یاری امام عصر را با یاریِ خودت شروع کن! یاری کن عزمت را به خدمتی خالصانه و صادقانه؛ یاری کن قلبت را به محبتی کمال آفرین؛ یاری کن قدمهایت را در گام برداشتن به راهی که لبخند به چهره غمگین مولا و سرورت بنشاند؛ خودت را یاری کن تا از میان برخیزی؛ آن دَم که عبودیت جای نفسانیتت را بگیرد، خادمی، خادم امام عصر(عج).... «ادامه مطلب»...
یاری امام عصــــــر(عج)
بقیه الله الاعظم: فاتقوالله جل جلاله و ظاهرونا
تقوای الهی پیشه کنید و به حمایت و پشتیبانی عملی و علنی ما برخیزید.
منبع حدیث: تهذیب الاحکام طوسی/ج1/ص38
*تقوا
ا فمن اسس بنیانه علی تقوی من الله خیر ام من اسس بنیانه علی شفا جرف هارفانهار به فی نار جهنم والله لا یهدی القوم الظالمین(سوره توبه آیه 109) آیا آن کس که بنای خود را بر اساس تقوا از خدا و خشنودی او نهاده بهتر است یا آن که بنای خود را بر لبه پرتگاهی که نزدیک فرو ریختن است نهاده،که در این صورت وی را در آتش دوزخ می افکند؟و خداوند گروه ستمگران را هدایت نمی کند.
در کتاب ده گفتار شهید مطهری آمده است:
این کلمه از کلمات شایع و رایج دینی است.در قرآن کریم به صورت اسمی و یا به صورت فعلی زیاد آمده است.تقریبا به همان ندازه که از ایمان و عمل نام برده شده و یا نماز و زکات آمده، از تقوا اسم برده شده است.در نهج البلاغه تاکید زیادی روی کلمه ی تقوا شده است.برای مثال خطبه ای طولانی در نهج البلاغه به نام "خطبه ی متقین"وجود دارد.
تقوا از ماده«وقی» به معنای حفظ و صیانت و نگهداری است.معنای"اتقاء"احتفاظ است.اما در ترجمه های فارسی تاکنون دیده نشده که این کلمه را به صورت حفظ و نگهداری ترجمه کنند.در ترجمه های فارسی اگر این کلمه به صورت اسمی استعمال شود مثل کلمه"تقوا"به پرهیزکاری ترجمه می شود(متقین:پرهیزکاران) واگر به صورت فعلی به کار رود،خصوصا اگر فعل امر باشد،به معنای خوف و ترس به کار می رود(إتقوالله:از خدا بترسید).چون لازمه صیانت خود از چیزی ترک و پرهیز است و هم چنین غالبا صیانت و حفظ نفس از اموری ملازم است با ترس از آن امور،چنین تصور شده است که این ماده مجازا در بعضی موارد به معنای پرهیز و در بعضی موارد دیگر به معنای خوف و ترس استعمال شده است.
معنی "ترس از خدا" در مطلب قبل توضیح داده شد.
انسان اگر بخواهد در زندگی اصولی داشته باشد و از آن اصول پیروی کند،خواه آنکه آن اصول از دین و مذهب گرفته شده باشد و یا از منبع دیگری،ناچار باید یک خط مشی معینی داشته باشد و هرج و مرج در کارهایش حکم فرما نباشد.لازمه خط مشی معین داشتن این است که به سوی یک هدف و یک جهت حرکت کندو از اموری که با هوا و هوس های آنی او موافق است اما با هدف اصلیش مخالف است خود را «نگهداری»کند.
بنابر این تقوا به معنی عام کلمه لازمه زندگی هر فردی است که می خواهد انسان باشد و تحت فرمان عقل زندگی کند و از اصول معینی پیروی نماید.
تقوای دینی و الهی یعنی اینکه انسان خود را از آنچه از نظر دین و اصولی که دین در زندگی معین کرده، خطا و گناه و پلیدی و زشتی شناخته شده، حفظ و صیانت کند و مرتکب آنها نشود.
√خداوند در آیات ابتدایی سوره مبارکه بقره، ضمن اینکه اعلام میکند قرآن کتابی است برای هدایت انسانها به سوی تقوا (هُدًى لِلْمُتَّقِینَ) ،۶ شرط را جزو اوصاف متقین بر میشمرد که به نظر میرسد فقدان آنها با فقدان تقوا ملازمت دارد.
این ۶ خصیصه عبارتند از:
ایمان به غیب (یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ)
اقامه نماز (یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ)
انفاق در راه خدا (وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ)
ایمان به قرآن (یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ)
ایمان به کتابهای آسمانی پیامبران پیش از پیامبر اسلام (وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ)
یقین به روز جزا (وَبِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ)
هرکدام از این خصایص به نوبه خود زمینه ساز تقوا و مقوم آن است؛ مثلا تا زمانی که انسان به خداوند(مهمترین مصداق غیب) و نظارت غیر محسوس او بر اعمال ما (أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَى) و حسابرسی در آخرت (یکی دیگر از مصادیق غیب) ایمان و یقین نداشته باشد، تقوا در او حاصل نمیشود.
ایمان به غیب زمینه ساز سایر خصایص متقین است، یعنی تا کسی به خداوند عالم به عنوان مهمترین مصداق غیب ایمان نداشته باشد طبیعتا به نماز، کتاب آسمانی (وحی)، حسابرسی، پاداش و کیفر (آخرت) و حتی انفاق ایمان نخواهد داشت.
اگر کسی به وجود غیبی پروردگار عالم ایمان نداشته باشد، برای چه کسی نماز بخواند؟ از نظارت و ثواب و عقاب چه کسی بیم داشته باشد، وحی را چگونه قبول کند؟ و چگونه به پاداش انفاق در راه خدا در جهانی دیگر و نادیدنی امید ببندد؟
پس میتوان ایمان به غیب را منشأ ویژگیهای متقین دانست.
√تقوا در زمینه های مختلف
تقوا در گفتار
«فَلْیَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلاً سَدیداً »
انسان با تقوا حرف بی سند نمی زند و گواهی ناحق نمیدهد، آدم با تقوابه کسی سوء ظن ندارد.
انسان با تقوا در سخت ترین شرایط ، حرف حق را رها نمی کند ، به اسم دروغ « مصلحت آمیز» هر چیزی را نمیگوید.
تقوا در سیاست
در مسائل سیاسی قرآن میفرماید: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لا تُطِعِ الْکافِرینَ وَ الْمُنافِقین ؛ ای پیامبر ، تقوا داشته باش و پیرو کفار ومنافقین نباش.»
انسان با تقوا محال است با گروهکهایی رابطه داشته باشد ؛ زیرا از خدا میترسد.
انسان های با تقوا نه به خود و نه به جامعه آسیبی نمی رساند بلکه برعکس بزرگترین جنایت ها از آنِ انسان های بی تقوا رخ داده است .
آنچه در دنیای امروز مطرح است، کمبود علم نیست، بلکه کمبود تقوا است.
