که به خود اجازه میدهند ثروتهای عمومی را به انحصار خویش در آورند و بر این کار اصرار می ورزند قطع کرد؛ آن ها که با طرح های مستبدانه خویش همیشه ایام، مردم را بدهکار به خویش و دولت مینمایند و دولتی را که باید برقرار کننده آرامش برای مردم باشد را تبدیل به هولناک ترین مجموعه ها کرده اند، که باید برای برگرداندن چند برابر وامی که برای خرید مسکن و لوازم و... از آن گرفته اند، جان کندن پیشه کنند و به هر دری بزنند.
استاد شهید مرتضی مطهری می فرماید: «در سال فتح مکه، زنی مرتکب جرمی شده بود که باید مجازات میشد. اتفاقاً این زن که دزدی کرده بود، وابسته به یکی از خانواده های بزرگ و جزو اشراف طراز اول قریش بود. وقتی بنا شد حد درباره اش اجرا شود و دستش را قطع کنند، غریو از خاندان زن برخاست که ای وای؛ این ننگ را چگونه تحمل کنیم! دسته جمعی به سراغ پیامبر رفتند و از او درخواست کردند که از مجازات زن صرف نظر کند. [رسول گرامی اسلام(ص)] فرمود: هرگز صرف نظر نمی کنم. هر چه واسطه و شفیع تراشیدند، پیامبر ترتیب اثر نداد. در عوض مردم را جمع کرد و به آن ها گفت: میدانید چرا امت های گذشته هلاک شدند؟ دلیلش این بود که در این گونه مسائل تبعیض روا داشتند. اگر مجرمی که دستگیر شده بود، وابسته به یک خانواده بزرگ نبود و شفیع و واسطه نداشت، او را زود مجازات میکردند ولی اگرمجرم شفیع و واسطه داشت، در مورد او قانون کار نمیکرد. خدا به همین سبب چنین اقوامی را هلاک میکند. من هرگز حاضر نیستم در حق هیچ کس تبعیضی قائل شوم. و یا درباره [امام]علی(ع) نقل میکنند که روزی گردن بندی به گردن دخترش دید، فهمید که گردنبند مال او نیست؛ پرسید این را از کجا آورده ای؟ جواب داد آن را از بیت المال «عاریه مضمونه» گرفته ام؛ یعنی عاریه کردم و ضمانت دادم که آن را پس بدهم. علی(ع) فوراً مسؤول بیت المال را حاضر کرد و فرمود تو چه حقی داشتی این را به دختر من بدهی؟ عرض کرد یا امیرالمؤمنین! این را به عنوان عاریه از من گرفته که برگرداند، فرمود به خدا اگر غیر از این می بود، دست دخترم را می بریدم. این حساسیت هایی است که ائمه و پیشوایان ما - که اسلام مجسم و معلمان راستین اسلام اصیل بوده اند - در زمینه عدالت اجتماعی از خود نشان دادند. انقلاب اسلامی ما نیز اگر می خواهد با موفقیت به راه خود ادامه دهد، راهی به جز اعمال چنین شیوه ها و بسط روش های عدالت جویانه و عدالت خواهانه در پیش ندارد.» (پیرامون انقلاب اسلامی)
باید از اختلاف های درونی پرهیز کرد و در جهت رفع مشکلات بندگان خدا کوشید. باید چنان بود که به تعبیر مقام معظم رهبری، هنگامی که در حین مسؤولیت به گذشته خود نگاه میکنیم، ببینیم آیا کاری که خدا و وجدان خودمان را راضی کند، انجام داده ایم؟
نباید ناامید و یا خسته شد؛ ناامیدی نخستین گامی است که شخص به سوی نابودی برمی دارد. گام نخست را باید محکم برداشت و گفت: «با امید به خدا، می توانم»؛ همان گونه که مولای متقیان، حضرت علی (ع) فرمودند: «بگو می توانم، تا بتوانی». (نهج البلاغه)
حضرت آیت اللّه خامنه ای در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام در مورخه 15/4/82 با اشاره به این که نباید اعتماد به نفس ملی را از دست داد، فرمودند: «این که امام(ره) فرمودند «ما می توانیم»، جمله بسیار مهم و پرمعنایی است. باور کنیم که می توانیم ... از همین توانستن های ما است که [دشمنان] ناراحتند، صریحاً اعلام کرده اند که ما نمی توانیم ببینیم جمهوری اسلامی به فناوری برتر هسته ای و از این قبیل چیزهایی که وجود دارد، برسد ... بنابراین ما می توانیم این اعتماد به نفس را حفظ کنیم». (بیانات معظم له در 23/9/1377)
عدالت، یافتنی نیست؛ بلکه ساختنی است. عدالت، ثمرۀ برقراری احکام نورانی اسلام در عمل و به صورت کامل است. بی جهت نیست که اسلام، برترین دین برای راهنمایی انسان ها دانسته می شود؛ دینی که به انسان، آرامش و اعتمادی حقیقی و الهی هدیه نموده و زندگی و بندگی اش را آباد می کند.
ادامه دارد...
احسنت