تقوا در خانواده
« أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَ اتَّقِ اللَّهَ »
مرد یا زن با تقوا کسی است که در خانه ، خوب همسرداری کند ، ظلم نمی کند و اگر ظلمی را مرتکب شد ،عذرخواهی میکند.
تقوادر مسائل اجتماعی
«وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ »
با ایجاد تقوا ، نصب و عزلها الهی می شود . دیگر به خاطر روابط ، نصب و عزلی اتفاق نمی افتد .
معلم با تقوا دیر سر کلاس نمی رود ، ازدرسش کم نمی گذارد ؛ « وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ ؛ وای بر کم فروشها»
کارمند اداره اگر با تقوا باشد ، باتلفن اداره کار خصوصی انجام نمی دهد ، با خودکار اداره لیست خریدهای منزل را نمی نویسد ، ساعات کار مردم راصرف کار خصوصی خود نمیکند.
اسلام همه ی امتیازات را لغو کرده و می فرماید: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ »
افراد با سوادتر نیاز به تقوای بیشتری دارند ؛ اگر کاسبی با تقوا نبود ، انگور خوب را رو و انگور بد را زیر می گذارد ، اما اگر آیت الله و دکتر و مهندس بی تقوا شود ؛ « اذا فسد العالِم فسد العالَم » هرلحظه ای که هستید، برگردید
تقوا داشتن یعنی آنکه سعی کنیم که گناه نکنیم، واگر مرتکب گناهی شدیم برگردیم؛ «نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ بهترین بنده، کسی است که در هر انحرافی بر می گردد .»
نگو توبه شکستم و دیر شده است، برگرد و توبه کن که خداوند توبه کنندگان را دوست دارد؛ «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ»
√در خطبههای امیرالمؤمنین، کمتر خطبهای است که امر به تقوا در آن نباشد: اتَّقواالله؛ چون تقوا همهچیز است؛ وقتی تقوا در یک جامعهای بود، همهی مشکلات مادّی و معنوی جامعه حل خواهد شد. (بیانات رهبری در دیدار اقشار مختلف مردم/ ۱۳۹۵/۰۶/۳۰)
در حدیثی که ابتدای متن از امام عصر(عج) اشاره نمودیم آمده است که: تقوای الهی پیشه کنید.
راه های دستیابی به تقوا از نگاه قرآن
1. تقویت ایمان و باورهای دینی
یکی از راههای به دست آوردن ملکه تقوا، تقویت باورهای دینی و ایمان به خدای متعال، حقانیت بعثت انبیاء و کتب آسمانی از طریق مطالعه و تفکر در حوزههای معرفتی و بینش دینی است. رعایت تقوا، عملی است که برخاسته از ایمان انسان است و آدمی تا ایمان قوی و شناخت شفافی نسبت به حقایق هستی و اعتقادات دینی نداشته باشد، ضامن اجرایی نخواهد داشت. در قرآن مجید در موارد متعددی، تقوا مشروط به ایمان شده است[1].
2. شناخت احکام عملی دین
یکی دیگر از راههای دستیابی به تقوا، آشنایی با احکام عملی اسلام است، زیرا آگاهی نسبت به معارف دینی و احکام عملی، لازمه تقواپیشگی است و کسی که کارهای زشت و زیبا را به خوبی نشناسد، نمیتواند آنها را ترک کند و اینها را به جای آورد. قرآن مجید، عالیترین درجه تقوا را که خوف و خشیت الهی است، منحصر در قشر ارزشمند دانشمندان دانسته، میفرماید: «انما یخشی الله من عباده العلما»[2] تنها بندگان دانشمند خدا، از او میترسند.
3. انس با محافل مذهبی
انس و شرکت در مجالس و محافل مذهبی، همراهی مؤمنان، همنشینی با عالمان ربانی، مطالعه سیره عملی رهبران معصوم و همچنین مطالعه زندگی و سیره عملی عالمان وارسته، اهل تقوا و سلوک، همچنین سرگذشت گناهکاران و سرانجام منحرفان از راه خدا و تقوا، همگی راههایی هستند که به تقویت بعد معنوی انسان خواهد انجامید و در رشد تقوا نقش مؤثری دارد.
4. شیطان شناسی
به دست آوردن ملکه تقوا بدون شناخت دقیق شیطان و دسیسههای آن ممکن نیست؛ زیرا شیطان، ترفندهای فراوانی را برای جلوگیری از رسیدن انسانها به ملکه تقوا به کار میگیرد. بر همین اساس تأکیدات فراوانی در قرآن در مورد، وسوسهها[3] و توطئههای شیاطین و شیطانصفتان، مطرح و از عواقب پیروی از آنها به مؤمنان هشدار[4] داده شده است.
5. پرستش خدا
اگر تقوا به سنگری تشبیه گردد که مؤمن در آن به جنگ با شیطان میپردازد، عبادت و پرستش، نقش ارتباط مستمرّ و دریافت فرمان و کمک از فرمانده مطلق هستی را ایفا میکند و هرچه این ارتباط قویتر و بیشتر باشد، رزم، سنگر و رزمنده نیز قویتر و محفوظترند و مأموریت نیکوتر انجام میگیرد و اگر برعکس، ارتباط ضعیف و اندک باشد، آسیبپذیر خواهند شد. قرآن مجید این واقعیت را در دو آیه بیان کرده است، نخست درباره مطلق عبادت میفرماید: «یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم والذین من قبلکم لعلکم تتقون[5] ای مردم! پروردگارتان را که شما و پیشینیانتان را آفریده بپرستید، شاید تقواپیشه کنید».
اما درباره عبادت خاصی چون روزه میفرماید:
«یاایها الذین آمنواکتب علیکمالصیام کماکتب علیالذین من قبلکم لعلّکمتتقون[6] ای کسانی که ایمان آورده اید، روزه بر شما مقرر شده، همان گونه که بر پیشینیان شما مقرر شده بود، شاید متقی شوید».
.[1] بقره (2)، آیه 177؛ مائده (5)، آیات 57 و 88 و 112.
.[2] فاطر (35) آیه 28.
[3]. اعراف (7)، آیه 200؛ یوسف (12)، آیه 5؛ مؤمنون (23)، آیه 97؛ فصلّت (41)، آیه 36؛ مجادله (58)، آیه 10؛ ناس (114)، آیات 4 ـ 6.
[4]. بقره (2) آیات 168 و 208؛ انعام (6)، آیه 142؛ نور (24)، آیه 21.
[5]. بقره (2)، آیه 21.
[6]. همان، آیه 183.
√ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﻭﺍﺭﺩﻩ ﺩﺭ ﺍﻫﻤﻴّﺖ ﻭ ﻓﻀﻴﻠﺖ ﻧﺼﺮﺕ ﻭ ﻳﺎﺭﻱ ﺍﺋﻤّﻪ ﺍﻃﻬﺎﺭ (ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ)
ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻛﺮﻡ (ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ) ﺑﻪ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﻓﺮﻣﻮﺩ: « ﺑﻪ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﻛﻪ ﻣَﺜَﻞ ﺷﻤﺎ ﻣﺜَﻞ ﺳﻮﺭﻩ ( ﻗُﻞْ ﻫُﻮَ ﺍﻟﻠﻪ ﺍَﺣَﺪ) ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ، ﭘﺲ ﺑﺪﺭﺳﺘﻴﻜﻪ ﺷﺄﻥ ﺍﻭ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻳﻚ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ، ﻣﺜﻞ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻳﻚ ﺳﻮّﻡ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻗﺮﺍﺋﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺩﻭ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ ; ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﻭ ﺳﻮّﻡ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻗﺮﺍﺋﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺳﻪ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻗﺮﺍﺋﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻫﺮﻛﺲ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻗﻠﺐ ﺧﻮﺩ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﺩ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻭ ﻣﺜﻞ ﺛﻮﺍﺏ ﻳﻚ ﺳﻮّﻡ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻫﻤﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺷﻤﺎﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﻠﺐ ﺧﻮﺩ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻧﺶ ﻳﺎﺭﻯ ﻛﻨﺪ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻭ ﻣﺜﻞ ﺛﻮﺍﺏ ﺩﻭ ﺳﻮّﻡ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻫﺮﻛﺲ ﺷﻤﺎﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﻠﺒﺶ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻳﺎﺭﻯ ﻛﻨﺪ، ﺍﺯ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻭ ﻣﺜﻞ ﺛﻮﺍﺏ ﻫﻤﻪ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺍﺳﺖ. (ﻣﺤﺎﺳﻦ: ﺝ۲ ﺹ۲۵۱)
ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻫﺮ ﻛﺲ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻗﻠﺐ ﺧﻮﺩﺵ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺯﺑﺎﻧﺶ ﻳﺎﺭﻯ ﻛﻨﺪ، ﺍﻭ ﺩﺭ ﻏﺮﻓﻪ ﻫﺎﻯ ﺑﻬﺸﺘﻰ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﺎﻛﻨﻴﻢ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻣﺎﺭﺍ ﺑﺎ ﻗﻠﺐ ﺧﻮﺩ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻧﺶ ﻳﺎﺭﻯ ﻛﻨﺪ، ﭘﺲ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﻳﻚ ﺩﺭﺟﻪ ﭘﺎﺋﻴﻦ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻣﻘﺎﻡ ﻣﺎ ﺟﺎﻯ ﺩﺍﺭﺩ، ﻭ ﻫﺮﻛﺲ ﻣﺎﺭﺍ ﺑﺎ ﻗﻠﺐ ﺧﻮﺩ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺯﺑﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻇﻠﻢ ﺑﺮ ﻣﺎ ﺑﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ، ﭘﺲ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ.(ﺍﻣﺎﻟﻰ ﻣﻔﻴﺪ: ﺹ۳۳)
ﻭﻗﺘﻰ ﻫﺸﺎﻡ ﺑﻦ ﺣﻜﻢ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺩﻕ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺷﺮﻓﻴﺎﺏ ﺷﺪ، ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺗﺠﻠﻴﻞ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﻭ ﻛﻨﺎﺭ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺟﺎﻯ ﺩﺍﺩﻧﺪ، ﺑﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺍﻭ ﺗﺎﺯﻩ ﺧﻂ ﻋﺎﺭﺿﺶ ﺭﻭﺋﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺩﺭ ﺳﻦّ ﺟﻮﺍﻧﻰ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻫﻤﻪ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﺤﻀﺮﺵ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺘﻰ ﻛﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺯ ﺍﺟﻠﺎﺀ ﺷﻴﻮﺥ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻣﻘﺪﻡ ﺩﺍﺷﺖ، ﭘﺲ ﺟﻬﺖ ﺍﻳﻦ ﺗﺠﻠﻴﻞ ﺭﺍ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﻴﺎﻥ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻭ ﻧﺎﺻﺮ ﻭ ﻳﺎﺭﻯ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﻣﺎ ﺑﺎ ﻗﻠﺐ ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﻭ ﺩﺳﺘﺶ ﺍﺳﺖ. (کافی، ج۱، ص ۱۷۱ و ۱۷۲)
ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻣﺠﻠﺴﻰ ﺭﻭﺍﻳﺘﻰ ﺑﻪ ﺳﻨﺪ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﺍﺯ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) نقل می کند:
ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ: «ﺑﺮﺍﻯ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺸﺖ ﺩﺭ ﺍﺳﺖ، ﺍﺯ ﻳﻚ ﺩﺭ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮﺍﻥ ﻭ ﺻﺪّﻳﻘﺎﻥ ﺩﺍﺧﻞ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ، ﻭ ﺍﺯ ﺩﺭ ﺩﻳﮕﺮ ﺷﻬﺪﺍﺀ ﻭ ﺻﺎﻟﺤﺎﻥ، ﻭ ﺍﺯ ﭘﻨﺞ ﺩﺭ (ﺩﻳﮕﺮ) ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻣﺎ ﺩﺍﺧﻞ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ، ﻭ ﻣﻦ ﺑﺮ ﺻﺮﺍﻁ ﻣﻰ ﺍﻳﺴﺘﻢ ﻭ ﺩﻋﺎ ﻣﻰ ﻛﻨﻢ ﻭ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻢ: ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ! ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻣﺮﺍ ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻣﺮﺍ ﻳﺎﺭﻯ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻣﺖ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ; ﺑﻪ ﺳﻠﺎﻣﺖ ﺑﮕﺬﺭﺍﻥ. ﺩﺭ ﺁﻥ ﺣﺎﻝ ﻧﺪﺍ ﺍﺯ ﻣﻨﺘﻬﺎﻯ ﻋﺮﺵ ﺍﻟﻬﻰ ﺩﺭ ﺭﺳﺪ ﻛﻪ: ﺩﻋﺎﻯ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﺴﺘﺠﺎﺏ ﻛﺮﺩﻳﻢ ; ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺷﻔﺎﻋﺖ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﺩﺭ ﺣﻖّ ﺷﻴﻌﻴﺎﻧﺖ. ﭘﺲ ﻫﺮ ﻳﻚ ﺍﺯ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻣﻦ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﻳﺎﺭﻯ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﻣﻦ ﺟﻬﺎﺩ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺑﺎ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻳﺎ ﺑﺎ ﻛﺮﺩﺍﺭﺷﺎﻥ ; ﻫﻔﺘﺎﺩ ﻫﺰﺍﺭ ﻛﺲ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺎﻳﮕﺎﻥ ﻭ ﺧﻮﻳﺸﺎﻥ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺷﻔﺎﻋﺖ ﻛﻨﻨﺪ، ﻭ ﺍﺯ ﺩﺭِ ﻫﺸﺘﻢ ﺳﺎﻳﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺩﺍﺧﻞ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ، ﻳﻌﻨﻰ ﺁﻥ ﺟﻤﺎﻋﺘﻰ ﻛﻪ ﺍﻗﺮﺍﺭ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺗﻴﻦ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﻭ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﻗﺪﺭ ﺫﺭّﻩ ﺍﻯ ﺍﺯ ﺑﻐﺾ ﻣﺎ ﺍﻫل بیت ﻧﺒﺎﺷﺪ.(ﻋﻴﻦ ﺍﻟﺤﻴﺎ: ﺹ۳۷۹)
♥️√ﻧﺼﺮﺕ ﻭ ﻳﺎﺭﻱ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ(عج)
ﻧﺼﺮﺕ ﻭ ﻳﺎﺭﻯ ﺣﻀﺮﺕ ﻭﻟﻰ ﺍﻟﻠﻪ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺩﺭ ﺍﻣﺮ ﺩﻳﻦ ﺑﻪ ﻋﻨﺎﻭﻳﻨﻰ ﭼﻨﺪ ﺣﺎﺻﻞ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺑﻪ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ عنوان ﺍﺯ ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ ﻭ ﻟﺎﺯﻡ ﺗﺮﻳﻦ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮ ﻭﺟﻪ ﺍﺧﺘﺼﺎﺭ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﻰ ﻛﻨﻴﻢ:
1⃣ ﺍﻭّلین راه: ﺗﻘﻮﺍ ﺍﺳﺖ.
در حدیثی که ابتدای متن ذکر شد،اول به ضرورت پیشه کردن تقوا و بعد به حمایت و پشتیبانی امام عصر (عج) از زبان خود حضرت اشاره شد.حال آن که یکی از راه های یاری حضرت مهدی(ع)،دست یابی به تقواست.
ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺿﻤﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﻯ ﺍﺯ ﺗﻮﻗﻴﻊ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺣﺐ ﺍﻟﺄﻣﺮﺻﻠﻮﺍﺓ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﺭﺳﻴﺪﻩ، ﻛﻪ ﻣﻰ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: « ﺇﻧّﺎ ﻏﻴﺮ ﻣﻬﻤﻠﻴﻦ ﻟﻤﺮﺍﻋﺎﺗﻜﻢ ﻭ ﻟﺎﻧﺎﺳﻴﻦ ﻟﺬﻛﺮﻛﻢ، ﻭﻟﻮﻟﺎ ﺫﻟﻚ ﻟﻨﺰﻝ ﺑﻜﻢ ﺍﻟﺒﻠﺎﺀ ﻭ ﺍﺳﺘﻄﻠﻤﻜﻢ ﺍﻟﺄﻋﺪﺍﺀ، ﻓﺎﺗّﻘﻮﺍ ﺍﻟﻠﻪ ﺟﻞّ ﺟﻠﺎﻟﻪ ﻭ ﻇﺎﻫﺮﻭﻧﺎ ﻋﻠﻰ ﺍﻧﺘﺒﺎﺛﻜﻢ ﻣﻦ ﻓﺘﻨﺔ ﻗﺪ ﺃﻧﺎﻗﺖ ﻋﻠﻴﻜﻢ»
ﻳﻌﻨﻰ: ﻣﺎ ﺍﻫﻤﺎﻝ ﺩﺭ ﻣﺮﺍﻋﺎﺕ ﺷﻤﺎ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍﻳﻢ ﻭ ﻳﺎﺩ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻨﻤﻮﺩﻩ ﺍﻳﻢ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻦ ﻧﺒﻮﺩ ; ﻫﺮ ﺁﻳﻨﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﻠﺎﻯ ﺳﺨﺖ ﻧﺎﺯﻝ ﻣﻰ ﺷﺪ، ﻭ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻣﺴﺘﺎﺻﻞ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﭘﺲ ﺑﭙﺮﻫﻴﺰﻳﺪ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻭ ﺗﻘﻮﺍ ﭘﻴﺸﻪ ﻛﻨﻴﺪ، ﻭ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﻓﺘﻨﻪ ﺍﻳ ﻜﻪ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﻣﺸﺮﻑ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ،ﻳﺎری کنید.
2⃣راه دوم:
ﻧﺼﺮﺕ ﻭ ﻳﺎﺭﻱ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ (ﻉ) ﺑﺎ ﺍﺭﺷﺎﺩ ﺟﺎﻫﻠﻴﻦ: ﺳﻌﻰ ﻭ ﺍﻫﺘﻤﺎﻡ ﺩﺭ ﺍﺭﺷﺎﺩ ﻭ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺟﺎﻫﻠﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﺍﻋﻢ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺟﻬﺎﻟﺘﺸﺎﻥ ،ﺟﻬﺎﻟﺖ ﻛﻔﺮ ﻭ ﺷﺮﻙ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﺟﻬﺎﻟﺖ ﺿﻠﺎﻟﺖ ﻳﺎ ﺟﻬﺎﻟﺖ ﺩﺭ ﺍﺣﻜﺎﻡ ﺩﻳﻦ، ﻳﺎ ﺟﻬﺎﻟﺖ ﺩﺭ ﺍﻣﺮ ﻓﺴﻖ ﻭ ﻓﺠﻮﺭ ﺑﺎﺷﺪ.
3⃣راه سوم:
ﻧﺼﺮﺕ ﻭ ﻳﺎﺭﻱ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ (ﻉ) ﺑﺎ ﺗﺤﺼﻴﻞ ﻋﻠﻮﻡ ﻭ ﻣﻌﺎﺭﻑ ﺩﻳﻨﻲ:
ﺳﻌﻰ ﻭ ﺍﻫﺘﻤﺎﻡ ﺩﺭ ﺗﺤﺼﻴﻞ ﻋﻠﻮﻡ ﻭ ﻣﻌﺎﺭﻑ ﺩﻳﻨﻰ ﺍﺯ ﺍﺻﻮﻝ ﻭ ﻓﺮﻭﻉ ﺩﻳﻦ، ﻭ ﻧﻴﺰ ﺍﻫﺘﻤﺎﻡ ﺩﺭ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻡ ﻓﺮﺍﮔﻴﺮﻯ ﻋﻠﻮﻡ ﻭ ﺭﻓﻊ ﺟﻬﻞ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ.
اهمیت دانش آموزی
علم چنان نقش ارزنده ای در حیات الهی انسان دارد که علم آموزی به فرموده پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فریضه است:
طلب العلم فریضه علی کل مسلم
علم آموزی بر هر مسلمانی واجب است.
امام علی ـ علیه السّلام ـ خطاب به کمیل فرمودند:
ای کمیل! هیچ حرکتی نیست جز آنکه تو در آن نیازمند دانشی هستی.
دانش عمل را سودمند می سازد. زیرا عمل بدون آگاهی انسان را به هدف نمی رساند، حتی اگر صورت ظاهری عمل درست باشد. آگاهی، روح عمل است؛ چرا که عمل با نیت جان می گیرد و عمل بدون آگاهی کاری بدون نیت و یا با نیت نادرست است.
فضیلت علم و دانش:
در روایت دیگر که ابوذر نقل می کند می گوید رسول اکرم (ص) به من فرمود: ای ابوذر ساعتی درک حضر علم بالاتر از هزار مرتبه ختم قرآن از اول تا به انتهاست. ابوذر تعجب کرد که آیا درک محضر علم بالاتر از خواندن قرآن است.خداوند برای علم این همه ارزش قائل شده است زیرا علم وسیله شناخت حلال از حرام الهی است.
دلیل اینکه خداوند برای علم این همه ارزش قائل شده است و نگاه معارف و کتب ما به علم نگاهی ارزشی است اینست که علم وسیله شناخت حلال و حرام الهی است.
علم وسیله ای است که در سایه آن اطاعت خدا محقق می شود و اصلا توحید در عبادت الهی به وسیله علم تحقق پیدا می کند و در یک کلمه خیر دنیا و آخرت در سایه علم تحصیل می شود و شر دنیا و آخرت به واسطه جهل و نادانی تحقق پیدا می کند.
حضرت رسالت صلی الله علیه و آله فرموده اند که: آیا دلالت کنم شما را بر شریف ترین اهل بهشت؟ گفتند: بلی یا رسول الله! فرمود: آنْ علمای امّت من اند.
4⃣راه چهارم:
ﻧﺼﺮﺕ ﻭﻳﺎﺭﻱ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ (ﻉ) ﺑﺎﺍﻣﺮ ﺑﻪ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻭﻧﻬﻲ ﺍﺯ ﻣﻨﻜﺮ:
ﺍین نوع، ﻧﺼﺮﺕ ﻭ ﻳﺎﺭﻯ ﻛﺎﻣﻠﻰ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺍﺳﺖ، به ﻮﺍﺳﻄﻪ ﺁﻧﻜﻪ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺍﻣﺮ ﺑﻪ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻭ ﻧﻬﻰ ﺍﺯ ﻣﻨﻜﺮ ﺑﺎ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﻣﻘﺮﺭّﻩ ﺁﻥ ﻭﺍﻗﻊ ﺷﻮﺩ ; ﺁﺛﺎﺭ ﺯﻳﺎﺩﻯ ﭼﻪ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻇﺎﻫﺮﻯ ﻭ ﭼﻪ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺑﺎﻃﻨﻰ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻇﺎﻫﺮ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ.
5⃣راه پنجم:
نصرت ﻭ ﻳﺎﺭﻱ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ (ﻉ) ﺑﺎ ﻣﺮﺍﺑﻄﻪ:
ﺩﺭﺁﻳﻪ ﻣﺒﺎﺭﻛﻪ۲۰۰ سوره آل عمران ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﻣﺮ شده: ( ﺍِﺻْﺒِﺮُﻭﺍ ﻭَ ﺻﺎﺑِﺮُﻭﺍ ﻭَ ﺭﺍﺑِﻄُﻮﺍ ).
ﺩﺭ « ﻛﺎﻓﻰ » ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺩﻕ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﻛﻪ ﺩﺭ ﺑﻴﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: « ﺍِﺻﺒِﺮُﻭﺍ ﻋَﻠﻰ ﺍﻟﻔَﺮﺍﺋﺾِ ﻭ ﺻﺎﺑﺮﻭﺍ ﻋﻠﻰ ﺍﻟﻤﺼﺎﺋﺐ ﻭ ﺭﺍﺑﻄﻮﺍ ﻋﻠﻰ ﺍﻟﺎﺋﻤّﺔ (ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ».
ﻳﻌﻨﻰ: ﺑﺮ ﺳﺨﺘﻰ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻭﺍﺟﺒﺎﺕ ﺻﺒﺮ ﻛﻨﻴﺪ، ﻭ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺻﺒﺮ ﺑﺮ ﻣﺼﺎﺋﺐ ﺍﻣﺮ ﻛﻨﻴﺪ ; ﻭ ﺗﺴﻠﻴﺖ ﺩﻫﻴﺪ، ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﺋﻤّﻪ (ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﻣﺮﺍﺑﻄﻪ ﻧﻤﺎﺋﻴﺪ ﻳﻌﻨﻰ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻡ ﻧﺼﺮﺕ ﻭ ﻣﻮﺍﻟﺎﺕ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎﺷﻴﺪ.
6⃣راه ششم:
ﻧﺼﺮﺕ ﻭ ﻳﺎﺭﻱ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ (ﻉ) ﺑﺎ ﺗﻘﻴّﻪ ﻧﻤﻮﺩﻥ:
ﺗﻘﻴّﻪ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩﻯ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﻌﻠﻰ ﻳﺎ ﺗﺮﻙ ﻓﻌﻠﻰ ﻛﻪ ﻟﺎﺯﻡ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺣﺘﺮﺍﺯ ﺷﻮﺩ، ﺩﺭ ﻣﻌﺮﺽ ﺧﻄﺮﻯ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺧﻄﺮ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺁن ﺤﻀﺮﺕ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﻳﺎ ﺑﻪ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ، ﻛﻪ ﺑﺎ ﺗﻘﻴّﻪ ﺁﻥ ﺧﻄﺮﺍﺕ ﺩﻓﻊ ﻳﺎ ﻣﻨﺪﻓﻊ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ. ﭘﺲ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﻣﺆﻣﻦ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻭﺟﻮﺏ ﻭ ﻟﺰﻭﻡ ﺁﻥ ﺗﻘﻴّﻪ ﻧﻤﻮﺩ، ﻭﺟﻮﺩ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺍﻣﺎﻡ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻓﻊ ﺧﻄﺮ ﻭ ﺿﺮﺭ ﻳﺎ ﺩﺭ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺧﻄﺮ، ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻭ ﻣﺘﻌﻠّﻘﺎﻥ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺶ ﻳﺎﺭﻯ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
7⃣راه هفتم:
ﻧﺼﺮﺕ ﻭﻳﺎﺭﻱ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ (ﻉ) ﺑﺎﺩﻋﺎﺩﺭﺗﻌﺠﻴﻞ ﻓﺮﺝ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ:
ﺳﻌﻰ ﻭ ﺍﻫﺘﻤﺎﻡ ﺩﺭ ﺩﻋﺎ ﻧﻤﻮﺩﻥ ﺩﺭ ﺗﻌﺠﻴﻞ ﻓﺮﺝ ﺁن ﺤﻀﺮﺕ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﺳﺖ
ﺍﺯ ﺷﻴﺦ ﺟﻠﻴﻞ ﻋﻴّﺎﺷﻰ ﺍﺯ ﻓﻀﻞ ﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﻗﺮﻩ ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ، ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺩﻕ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺷﻨﻴﺪﻡ ﻛﻪ ﻣﻰ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺣﻖّ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﻭﺣﻰ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ: ﺑﺰﻭﺩﻯ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﻯ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺳﺎﺭﻩ ﭘﺴﺮﻯ ﻣﺘﻮﻟّﺪ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ. ﺳﺎﺭﻩ ﮔﻔﺖ: ﻛﻪ ﻣﻦ ﭘﻴﺮﻩ ﺯﻥ ﻭ ﻋﺠﻮﺯﻩ ﺍﻡ. ﺣﻖّ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺰﻭﺩﻯ ﻓﺮﺯﻧﺪﻯ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺁﻥ ﭘﺴﺮ ﺗﺎ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺩﺷﻤﻦ ﻣﻦ ﻣﻌﺬّﺏ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﻧﺪ، ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺁﻧﻜﻪ ﻛﻠﺎﻡ ﻣﺮﺍ ﺭﺩّ ﻧﻤﻮﺩ. ﭘﺲ ﭼﻮﻥ ﺑﻨﻰ ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﻣﺒﺘﻠﺎ ﺷﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﭼﻬﻞ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﮔﺮﻳﻪ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ. ﺣﻖّ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻮﺳﻰ ﻭ ﻫﺎﺭﻭﻥ (ﻋﻠﻴﻬﻤﺎ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﻭﺣﻰ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ: ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﺧﻠﺎﺹ ﮔﺮﺩﺍﻧﺪ، ﻭ ﺻﺪ ﻭ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭼﻬﺎﺭ ﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﺑﺎﻗﻰ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ. ﭘﺲ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺩﻕ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﻧﻴﺰ ﭼﻨﻴﻦ ﺗﻀﺮّﻉ ﻭ ﺯﺍﺭﻯ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻳﺪ، ﺣﻖّ ﺗﻌﺎﻟﻰ ﻓﺮﺝ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻣﻘﺪّﺭ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ، ﻭ ﭼﻮﻥ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻜﻨﻴﺪ ﭘﺲ ﺑﺪﺭﺳﺘﻴﻜﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﺑﻪ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺧﻮﺩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﻴﺪ.
ﻭ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ « ﺍﺣﺘﺠﺎﺝ» ﺩﺭ ﺗﻮﻗﻴﻊ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﭼﻨﻴﻦ ﺁﻣﺪﻩ: « ﻭ ﺃﻛﺜﺮﻭﺍ ﺍﻟﺪّﻋﺎ ﺑﺘﻌﺠﻴﻞ ﺍﻟﻔﺮﺝ ﻓﺈﻥّ ﺫﻟﻚ ﻓﺮﺟﻜﻢ ».ﻳﻌﻨﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﺗﻌﺠﻴﻞ ﻓﺮﺝ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺩﻋﺎ ﻛﻨﻴﺪ، ﭘﺲ ﺑﺪﺭﺳﺘﻴﻜﻪ ﺍﻳﻦ ﺩﻋﺎﺀ ﻣﻮﺟﺐ ﻓﺮﺝ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺖ.
8⃣راه هشتم:
ﻧﺼﺮﺕ ﻭ ﻳﺎﺭﻱ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ (ﻉ) ﺑﺎ ﺁﺭﺯﻭ ﻭ ﺗﻤﻨّﺎﻱ ﻳﺎﺭﻱ ﺍﻳﺸﺎﻥ:
ﺁﺭﺯﻭ ﻭ ﺗﻤﻨّﺎﻯ ﻳﺎﺭﻯ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻋﺰﻡ ﻭ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﺣﻘﻴﻘﻰ ﻭ ﺍﺷﺘﻴﺎﻕ ﻗﻠﺒﻰ ﻭ ﺻﺪﻕ ﻭ ﻳﻘﻴﻦ ﺑﺎشد.
9⃣راه نهم:
ﻧﺼﺮﺕ ﻭﻳﺎﺭﻱ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ (ﻉ) ﺑﺎ ﺍﻋﺎﻧﺖ ﻭﻛﻤﻚ ﺑﻪ ﺍﻫﻞ ﺗﻘﻮﺍ
ﺍﻋﺎﻧﺖ ﺩﺭ ﺣﻖّ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮ ﺩﻭ ﻗﺴﻢ ﺍﺳﺖ. ﻗﺴﻢ ﺍﻭّﻝ: ﺍﻋﺎﻧﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺍﻣﻮﺭﻳﻜﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﺼﺮﺕ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻣﺎﻡ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺍست
ﻭ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﻮﺭ ; ﻣﺜﻞ ﺁﻧﻜﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻣﺮ ﺑﻪ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻭﻧﻬﻰ ﺍﺯﻣﻨﻜﺮ ﻛﺮﺩﻥ ﻳﺎﺭﻯ ﻛﻨﺪ، ﻳﺎ ﺩﺭ ﺍﺩﺍﺀ ﺧﻤﺲ ﻭ ﺯﻛﺎت ﻭ ﺳﺎیر حقوق ﻣﺎﻟﻴﻪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻭﺻﻮﻝ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻫﻠﺶ ﺑﺮﺳﺪ ﻳﺎﺭﻯ ﻛﻨﺪ، ﻳﺎ ﺩﺭ ﺍﻣﺮ ﻧﻤﺎﺯ، ﻣﺜﻞ ﺁﻧﻜﻪ ﺍﺳﺒﺎﺑﻰ ﻛﻪ ﻣﺘﻌﻠّﻖ ﺑﻪ ﻭﻗﻮﻉ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻬﻴّﺎ ﻧﻤﺎﻳﺪ، ﺍﺯ ﻗﺒﻴﻞ ﻣﻜﺎﻥ ﻳﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻳﺎ ﺁﺏ ﻭ ﺍﻣﺜﺎﻝ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺁﻧﻜﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﻮﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ، ﻳﺎ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩﻯ ﻣﻘﺎﻡ ﺍﺻﻠﺎﺡ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﺜﻞ ﺷﺴﺘﻦ ﻟﺒﺎﺱ ﻧﻤﺎﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻳﺎ ﺟﺎﺭﻭﻧﻤﻮﺩﻥ ﻭ ﺗﻨﻈﻴﻒ ﻛﺮﺩﻥ ﻣﻜﺎﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﺻﻠﺎﺡ ﻧﻤﺎﻳﺪ، ﻳﺎ ﺭﻭﺷﻦ ﻧﻤﻮﺩﻥ ﭼﺮﺍﻍ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﻯ ﺗﻠﺎﻭﺕ ﻗﺮﺁﻥ ﻭ ﺩﻋﺎ ﻭ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺍﺣﺎﺩﻳﺚ ﻭﺍﺧﺒﺎﺭ ﻭ ﺍﻣﺜﺎﻝ ﺍﻳﻨﻬﺎ. ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﺰﺋﻴﺎﺕ و ﻛﻠّﻴﺎﺕ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭﺍﺻﻞ ﻋﻤﻞ ﻭ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻭﻧﺼﺮﺕ ﻭﻳﺎﺭﻯ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺪﺧﻠﻴّﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻭ ﻧﻴﺰ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﻭ ﻣﺴﺎﺟﺪ ﻭ ﺳﺎﻳﺮ ﻣﻮﻗﻮﻓﺎﺕ ﺷﺮﻋﻰ ﻣﺜﻞ ﻭﻗﻒ ﻛﺘﺐ ﻋﻠﻤﻴﻪ ﻭ ﺍﺩﻋﻴﻪ، ﻭ ﻭﻗﻒ ﻗﺮﺁﻥ ﻫﻤﻪ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺩﺍﺧﻞ ﺩﺭﺍﻳﻦ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺍﺳﺖ.
ﻗﺴﻢ ﺩﻭّﻡ: ﺍﻋﺎﻧﺖ ﻭ ﻳﺎﺭﻯ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺍﻣﻮﺭ ﺿﺮﻭﺭﻯ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﻔﻌﺶ ﺑﺎﻟﺎﺧﺮﻩ ﺑﻪ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺧﻴﺮﻳﻪ ﻭ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﺩ. ﻣﺜﻞ ﺁﻧﻜﻪ ﺍﮔﺮ ﺷﺪّﺕ ﻭ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻯ ﻭ ﻫﻢّ ﻭ ﻏﻤّﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻧﻬﺎ ﻭﺍﻗﻊ ﺷﻮﺩ ﺍﻭ ﺭﻓﻊ ﻧﻤﺎﻳﺪ، ﻳﺎ ﺩﺷﻤﻨﻰ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﻓﻊ ﻧﻤﺎﻳﺪ، ﻳﺎ ﺣﻖّ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻛﻪ ﻣﻴﺴّﺮ ﺷﻮﺩ ﺍﺣﻘﺎﻕ ﻧﻤﺎﻳﺪ، ﻣﺜﻠﺎ ﺑﺎ ﺩﺍﺩﻥ ﻣﺎﻝ، ﻳﺎ ﻣﺠﺎﺩﻟﻪ ﺑﺎ ﺧﺼﻢ، ﻳﺎ ﺗﻌﻠﻴﻢ ﻛﻠﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺩﺷﻤﻦ ﺭﺍ ﻣﺤﻜﻮﻡ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺣﻘّﺶ ﺭﺍ ﺑﮕﻴﺮﺩ، ﻭ ﻣﺎﻧﻨﺪ اینها
🔟راه دهم:
ﻧﺼﺮﺕ ﻭ ﻳﺎﺭﻱ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ (ﻉ) ﺑﺎ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻇﻬﻮﺭ ﻭ ﻓﺮﺝ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ:
اﻧﺘﻈﺎﺭ ﻇﻬﻮﺭ ﻭ ﻓﺮﺝ ﺣﻀﺮﺕ ﻭﻟﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ. ﺍﻫﻤﻴّﺖ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻇﻬﻮﺭ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺑﻪ ﺣﺪّﻯ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺩﺭ ﺯﻣﺮﻩ ﻣﺠﺎﻫﺪﻳﻦ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﻭ ﺷﻬﺪﺍﻯ ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭﺵ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﺩ، ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺣﺎﺩﻳﺚ ﺑﺴﻴﺎﺭﻯ ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
ﺩﺭ «ﻧﺠﻢ ﺍﻟﺜﺎﻗﺐ» ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏ «ﻏﻴﺒﺖ» ﺷﻴﺦ ﻧﻌﻤﺎﻧﻰ (ﺭﺣﻤﻪ ﺍﻟﻠﻪ)، ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﺍﺑﻰ ﺑﺼﻴﺮ ﮔﻮﻳﺪ:
ﺭﻭﺯﻯ ﺍﺑﻰ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺟﻌﻔﺮﺑﻦ ﻣﺤﻤّﺪ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﻳﺎ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﻫﻢ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻴﺰﻯ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻋﻤﻠﻰ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﺪ ﻣﮕﺮ ﺑﻪ ﺁﻥ؟ ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﻠﻰ. ﭘﺲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺷﻬﺎﺩﺕ « ﻟﺎ ﺍِﻟﻪَ ﺍِﻟﺎﱠﱠ ﺍﻟﻠﻪ ﻭَ ﺃﻥّ ﻣُﺤَﻤﱠﱠﺪﺍً ﻋَﺒْﺪُﻩُ ﻭَ ﺭَﺳُﻮﻟُﻪ »، ﻭ ﺍﻗﺮﺍﺭ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻣﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ; ﺩﻭﺳﺘﻰ ﻣﺎ، ﻭ ﺑﻴﺰﺍﺭﻯ ﺍﺯ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﻣﺎ، ﻭ ﺍﻧﻘﻴﺎﺩ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻳﺸﺎﻥ، ﻭ ﻭﺭﻉ ﻭ ﺍﺟﺘﻬﺎﺩ ﻭ ﺁﺭﺍﻣﻰ، ﻭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻛﺸﻴﺪﻥ ﺑﺮﺍﻯ ﻗﺎﺋﻢ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ). ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺪﺭﺳﺘﻴﻜﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺎ ﺩﻭﻟﺘﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﺩ ﺩﺭ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻛﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ. ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻫﺮﻛﺲ ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﻗﺎﺋﻢ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺑﺎﺷﺪ ﭘﺲ ﻫﺮ ﺁﻳﻨﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻛﺸﺪ، ﻭ ﻫﺮ ﺁﻳﻨﻪ ﺑﺎ ﻭﺭﻉ ﻭ ﻣﺤﺎﺳﻦ ﺍﺧﻠﺎﻕ ﻋﻤﻞ ﻛﻨﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺩﺍﺭﺩ، ﭘﺲ ﺍﮔﺮ ﺑﻤﻴﺮﺩ ﻭ ﻗﺎﺋﻢ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﺮﻭﺝ ﻛﻨﺪ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻭ ﺍﺟﺮ ﻛﺴﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺭﺍ ﺩﺭﻙ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﻛﻮﺷﺶ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﻜﺸﻴﺪ، ﮔﻮﺍﺭﺍ ﺑﺎﺩ ; ﮔﻮﺍﺭﺍ ﺑﺎﺩ ﺑﺮﺍﻯ ﺷﻤﺎ
ﻭ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺩﺭ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺑﺴﻴﺎﺭﻯ ﺗﺼﺮﻳﺢ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ: ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻓﺮﺝ ﺍﺯ ﺍﻓﻀﻞ ﻭ ﺍﺣﺐّ ﻋﺒﺎﺩﺍﺕ ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻋﺰّﻭﺟﻞّ ﺍﺳﺖ.
1⃣1⃣راه یازدهم
ﻧﺼﺮﺕ ﻭ ﻳﺎﺭﻱ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ (ﻉ) ﺑﺎ ﻃﻠﺐ ﻣﻐﻔﺮﺕ ﻭ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺆﻣﻨﻴﻦ:
ﻃﻠﺐ ﻣﻐﻔﺮﺕ ﻭ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﺑﺮﺍﻯ ﺟﻤﻴﻊ ﻣﺆﻣﻨﻴﻦ ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﺕ، ﻭ ﺍﻳﻦ ﺷﺎﻣﻞ ﻫﻤﻪ ﻣﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﺎﻟﻢ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎﺋﻴﻜﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﺋﻤﻪ ﻣﻌﺼﻮﻣﻴﻦ (ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎﺋﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺣﻴﺎﺗﻨﺪ ﻭ ﻳﺎ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ.
(ﺍِﻥﱠﱠ ﺍﻟﻠﻪ ﻟﺎ ﻳُﻐَﻴﱢﱢﺮُ ﻣﺎ ﺑِﻘَﻮﻡ ﺣَﺘّﻰ ﻳُﻐَﻴﱢﱢﺮُﻭﺍ ﻣﺎ ﺑِﺎَﻧْﻔُﺴِﻬِﻢْ) ﻳﻌﻨﻰ: ﺑﺪﺭﺳﺘﻴﻜﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﻌﻤﺘﻬﺎﻯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺟﻤﻌﻰ ﻋﻄﺎ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻧﻤﻰ ﺩﻫﺪ، ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﻭ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺧﻴﺮﻳﻪ ﺍﻯ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺑﺠﺎﻯ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ; ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺩﻫﻨﺪ. ﻭ ﺁﻧﻜﻪ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺟﻤﻴﻌﺎً ﻭ ﺑﺎﻟﺎﺗّﻔﺎﻕ ﻫﻢ ﻋﻬﺪ ﺷﻮﻧﺪ ﺩﺭ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﻪ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺣﺪﻳﺖ ﺟﻞّ ﺷﺄﻧﻪ ﺗﻮﺑﻪ ﻭ ﺗﻀﺮّﻉ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ، ﻭ ﺗﻌﺠﻴﻞ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻓﺮﺝ ﺭﺍ ﻃﻠﺐ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ، ﭘﺲ ﺗﻌﺠﻴﻞ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻜﻨﻨﺪ ﺗﺄﺧﻴﺮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ.
ﻫﺮ ﮔﻨﺎﻫﻰ ﻭﺍﻗﻊ ﺷﻮﺩ ; ﻣﻮﺟﺐ ﺳﻠﺐ ﻧﻌﻤﺘﻰ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ، ﺑﺎﻳﺪ ﺍﻫﻞ ﮔﻨﺎﻩ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮔﻨﺎﻩ ﺗﻮﺑﻪ ﻭﺍﻗﻌﻰ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ ﺗﺎ ﺁﻥ ﻧﻌﻤﺖ ﺑﺮ ﮔﺮﺩﺩ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﮔﻨﺎﻩ ﺑﺰﺭﮒ; ﺗﻮﺑﻪ ﻧﻜﻨﻨﺪ ﻳﺎ ﺗﻮﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻮﺭﺩ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺸﻮﺩ ; ﺁﻥ ﻧﻌﻤﺖ ﺑﺮ ﻧﻤﻰ ﮔﺮﺩﺩ، ﺯﻳﺮﺍ ﺍﮔﺮ ﺗﻮﺑﻪ ﺑﺮ ﻭﺟﻪ ﺻﺤﻴﺢ ﺑﻮﺩ ; ﺁﻥ ﻧﻌﻤﺖ ﺩﻭ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻋﻄﺎ می شود
ﻫﺮ ﮔﺎﻩ ﻣﺆﻣﻨﻴﻦ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻧﻰ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻳﺎ ﻳﻚ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻋﻠﺎﻭﻩ ﺑﺮ ﺗﻮﺑﻪ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺧﻮﺩ ; ﺩﻋﺎ ﻭ ﻃﻠﺐ ﻣﻐﻔﺮﺕ ﻭ ﺁﻣﺮﺯﺵ ﻫﻤﻪ ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻛﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﻣﺆﻣﻨﻴﻦ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﻭﺍﻗﻊ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ; ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ، ﭘﺲ ﻛﻤﺎﻝ ﺍﻣﻴﺪﻭﺍﺭﻯ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻧﻮﻉ ﺗﻮﺑﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺍﻟﻬﻰ ﺷﻮﺩ. ﺍﻣّﺎ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ; ﺑﻮﺍﺳﻄﻪ ﺁﻧﻜﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﺍﻳﻦ ﺗﻮﺑﻪ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﻣﺎﻧﻊ ﺍﺯ ﻗﺒﻮﻝ ﺗﻮﺑﻪ ﻭ ﺩﻋﺎﻯ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺣﻖّ ﻏﻴﺮ ﺍﻭ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ، ﻭ ﺍﻣّﺎ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﻮﺍﺳﻄﻪ ﺁﻧﻜﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺗﻮﺑﻪ ﻭ ﺩﻋﺎﻳﺶ ﺩﺭ ﺣﻖّ ﻏﻴﺮ ﺧﻮﺩﺵ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻧﺶ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﻗﺒﻮﻝ ﺷﺪﻥ ﺗﻮﺑﻪ ﻭ ﺩﻋﺎﻯ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺣﻖّ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ، ﻭ ﻛﻤﺎﻝ ﺍﻣﻴﺪ ﺍﺯ ﻓﻀﻞ ﺍﻟﻬﻰ ﺩﺭ ﻗﺒﻮﻟﻰ ﺁﻥ ﺩﻋﺎ ﻫﺴﺖ، ﻛﻪ ﺑﻮﺍﺳﻄﻪ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻓﺮﺝ ﻳﻚ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺷﻮﺩ ﻳﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺗﺨﻔﻴﻒ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻃﻮﻝ ﺗﺄﺧﻴﺮ ﺑﺸﻮﺩ.
1⃣2⃣راه دوازدهم:
ﻧﺼﺮﺕ ﻭﻳﺎﺭﻱ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ (ﻉ) ﺑﺎﻧﺼﺮﺕ ﻭ ﻳﺎﺭﻱ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻴﺪﺍﻟﺸﻬﺪا(ع):
ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺣﺴﻴﻦ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﻛﺮﺑﻠﺎ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺘﻰ ﻛﻪ ﺑﻰ ﻛﺲ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﻭ ﺗﺸﻨﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺷﻬﻴﺪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ، ﭘﺲ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻳﺎﺭﻯ ﻛﻨﺪ
ﺑﻪ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﻳﺎﺭﻯ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺍﻭ ﺣﻀﺮﺕ ﻗﺎﺋﻢ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺭﺍ ﻳﺎﺭﻯ ﻛﺮﺩﻩ است ﻭ ﻫﺮﻛﺲ ﻣﺎﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻳﺎﺭﻯ ﻧﻤﺎﻳﺪ، ﭘﺲ ﺑﺪﺭﺳﺘﻴﻜﻪ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ; ﺩﺭ ﺯﻣﺮﻩ ﻣﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ.
#دلنوشته
دست به قلم بردم تا برایتان حرف ها بزنم
اما نشد...
خواستم از "دردم" بگویم
دیدم دردِ شما ، خودِ (( من )) م...
خواستم از "بی کسی" ام حرف بزنم
دیدم (تنها) تر از شما در عالم نیست...
خواستم بگویم" دلم از روزگار گرفته"
دیدم خودم در (خون به دل) کردنِ شما کم نگذاشته ام
قلم کم آورد...
به راستی که وسعت ((مظلومیت)) شما قابل اندازه گیری نیست...
زمین و زمان در فراقت آشفته احوال است...
ما را چه شده که به نبودنت عادت کرده ایم؟!
ما غرق فتنه ایم، دعا کن برای ما....
♥️اللهم اجعلنا من اعوانه و انصاره والمستشهدین بین یدیه
نوشته مخاطبین:
به قلم «سارا سعیدی»
لینک کوتاه این مطلب: